به گزارش آتیه آنلاین و به نقل از نشریه اسپانیایی El PAIS؛ از زمان شروع همهگیری، صدها مقاله در مورد استعفای بزرگ نوشته شده است. پدیدهای که در ایالات متحده شروع شد و در آن تعداد فزایندهای از کارمندان برای حفظ سلامت روان خود شغلشان را ترک کردند.
اگر ویروس کرونا به جز مزایای کار از خانه، به ما چیزی در مورد محل کار آموخته باشد، این است که بخش مهمی از کارکنان دیگر حاضر نیستند استرس مزمن در محل کار را تحمل کنند. برای بسیاری داشتن هدف و لذت بردن از زندگی به اولویت تبدیل شده است. شاغل شدن به هر قیمتی دیگر مهمترین چیز نیست و همین امر منجر به استعفای گروهی از متخصصان حرفهای شده است که معتقدند «مهمترین چیز خودتان هستید».
یکی از این افراد «شریل سندبرگ»، مدیر پروژه متای «فیسبوک» بود که سال گذشته استعفا داد. از نظر او «این شغلی نیست که زمان زیادی برای انجام کارهای دیگر باقی بگذارد». اخیرا سیاستمدار ۴۳ ساله «جاسیندا آردرن»، نخستوزیر سابق نیوزیلند نیز از سمت خود استعفا داد. اظهار نظر او در اینباره این است که «سیاستمداران انسان هستند و ما هر آنچه را که میتوانیم، تا زمانی که بتوانیم انجام خواهیم داد. برای من این زمان فرا رسیده است.» با این حال، در مورد اکثریت قریب به اتفاق کارگران، واقعیت و شرایط کاملاً متفاوت از شرایط این دو زن است.
چگونه استعفا از شغل یک پدیدهی اعیانی میشود
«مارتا ونتورا» ۳۱ ساله و یک مورخ است که در مادرید زندگی میکند. او چند سال پیش به دلایل سلامت روان مجبور به ترک شغل خود شد. «مارتا» برای انتشارات هنری یک شرکت بزرگ کار میکرد، اما پس از دو سال محیط کاریاش مسموم شد. رئیس سابق او از او و همکارانش خواست تا در کارشان به اهدافی دست یابند که دستنیافتنی بود و هنگامی که آنها نتوانستند درخواست رئیس را انجام دهند تحت فشار زیادی قرار گرفتند. نتیجه بیاحترامی در محل کار بود، عاملی که موجب شد تا «مارتا» دیگر توان تحمل محیط کار را نداشته باشد و رفتن را بر ماندن ترجیح دهد. با این همه ترک شغل برایش ممکن نبود.
مارتا میگوید: «برای من استعفا به دلایل سلامت روانی یک موهبت بود اما مفهوم استعفای اینچنینی یک تله است». مارتا کاملا اطمینان دارد که او و همنسلانش از چگونگی قدرت در محل کار آگاه هستند و تجربیاتی ناخوشایند در رابطه با قلدری همکاران، دوره کردن و مسخره کردن، پرخاشگری، انزوا و تحقیر در محل کار را حس کردهاند. او ادامه میدهد: «این یک تله است چون در آخر من باید قبضها و اجاره ماهانه را بپردازم».
برای کسانی مثل مارتا، ترک شغل بدون داشتن یک ضربهگیر مالی که با آن بتواند برای مدت نامحدودی از خود حمایت کند، گزینه خارج از دسترس است. عدم اطمینان از زمان بهدست آوردن شغل بعدی مسئلهای حیاتی برای چنین تصمیماتی است. عاملی که موجب میشود افراد ماهها آزار و اذیت در محل کار را تحمل کنند زیرا میدانند که شرکت بدون پاداشی استعفای آنها را قبول خواهد کرد. اگر مارتا از شغل خود کناره میگرفت باید از مزایای بیکاری خود صرف نظر میکرد. به همین دلیل تا زمانی که از شرکت اخراج شد به کارش در همان محل مسموم ادامه داد. البته نه به شکلی سلامت، بلکه به قول خودش «آشکارا از افسردگی و اضطراب دائمی در محل کار رنج میبرد». در مقابل برخی از همکاران او با وقار شغل خود را ترک کردند، زیرا از حمایت مالی برای استعفا برخوردار بودند. اما برای کسانی که از این حمایت برخوردار نیستند مفهوم «کرامت» چندان بکار نمیآید.
سندرم فرسودگی شغلی
سازمان بهداشت جهانی، استرس و اضطراب ساختاری در محیط کار را به عنوان «سندرم فرسودگی شغلی» تعریف میکند. مطابق گزارش Fremap، بخشی از اداره تامین اجتماعی اسپانیا که ریسک بیماری و حوادث ناشی از کار را برآورد و مدیریت میکند، تنها بین سال های ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۱، مرخصی استعلاجی به دلیل بیماری روانی در همه گروههای سنی ۱۷ درصد افزایش یافته است. درصدی که در طول همهگیری به افزایش خود ادامه داد. بهعلاوه، بر اساس آخرین گزارشهای این مرکز، که سالها تصویری از وضعیت کارمندان و شرکتهای اسپانیایی تهیه کرده است، «ملالت» محل کار، به ویژه از زمان کووید در حال افزایش است.
۶۱ درصد از کارگران اسپانیایی در سال ۲۰۲۲ گفتهاند که احساس بیانگیزگی میکنند، آماری که نسبت به سال گذشته رشدی ۱۴ درصدی داشت. هرچند دلایل این بیانگیزگی متعدد است اما علت اصلی انگیزههای اقتصادی دارد.
ترسهای تغییر شغل
پول مهمترین عامل برای تغییر شغل و همچنین چیز ترسناکی است که کارگران را از وحشت عدم دریافت دستمزد ثابت، از تغییر شغل باز میدارد. واقعیت این است که اکثر حقوق و مزایای پس از اشتغال با داشتن یک شغل دائمی و سابقه کاری مرتبط است. تنها زمانی که خانه و غذا از طریق درآمد پوشش داده میشود، کارکنان در فکر ترک شغل برای شغلی بهتر خواهند بود. مسئلهای که برای بخش مهمی از نیروی کار عامل اصلی عدم ریسکپذیری است.
ایزابل آراندا گارسیا، عضو کمیته روانشناسی کار کالج روانشناسی مادرید معتقد است «در اسپانیا استعفای بزرگی نداریم زیرا افراد حاضر به رها کردن بیمهی بازنشستگی خود نیستند. اگر سالها کار کرده باشید، مستحق دریافت پول هستید و اگر شغلتان را ترک کنید آن را از دست میدهید. به همین دلیل است که هر چه سن بالاتر میرود احتمال تغییر کمتر میشود».
از زمان شروع استعفای بزرگ در ایالات متحده، بیش از ۵۰ میلیون نفر بین سالهای ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۲ شغل خود را ترک کردند. این پدیده در اسپانیا نیز مورد بررسی قرار گرفته است. به استناد دادههای تامین اجتماعی اسپانیا، استعفاها در سال ۲۰۲۲ حدود ۱۷۰ درصد افزایش یافته و حدود ۷۰ هزار استعفا ثبت شده است. با این حال، با توجه به کل جمعیت شاغل، این رقم همچنان پایین است. یکی از تفاوتهای مهمی که بین ایالات متحده و اسپانیا وجود دارد و موجب شده تا استعفای بزرگ در اسپانیا رخ ندهد، عدم وجود مفهومی به عنوان پاداش انفصال خدمت در آمریکاست. فقدانی که باعث میشود تا در صورت عدم رضایت، افراد به راحتی شغل خود را ترک کنند.
نظر شما