با در نظر گرفتن مفهوم ناخوشایندی در برخورد با ملالت، جای تعجب نیست که ملالت اغلب باعث میل شدید برای فرار از موقعیتی (یا شغلی) میشود که آن را برانگیخته است. در عصر ارتباطات -که ما در آن قرار داریم- این فرار تنها اندکی فاصله ایجاد خواهد کرد. امروزه که با انگشتان خود به دنیایی از دادهها، اخبار فوری، نمایشها و داستانها، پیامهای دوستان و خانواده، یا گیفها، میمها و کلیپهای ویدئویی دسترسی دارید، این دسترسیها حداقل بهصورت سطحی میتوانند شما را از ملالت خارج کنند. تحقیقات نشان میدهد که استفاده از تلفنهای هوشمند نهتنها ذهن را منحرف، بلکه یک ضربه اعتیادآور از دوپامین ایجاد میکند که بهطور موقت ناراحتی ناشی از کسالت را با لذت جایگزین میکند. با این حال، این احساس کوتاهمدت است، زیرا جستوجوی بیهدف در فضای مجازی منجر به کاهش سلامت روان و کیفیت زندگی در درازمدت میشود. بنابراین دفعه بعد که در محل کار احساس خستگی شدید کردید، قبل از برداشتن گوشی خود تأمل کنید. ملالت میتواند مزایای مهمی داشته باشد، و اگر به آنچه احساس میکنید و چرایی آن توجه نکنید، این مزایا را از دست خواهید داد.
نقاط ضعف و قوت ملالت
شهرت منفی ملالت، علتی دارد. در محل کار، اغلب به عنوان حالتی تلقی میشود که موجب ناراحتی و میل به پایان روز کاری است. ملالت در محل کار با تصمیمگیریهای پرخطر، اشتباهات پرهزینه و حوادث ناشی از بیتوجهی یا عدم تمرکز مرتبط است و این بهخاطر خستگی ناشی از ملالت است. همچنین ملالت میتواند انواع دیگری از رفتارهای مشکلزا را تحریک کند، مانند «تونل سایبری» (یعنی مرور غیرمرتبط فضای مجازی با کار) و پاسخهای عاطفی کودکانه. قرار گرفتن طولانیمدت در معرض فعالیتهای یکنواخت، حتی میتواند باعث توهم شود. اخیراً یک مطالعه ارتباط بین خستگی در محل کار و فرسودگی شغلی و همچنین کاهش رضایت شغلی و افزایش تمایل به ترک کار را نشان داد.
از طرف دیگر، تحقیقات نشان میدهد که کسالت، وقتی بهطور سازنده مدیریت شود جنبههای روشن بزرگی دارد. لحظات ملالت میتواند یک مکث یا یک استراحت کوتاه برای مغز و بدن شما در دنیایی که برای منحرف کردن حواس، غلبه کردن و تحریک بیش از حد طراحی شده، ایجاد کند. احساس ملالت میتواند فضایی برای رؤیاپردازی ایجاد کند که خلاقیت، ایدههای جدید و نوآوری را به وجود آورد. همچنین ملالت طولانیمدت میتواند شما را وادار کند که از خود بپرسید: «آیا من در مسیر درست قرار دارم؟ آیا کار درست را انجام میدهم؟»
استفاده بهینه از ملالت
بهطور کلی پیشنهاد نمیشود که به دنبال شغلی باشید که در آن بخش زیادی از روز را با احساس کسالت سپری کنید. با این حال، بهتر شدن در کار ملالتبار و استفاده از آن در جهت بهتر، میتواند به شما کمک کند تا جنبههای مثبت آن را دریافت کنید. در اینجا برخی از این جنبهها را معرفی میکنیم:
- توجه: وقتی احساس کردید که ناراحتی ناشی از کسالت و ملال به وجود آمده، فوراً از انجام کار در این شرایط اجتناب کنید. توجه به خستگی و شناخت آن به این معناست که توانستهاید در برابر وبگردی بیهدف مقاومت کنید. توجه و نامگذاری خستگی خود به منظور هدایت عمدی آن، فرصتی را برای توسعه انعطافپذیری و پتانسیل استفاده از کسالت برای اهداف مثبت باز میکند. مهمتر از همه، در یک دوره کسالت، تصمیمات فوری مثل ترک شغل خود را به عنوان راهی برای فرار از ملالت در نظر نگیرید.
