چگونه هوش هیجانی می‌تواند به بازآفرینی شغلی ما کمک کند

در دنیای کنونی کسب‌وکار، موفقیت تنها به مهارت‌های فنی وابسته نیست، بلکه توانایی مدیریت احساسات و برقراری ارتباط مؤثر با دیگران نیز در موفقیت نقش کلیدی دارد. هوش هیجانی به ما کمک می‌کند تا احساسات خود را بشناسیم، تأثیر آن‌ها را درک کنیم و با دیگران همدلی بیشتری داشته باشیم. شرکت‌هایی که این مهارت را در کارکنان خود پرورش می‌دهند، محیطی منعطف‌تر، خلاق‌تر و همکارانه‌تر ایجاد می‌کنند. از مدیریت تعارض تا افزایش انسجام تیمی، هوش هیجانی ابزاری ضروری برای سازگاری با چالش‌های مدرن است. سازمان‌هایی که بر تقویت این مهارت تمرکز دارند، کارکنانی خواهند داشت که نه‌تنها در حرفه‌ی خود پیشرفت می‌کنند، بلکه به رشد پایدار سازمان نیز یاری می‌رسانند.

به گزارش آتیه آنلاین؛ محیط کار پرشتاب امروزی از ما می‌خواهد که با سرعت فزاینده‌ای تغییر کرده و سازگار شویم، در حالی که باید با پیچیدگی‌های روابط بین‌فردی نیز کنار بیاییم. با وجود این چالش‌ها، می‌توانیم از هوش هیجانی برای پاسخگویی به این نیازهای رو به افزایش استفاده کرده و در واقعیت جدید خود پیشرفت کنیم.

پایه و اساس هوش هیجانی، توانایی شناخت، درک و مدیریت احساسات خود و همچنین آگاهی از تأثیر آن‌ها بر دیگران است. فراتر از این، هوش هیجانی به ما امکان درک بهتر احساسات دیگران را می‌دهد و در نتیجه، توانایی ما را برای همکاری مؤثر با افرادی از پیشینه‌ها و دیدگاه‌های متفاوت افزایش می‌دهد.

«گلن لوپیس»، نویسنده‌ی کتاب «بازآفرینی را به نیروی برتر خود تبدیل کنید»، معتقد است که فقدان هوش هیجانی افراد را در آنچه که او «ماسه‌زار شغلی» می‌نامد، گرفتار می‌کند. او توضیح می‌دهد که این اتفاق زمانی رخ می‌دهد که افراد به دلیل پیروی از قواعد سازمانی، به جای اتکا بر قابلیت‌های منحصربه‌فرد خود، پاداش دریافت می‌کنند. در نتیجه، آن‌ها تشویق نمی‌شوند که ایده‌های جدیدی را کشف کنند، زیرا آموزش دیده‌اند که موفقیت را در اجرای ایده‌های قدیمی ببینند.

چگونه می‌توان هوش هیجانی را تقویت کرد؟

سازمان‌ها بیش از پیش به این درک رسیده‌اند که موفقیت در دنیای امروز به همکاری، خلاقیت و سازگاری بیشتری نیاز دارد. پژوهشی در دانشگاه «فنی لارنس» نشان داده است که هوش هیجانی توانایی اجتماعی فرد را بهبود می‌بخشد و می‌تواند به نتایج همکاری بهتری منجر شود.

سازمان‌های موفق در محیط کنونی از افرادی تشکیل خواهند شد که از هوش هیجانی بالایی برخوردار بوده و قادرند به‌سرعت تغییر مسیر دهند. خبر خوب این است که هوش هیجانی یک ویژگی ذاتی نیست؛ بلکه مهارتی است که می‌توان آن را پرورش داد. کارکنان در تمامی سطوح سازمانی باید مهارت‌های همکاری، حل مسئله و کار تیمی خود را تقویت کنند.

یکی از روش‌های تشویق این ویژگی‌ها این است که رهبران از هر کارمند بخواهند نمونه‌هایی از همکاری، کار تیمی مؤثر و حل مسئله را در جلسات کارکنان به اشتراک بگذارند. آن‌ها می‌توانند فرایندی ساده و قابل‌دسترس ایجاد کنند که در آن کارکنان بتوانند یکدیگر را به خاطر استفاده از هوش هیجانی در کار روزانه‌شان مورد تقدیر قرار دهند. راه‌اندازی برنامه‌ای برای انتخاب «کارمند هوش هیجانی ماه» نیز می‌تواند تمرکز را بر بهبود مستمر حفظ کند. در نهایت، مدیران می‌توانند اطمینان حاصل کنند که کارکنان آگاه هستند که همدلی و تاب‌آوری از جمله ویژگی‌هایی هستند که شانس ارتقای آن‌ها را افزایش می‌دهد.

