به گزارش آتیهآنلاین بیشک پزشکان یاور انسانها در آلام زندگی به شمار میروند و با زدودن رنجها و دردهای جسمانی و روانی، انسانها را از نعمت سلامتی و سرزندگی بهرهمند میکنند. به مناسبت روز پزشک با چند تن از پزشکان تامیناجتماعی به گفتوگو نشستیم و از دغدغههای آنان در عرصه شغلیشان جویا شدیم.
یک متخصص کودکان در بیمارستان تامیناجتماعی شهید رحیمی بیرجند، حیات و سلامت انسانها را بزرگترین موهبتی توصیف میکند که خداوند عطا کرده است و پزشکان در تامین بهداشت سلامت انسانها بزرگترین نقش را داشته و برای تسکین آلام مردم تلاش میکنند.
دکتر صغری احمدپور دارای ۲۵ سال سابقه فعالیت در عرصه پزشکی است؛ سه سال نخست فعالیتش را در شهرستان قوچان سپری کرده و از سال ۶۹ تاکنون در بیرجند زندگی و فعالیت میکند؛ اهل همین شهر است و تحصیلات خود را تا مقطع دبیرستان در بیرجند گذرانده و دوره پزشکی و تخصصی را در مشهد به پایان رسانده است.
تشویقهای پدر و نیز اخلاق خوب و انسانی پزشکانی که دوستان خانوادگیشان به شمار میرفتند، انگیزه او را در تحصیل در رشته پزشکی تقویت میکند که این انگیزه با مشاهده کمبود پزشک ایرانی در او قوت میگیرد: «زمانی که کودک بودم، یکی دو بار بیماری شدید گرفتم و یک بار مشکوک به آپاندیسیت شدم؛ آن موقع در شهر ما بیرجند، دو پزشک فعالیت داشتند که هر دو اهل هندوستان بودند. یک پزشک جراح به نام دکتر حسین و یک پزشک داخلی؛ دو سه پزشک عمومی هم فعالیت میکردند که ایرانی بودند. با وجود اینکه پزشکان خارجی به درستی فارسی بلد نبودند و نیاز بود تا یک نفر حرف آنها را ترجمه کند، اما صف طویلی در درمانگاه برای ویزیت ایجاد میشد؛ مشاهده چنین صحنههایی این سوال را در ذهنم برمیانگیخت که چرا باید کمبود پزشک داشته باشیم و چرا تعداد پزشکان ایرانی اینقدر کم است که مجبور شویم از خارج وارد کنیم و همین پرسشها، تحصیل در رشته پزشکی را در من قوت میبخشید».
متخصص کودکان، درباره جایگاه اجتماعی و معنوی حرفه پزشکی به حدیثی از امام صادق(ع) اشاره میکند که فرمودند مردم هیچ سرزمینی از سه چیز بینیاز نیست؛ «اول، فقیهی دانشمند و پرهیزکار. دوم، امیر و حاکمی خیرخواه و با قدرت و سوم، طبیبی دانا و مورد اطمینان».
احمدپور ادامه میدهد: «خدارا هزاران بار شاکرم که به ما هستی بخشید و کمک کرد که راه علم و دانش را در پیش گیریم و توفیق پیدا کنیم که بتوانیم آلام مردم را تسلی بخشیم. میدانیم که حیات و سلامت انسانها بزرگترین موهبتی است که خداوند به ما عطا کرده است و پزشکان در تامین بهداشت سلامت انسانها بزرگترین نقش را ایفا میکنند».
او میافزاید: «این پزشک است که میتواند با درد و بیماری مبارزه کند و زندگی زیبا را به بیمار خود هدیه داده و اطرافیان او را آرامش بخشد؛ از همینروی است که پزشکان در جامعه از احترام ویژهای برخوردارند».