- رمزگشایی: همه تجارب ملال یکسان نیستند، تحقیقات نشان میدهد که «انواع» ملالت بهطور متفاوتی در بدن و ذهن ظاهر و باعث بروز رفتارهای متفاوتی میشوند. رمزگشایی از انواع ملالی که در اوایل کار احساس میکنید میتواند به شما کمک کند تا یک برنامه باز برای مقابله با ملالت داشته باشید یا از تشدید یا دخالت آن در تصمیمگیری جلوگیری کنید. از خود بپرسید که بیحوصلگی به شما چه میگوید. آیا ممکن است به دلیل اینکه خیلی طولانی و بدون مکث کار کردهاید خسته شده باشید و به یک استراحت کوچک نیاز دارید؟ یا شاید وظایف شما یکنواخت است و انگیزه و انرژی خود را از دست میدهید.
بهطور خاص در نظر بگیرید که از چه چیزی خسته میشوید؛ آیا نقش شما، محتوا یا شکل کار، یا چشمانداز آینده شغلی شما را خسته کرده است؟ آیا میتوانید الگویی را رمزگشایی کنید که این احساس ناراحت کننده را شعلهور میکند؟ این میتواند فرصتی باشد برای در نظر گرفتن اهداف و ارزشهای خود و اینکه آیا احساس میکنید در حال حرکت به جلو هستید یا احساس «گیر کردن» دارید. بر اساس تحقیقات در حین کار پنج نوع بیحوصلگی و ملالت وجود دارد که باید برای رمزگشایی ملالت خود در نظر داشته باشید.
«ملالت بیتفاوتی» اولین نوع است. این یکی از انواع مثبت کسالت است. میتواند احساس آرامش یا احساس خستگی مفرح داشته باشد؛ حسی که منعکسکننده یک بیتفاوتی کلی و کنارهگیری نسبت به دنیای بیرونی است. این نوع ملالت میتواند به تقویت استراحت و ریکاوری، بهویژه در روزهای شلوغ کمک کند.
«ملالت درجهبندی شده» نوع دیگری از ملالت است که کمی ناخوشایندتر و یکی از رایجترین انواع آن است و زمانی اتفاق میافتد که کاملاً درگیر یک کار یا فعالیت نیستید و ذهنتان منحرف میشود. این میتواند بهصورت افکار سرگردان بروز یابد یا اینکه حس درماندگی در ایجاد تغییر وضعیت را موجب میشود و در عین حال فرد میخواهد به نحوی از آن خارج شود.
«ملالت جستوجویی» نوعی از بیقراری و جستوجوی فعال برای اعمال جایگزین و حواسپرتی برای کاهش تجربه منفی است. (مثلاً از طریق سایر فعالیتها، فعالیتهای اوقات فراغت، علایق و سرگرمیها) در حالی که این نوع بیحوصلگی ناخوشایند است اما در عین حال باعث شعلهور شدن فعالیت و پیگیری تغییر میشود و اغلب نتایج مثبتی مانند خلاقیت، نوآوری و رشد شخصی دارد.
شکل دیگر ملالت «ملالت واکنشی» است. این نوع ملال در موقعیتهایی به وجود میآید که فرد ملزم به انجام یک کار تکراری یا خستهکننده است. (مانند گیر افتادن در یک جلسه طولانی و بیاثر بدون هیچ شانسی برای فرار) این یک نوع بیحوصلگی کنشمحور و عمیقاً ناخوشایند است که باعث بیقراری و ناامیدی میشود و ممکن است به شکل عصبانیت یا پرخاشگری نسبت به دیگران یا تجربه خستهکننده بروز کند. کسانی که این نوع ملالت را تجربه میکنند ممکن است دائماً در مورد گزینههای دیگر شغلی خیالپردازی کنند و احساس اضطراب برای ایجاد تغییر یا فرار سریع داشته باشند.
