تعادل بین کار و زندگی اصطلاحی است که اغلب میشنویم، اما این تعریف بسته به اینکه چه کسی آن را میگوید و چه کسی میشنود، میتواند متفاوت باشد. در یک تعریف تا حدی پیچیده، تعادل بین کار و زندگی به معنای میزان زمانی است که برای کار صرف میکنید در مقایسه با زمانی که کردن مسائل و موضوعاتی خارج از محل کار میکنید که بر حسب ساعت، لذت یا انرژی ذهنی اندازهگیری میشود.
ممکن است این تعریف تا حدی عجیب بهنظر برسد، اما در اینجا میخواهیم چیزی را روشن کنیم؛ تعادل کار و زندگی شما نه تنها به مدت زمانی که از نظر فیزیکی در محل کار میگذرانید بستگی دارد، بلکه به انرژی، تمرکز و توجهی که کار در ساعات غیرکاری از شما میطلبد نیز وابسته است.
اگر تنها ساعات کاری را در نظر بگیرید ممکن است که مثلا یک شغل ۴۰ ساعته تعادل کار و زندگی مثبتی داشته باشد، چرا که تقریباً ۷۰ ساعت در هفته را برای دنبال کردن سرگرمیها در اختیار شما قرار میدهد (البته در این محاسبه ۵۶ ساعت خواب مورد نیاز را از ۱۶۸ ساعت زمان در هفته پیشاپیش حذف کردهایم).
با این حال، اگر شغلتان شما را در شب بیدار نگه دارد یا در توانایی شما برای لذت بردن از ساعات خارج از محل کار اختلال ایجاد کند چطور؟ اگر در آن ۷۰ ساعت در رابطه با کار انرژی ذهنی مصرف کنید چه؟ اگر شغل ۴۰ ساعته فرضی، چنین ویژگیای داشته باشد تعادلی صحبتش را کردیم به احتمال زیاد خوشبینانه است.
چرا تعادل کار و زندگی مهم است؟
ایجاد یک تعادل مفید بین کار و زندگی میتواند به بهبود در رفاه کلی منجر شود؛ شامل بهبود سلامت جسمی، روانی و عاطفی. همچنین مطالعاتی وجود دارد که تعادل منفی کار و زندگی را با نرخ بالاتر فرسودگی شغلی، اختلال خواب و بیماریهای متعدد مرتبط میکند.
در حالی که اغلب کارفرماها در مورد تعادل کار در غالب چیزی مختص کار گروهی فکر میکنند، حتی شرکتها نیز از ترویج تعادل سالم سود میبرند. یکی از دلایل این موضوع این است که کارکنان با «تعادل بین کار و زندگی» بیشتر درگیر امور کاری میشوند، که میتواند سلامت یک سازمان را بهبود بخشد. همچنین بر اساس مطالعات شرکتهایی که سطح مشارکت بالای کارکنان را تجربه میکنند، بهطور متوسط سالانه ۱۹.۲ درصد درآمد عملیاتی خود را بهبود میبخشند.
از طرفی «تعادل بین کار و زندگی» فرسودگی شغلی کارکنان را کم میکند. ما میدانیم که فرسودگی شغلی بهغیر از عملکرد ضعیف کارکنان و ایجاد یک فرهنگ کاری سمی، میتواند نگرانیهای عمده سلامتی را به همراه داشته باشد.
یکی از شگفتانگیزترین بحثها درباره «تعادل بین کار و زندگی» در پژوهشها این است که مدیران نمیتوانند تفاوت بین افرادی که ۸۰ ساعت در هفته کار میکنند و افرادی که وانمود میکنند را تشخیص دهند؛ بنابراین بدون «تعادل بین کار و زندگی» تشخیص بهروری فرد به فرد کارکنان امر مشکلی خواهد بود.
با این حال، بهترین خبر برای کارفرمایان این است که اگر برای تعادل بین کار و زندگی کارکنان برنامه داشته باشند، کارکنان آن را تشخیص میدهند و با کار خود از آن قدردانی میکنند.
هفت عامل موثر بر تعادل کار و زندگی
قبل از اینکه به وضعیت فعلی تعادل کار و زندگی بپردازیم. هفت عامل تعادل کار و زندگی را تحت تاثر قرار میدهند، این هفت عامل میتوانند تعیین کنند که چه زمانی یک فرد انعطافپذیری لازم برای تکمیل کار خود را دارد، به این معنا که آیا کارمند میتواند کار را در دفتر رها کند و با خود به منزل نبرد؟ یا اینکه کار به زندگیاش وارد میشود؟ هر یک از عوامل میتواند یک مزیت یا آسیب برای تعادل کار و زندگی کارکنان باشد؛ این هفت عامل عبارتند از: توزیع متعادل حجم کار، اعتماد و انعطاف پذیری، تعیین خط مشیها و مرزهای روشن، ارتباط موثر و باز بودن، رفاه کارکنان و محیط حمایتی، شیوههای رهبری و تصدیق، تعهد به یادگیری و توسعه.