تقویت مهارت‌های همکاری و حل تعارض

سازمان‌های در آینده باید هم در داخل و هم در خارج از سازمان، همکاری بیشتری داشته باشند. داشتن کارکنانی که قادر به همکاری با افرادی از پیشینه‌های فرهنگی گوناگون هستند، انسجام تیمی و سازمانی را افزایش خواهد داد.

«لوپیس» بر اهمیت استفاده از هوش هیجانی برای مواجهه با تنوع در محیط کار از طریق کنجکاوی تأکید می‌کند. این طرز فکر به کشف بینش‌های ارزشمند و فرصت‌های رشد کمک می‌کند. او می‌گوید: «وقتی با نیت مشخص به اطراف نگاه می‌کنیم و انتظار داریم چیز جدیدی کشف کنیم، ذهن خود را برای دیدن امکاناتی که ممکن است قبلاً نادیده گرفته باشیم، باز می‌کنیم».

تعارض و مشکلات در محیط کار اجتناب‌ناپذیر هستند. اما از آنجا که سازمان‌ها باید با سرعت بالایی حرکت کنند، تیم‌ها باید بتوانند این مسائل را به‌سرعت و مؤثر حل کنند. ناامیدی‌های حل‌نشده، تغییرات غیرمنتظره، اضطراب و سرخوردگی در سازمان‌ها می‌تواند به‌سرعت محیطی منفی و مسموم ایجاد کند، اگر کارکنان ابزارهای لازم برای مدیریت آن را نداشته باشند. آموزش هوش هیجانی به افراد یاد می‌دهد که چگونه با این مشکلات متداول در محیط کار مقابله کنند، بدون اینکه از هدف اصلی خود منحرف شوند. چنین افرادی بهتر می‌توانند مکالمات دشواری را هدایت کنند که به پذیرش و درک بهتری میان همکاران و مدیران منجر می‌شود.

توانایی مدیریت چالش‌های روابط بین‌فردی منجر به افزایش خوش‌بینی و تقویت طرز فکر رشد در افرادی می‌شود که از این مسیر عبور می‌کنند. «لوپیس» معتقد است که خودباوری، عنصر اصلی هوش هیجانی و بازآفرینی است و توانایی فرد را در مدیریت تعارضات محیط کار افزایش می‌دهد. او می‌گوید: «با پرورش درک عمیق از خود و اعتماد به توانایی‌های خویش، خودباوری به کارکنان این قدرت را می‌دهد که چالش‌های خود را مدیریت کرده و از دیگران حمایت کنند، و در نتیجه، ارتباطات عمیق‌تر و سازگاری بیشتری را در محیط‌های کاری پرتنش ایجاد نمایند».

ارزش یک فرهنگ مبتنی بر هوش هیجانی

شرکت‌هایی که در حمایت از هوش هیجانی سرمایه‌گذاری می‌کنند، شاهد بهبود فرهنگ سازمانی خود خواهند بود. نتیجه‌ی محیطی مبتنی بر همکاری، آزادی بیشتر برای خلاقیت و آزمایش راه‌حل‌ها و نوآوری‌های جدید است. ارتباطات و گفت‌وگوی آزاد به بخشی از روش استاندارد تعامل در سازمان تبدیل می‌شود. این امر منجر به ایجاد فضایی با امنیت روانی می‌شود که در آن همه افراد آزادی دارند تا آزمایش کنند، ریسک‌های منطقی بپذیرند و مرزهای خود را گسترش دهند تا به بیشترین ظرفیت خود دست یابند.

سازمان‌هایی که در فرآیند جذب، آموزش و توسعه کارکنان، بر هوش هیجانی تأکید می‌کنند، در واقع سازمان خود را به گونه‌ای شکل می‌دهند که همه‌ی اعضای آن بتوانند مسیر شغلی پربارتری داشته باشند. پرورش همدلی و تاب‌آوری به این معناست که همه در محیطی حمایتی قرار دارند، جایی که هر فرد می‌تواند خود را بازآفرینی کند و در عین حال، سازمان را به سمت جلو حرکت دهد.

کد خبر: 77874

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 9 + 5 =