«ملالت بیتفاوتی» گونه دیگری از ملال است که میتواند بهشکل احساس بیعلاقگی، بیانگیزگی و جدایی عاطفی نسبت به فعالیتها یا رویدادهایی ظهور کند که معمولاً محرک یا لذتبخش است. ملال بیتفاوت لزوماً با احساس سرخوردگی یا بیقراری همراه نیست، بلکه بیشتر با احساس بیتفاوتی و بیاهمیتی همراه است. اینگونه ملال میتواند در نتیجه استرس مزمن، افسردگی، یا سایر مسائل مربوط به سلامت روان رخ دهد و منجر به احساس ناامیدی و درماندگی شود. افرادی که کسالت بیحالی را تجربه میکنند ممکن است احساس کنند که در حال گذراندن مراحل زندگی بدون هیچ هدف یا لذت واقعی هستند.
تصمیمگیری برای تغییر
اکنون پیشنهاد این است که بر اساس نوع کسالت و آنچه در مورد خود یا موقعیتتان تشخیص میدهید، تصمیم بگیرید که در مورد ملالت چه کاری انجام دهید. شاید این مسئله به سادگی به شما این امکان را میدهد که پس از یک دوره شدید ملالت در محل کار بتوانید خود را احیا کنید، یا شاید چیزی در مورد نقشتان به شما میگوید.
همه نقشها دارای عناصر خاصی هستند که آنها را یکنواخت و خستهکننده میکند و گاهی اوقات این وظایف باید انجام شود تا به «چیزهای خوب» برسید. اگر مدام ملالت را تجربه میکنید، سعی کنید از طریق درگیری در کارآفرینی جهت نشان دادن نقش خود از آن استفاده کنید. ممکن است عمداً با جستوجو، تصور و دفاع از ایدههای جدید در محل کار از ملالت دوری کنید؛ مسئلهای که میتواند تواناییها و پتانسیل رهبری شما را نیز افزایش دهد. همچنین درگیر شدن در نوستالژی میتواند به مبارزه با احساس بیمعنایی و پوچی که در هنگام ملالت احساس میکنید، کمک کند.
ملالت ذهنی مفید
لحظات بیحوصلگی میتوانند فرصتهایی باشند تا به شما کمک کنند از دنیایی پرشتاب و بیش از حد متصل رها شوید و این فرصت را ایجاد کنند که بهسادگی در لحظه حال باشید. از لحظات کسالت برای مقاصد مثبت بهجای حواسپرتی استفاده کنید. برای مثال، با صرف لحظهای برای نفس کشیدن، انجام فعالیت دیگری که محرک است یا صرفاً گذران ناراحتی به هر شیوه آگاهانهای. از آنجایی که ملالت میتواند جرقه خلاقیت باشد، حتی میتوانید فضایی را برای ملالت به عنوان زمان بدون ساختار در روال کاری خود بگنجانید.
در نهایت باید گفت اگرچه ملالت و بیحوصلگی میتواند یک احساس ناخوشایند باشد، اما میتواند فرصتی برای تأمل در مورد علایق، ارزشها و اهداف شما نیز باشد. با شناخت نوع کسالتی که تجربه میکنید و شناسایی علل زمینهای، میتوانید برای رفع آن گام بردارید و راههای جدیدی برای تعامل با دنیای اطراف خود بیابید. کار با ملالت میتواند به شما کمک کند تا خلاقیت، انعطافپذیری و توانایی سازگاری با موقعیتهای جدید را توسعه دهید. بنابراین بهجای تلاش برای اجتناب از خستگی یا نادیده گرفتن آن، کار با آن را به عنوان ابزاری ارزشمند برای رشد شخصی و راهی برای داشتن یک زندگی رضایتبخشتر در نظر بگیرید.
منبع: hbr.org
نظر شما