- توزیع متعادل حجم کار
مدیریت حجم کار بر حفظ تعادل واقعبینانه بین وظایف و مسئولیتها، جلوگیری از فرسودگی شغلی و استرس تمرکز دارد. مردم برای انجام کار خود به حمایت، ابزار و زمان کافی نیاز دارند.
- اعتماد و انعطافپذیری
باید گزینههایی را برای ترتیبات کاری انعطافپذیر، فرصتهای کار از راه دور، و ساعات کاری قابل تنظیم برای پاسخگویی به نیازها و ترجیحات مختلف کارکنان در نظر گرفت. انعطافپذیری مستلزم آن است که به افراد اعتماد شود و برای تقویت احساس مسئولیت و مالکیت تلاش شود و همچنین به سمت تعادل مثبت کار و زندگی پیش بروید.
- تعیین خط مشیها و مرزهای روشن
شفافیت در خط مشیها و مرزها، تعریف انتظارات و چارچوبهای ساختارمند، تضمین میکند که کارکنان قوانین و اهمیت وقفه و مرخصی را درک میکنند.
- ارتباط موثر و باز بودن
تاکید بر ارتباطات شفاف و رهبری شفاف باعث ایجاد اعتماد، هماهنگی تیمها و کمک به جوکاریان میشود، این مورد همچنین شامل تشویق تعامل کارکنان و مشارکت در محیطهای اجتماعی است.
- رفاه کارکنان و محیط حمایتی
اولویتبندی برنامههای سلامت و تندرستی، حمایت از سلامت روان، و فرهنگ حمایتی شرکت باید بر اهمیت رفاه همهجانبه کارکنان تأکید داشته باشد.
- شیوههای رهبری و تصدیق
تمرین تشخیص دستاوردها در محیطهای عمومی و خصوصی در برابر کارکنان امر مهمی است. رهبری، فرهنگ کارکنان را تعریف میکند، رهبری کارکنان میتواند حمایتگر و سالم باشد و یا نه، پر فشار و جانبدارانه.
- تعهد به یادگیری و توسعه
تعهد به یادگیری مستمر و رشد شخصی از طریق فرصتهای توسعه مهارت میتواند به پیشرفت حرفهای و رضایت از زمان صرف شده در محل کار کمک کند.
وضعیت فعلی تعادل کار و زندگی از سال ۲۰۲۳ تا کنون
اکنون بیایید به برخی از آمارهای عمومی زندگی کاری پیرامون حوزههای اصلی نگاهی بیندازیم؛ ۶۰ درصد از کارمندان در سراسر جهان گزارش میدهند که «تعادل بین کار و زندگی» سالمی دارند، از میان افرادی که تعادل ضعیفی دارند، ۶۷ درصد میگویند برخی از جنبههای کار یا فرهنگ سازمان باعث ایجاد عدم تعادل میشود. همچنین ۳۳ درصد از کارکنانی که «تعادل بین کار و زندگی» مثبتی دارند، قصد دارند در شغل فعلی خود باقی بمانند و ۳۳ درصد میگویند که کمالگرایی شخصی باعث «عدم تعادل بین کار و زندگی» آنها میشود. ۲۶ درصد از کارکنان حقوقبگیر خارج از ساعات اداری کار میکنند، ۷۳ درصد از کارکنان بر این باورند که تعادل بین کار و زندگی پس از دستمزد عامل اصلی در انتخاب شغل است. ۵۷ تا ۶۱ درصد معتقدند که تعادل منفی بین کار و زندگی، آنها را از پذیرش پیشنهاد شغلی باز میدارد. ۴۸ درصد از کارکنان اگر شغلی آنها را از لذت بردن از زندگیشان باز میداشت، آن شغل را ترک میکردند، ۳۰ درصد از کارکنان میگویند که به دلیل عدم تعادل در محل کار، حداقل کار را انجام میدهند و ۶۷ درصد از کارکنان میگویند با شروع کار از راه دور، تعادل بین کار و زندگی بهبود یافته است.
دیدگاههای اروپاییها در مورد تعادل بین کار و زندگی
در سطح جهانی، اروپا در ایجاد تعادل بین کار و زندگی پیشرو است. بر اساس گزارش رتبهبندی جهانی موسسه Remote، از ۱۰ کشور برتر برای کار و زندگی، ششتای آنها کشورهای اروپایی هستند. این کشورها شامل اسپانیا، فرانسه، دانمارک، نروژ، هلند و بریتانیا، همگی در رتبههای بالایی از نظر «تعادل بین کار و زندگی» قرار دارند. اما اگر این گزارش را گسترش دهید، سوئد، آلمان، بلژیک، فنلاند، اتریش و یونان هم همگی جزو ۲۰ کشور برتر در این حوزه هستند.
تعادل بین کار و زندگی در آسیا و استرالیا
آسیا، استرالیا و نیوزلند مناطق وسیعی از زمین و کارکنان بسیار زیادی را پوشش میدهند. متأسفانه، مطالعات اغلب در نحوه گروهبندی کشورها در این مناطق متفاوت است و مقایسههای گستردهتر را دشوارتر میکند. برخی از آمارهای کلی در در این زمینه بدین قرار است:
جنوب آسیا بیشترین تعداد کارمندان درگیر با کار را دارد، کارگران در شرق آسیا و همچنین ایالات متحده با بالاترین سطح استرس روزانه درگیرند البته استرالیا هم در رتبه دوم قرار دارد. آنهایی که در آسیای جنوب شرقی هستند در میان پایینترین افراد در استرس روزانه قرار دارند. ۲۵ درصد از کارمندان در کره جنوبی اظهار کردهاند که کار بیش از حد را تجربه میکنند. متوسط کارمندان در جنوب آسیا ۴۵ ساعت در هفته کار میکنند. ۴۵ درصد از پدران در چین میگویند که باید برای تامین امنیت مالی، وقتگذرانی با فرزندان خود را به نفع کار فدا کنند. ۴۲ درصد از دانشجویان فارغالتحصیل در سنگاپور میگویند که شغل سخت را رد میکنند تا زندگی شخصی و حرفهای آنها متعادل باقی بماند و ۲۷ درصد از کارمندان در ترکیه بیش از ۵۰ ساعت در هفته کار میکنند. کارمندان در استرالیا و نیوزلند از نظر تعامل در رده میانی جهانی قرار دارند، نیوزلند به دلیل مرخصی سالانه، پرداخت دستمزد بیماری، مراقبتهای بهداشتی، دستمزد و فرهنگ عمومی بهعنوان برترین کشور جهان از نظر «تعادل بین کار و زندگی» شناخته میشود و استرالیا در رتبه چهارم قرار دارد. استرالیا و نیوزلند برای یافتن شغلی که مردم دوست دارند، مساعدترین فضای شغلی را در جهان دارند و حدود نیمی از مردم در سراسر آسیا و استرالیا فعالانه به دنبال شغل جدید هستند تا تعادل بهتری را میان کار و زندگی تجربه کنند.
تاثیر تعادل ضعیف کار و زندگی
تعادل ضعیف کار و زندگی بهطور قابلتوجهی بر زندگی روزمره ما تأثیر میگذارد. تقریباً همه چیز را بدتر میکند، از زندگی شخصی و رضایت شغلی گرفته تا سلامت جسمی و روانی. بر اساس پژوهشها ۴۰ درصد از مردم میگویند که تعادل ضعیف بین کار و زندگی، زمانی را که با دوستان و خانواده میگذرانند، خراب میکند. از آنجایی که افراد ساعات بیشتری کار میکنند، عملکرد آنها کاهش مییابد و میتواند خطر اشتباه یا آسیب را در کار افزایش دهد و بدین ترتیب عملکرد کاری آنها نیز افت میکند. خطرات کاری مرتبط با کار بیش از حد پس از ۵۰ ساعت در هفته بهطور قابلتوجهی افزایش مییابد. کار بیش از ۵۵ ساعت منجر به ۳۵ درصد خطر سکته مغزی و ۱۷ درصد بیشتر خطر مرگ ناشی از برخی بیماریهای قلبی میشود. کار بیش از ۵۰ ساعت در هفته با افزایش خطرات اضطراب و افسردگی مرتبط است و عدم تعادل، خطر قابلتوجهی از فرسودگی شغلی ایجاد را میکند، کارمندانی که در معرض فرسودگی شغلی باشند ۲.۶ برابر بیشتر احتمال دارد که فعالانه به دنبال شغل دیگری بگردند. مهمترین مسائلی که از خود مردم در رابطه با عدم تعادل بین کار و زندگی خود گزارش کردهاند عبارتند از: از دست دادن یا آسیب به روابط خانوادگی (۴۹ درصد)، از دست دادن روابط دوستانه (۴۷ درصد) و افول وضعیت سلامت و بهداشت (۳۸ درصد).
نظر شما