احمدپور یک پزشک خوب را آنگونه توصیف میکند که از هر جهت مورد اعتماد بیمار باشد و مردم به دانش و مهارت او و به دلسوزی، خیرخواهی، ایمان، صداقت، امانتداری و رازداری او کاملا اطمینان داشته باشند و اعتماد مردم به پزشک را به عنوان یک سرمایه اجتماعی میداند؛ اما معتقد است که در سالهای اخیر پزشکان جامعه به انحاء گوناگون مورد بیمهری قرار گرفتهاند: «درباره پزشکان قضاوتهای نابهجایی میشود که جایگاه آنان را خدشهدار میکند؛ تعداد اندکی از پزشکان وجود دارند که از موقعیت خویش برای کسب درآمد بیشتر سوءاستفاده میکنند. مانند پزشکانی که زیرمیزی دریافت میکنند یا افرادی که بیماران مراکز دولتی را به بیمارستانهای خصوصی برای انجام عملهای جراحی سوق میدهند. اما همه پزشکان اینگونه نیستند و در مدت فعالیتم چنین مواردی را بسیار کم مشاهده کردهام».
وی اظهار امیدواری میکند: «دانشآموختگان امروزی و جدید، خدمترسانی به مردم را سرلوحه کارشان قرار دهند و رسیدن به مطامع مادی نباید الگوی رفتاری آنها باشد».
دغدغههای پزشکان
متخصص کودکان یکی از مسائل مهم در حوزه حرفه پزشکی را نبود «منشور حقوق پزشک» عنوان میکند: «پزشکان نیز مانند بیماران لازم است منشور حقوق داشته باشند؛ به ویژه اینکه در مواردی پزشکان مورد بیمهری قرار میگیرند. در بیمارستان ما نوزادی به دنیا آمده بود که به دلیل زردی نیاز به بستری شدن داشت؛ اما متاسفانه والدین نوزاد این تجویز پزشک را به منزله سودجویی و «پر کردن جیب» تلقی کردند؛ این مسائل نشان دهنده کاهش وجهه پزشکان در جامعه است که سبب شد تا والدینی بدون دلیل موضع خلاف در پیش گیرند».
احمدپور همچنین تبلیغات منفی علیه پزشکان به ویژه در زمینه درآمدهای آنان را از دیگر مسائل برمیشمرد: «بعضا مشاهده میشود که فیلمها و سریالهایی ساخته میشود که چهره پزشکان را به عنوان افرادی بسیار پولدار نشان میدهند؛ درحالی که به جرات میتوان گفت، شاید ۵ تا ۱۰ درصد پزشکان در رفاه کامل هستند. در این مجموعه همکاران پزشکی داریم که پس از سالها فعالیت هنوز مستاجر هستند و مطب شخصی ندارد؛ خودم سالهای سال مطب شخصی نداشتم و بنابراین نباید تصور کرد که همه پزشکان در رفاه کامل بهسر میبرند».
او اما شیوع کرونا در کشور را فرصتی برای شناسایی جایگاه پزشکان و پرستاران در بین اذهان عمومی عنوان میکند: «کرونا با همه بدیهایی که داشت، در یک موضوع، سبب شفافسازی شد و آن اینکه مردم به عینه دیدند که کادر درمان و پرستاری با جان و دل و با تمام توان پای کار ایستادند و همکارانی را مشاهده کردیم که بارها و بارها مبتلا شدند اما باز هم از ایفای وظایف خود دست نکشیدند. این از خود گذشتگیها سبب شد تا نگاه مردم نسبت به پزشکان و پرستاران ترمیم شود». به یاد دارم فرزند همکار پرستارم در تب بالایی میسوخت، اما او به دلیل شرایط بحرانی کرونا، حاضر به ترک شیفت خود نشد و به تیمار بیماران ادامه داد».
شلوغی بیمارستانها
متخصص کودکان یکی از مشکلات و دغدغه پزشکان را ازدیاد مراجعه به مراکز دولتی و تامیناجتماعی بیان میکند؛ زیرا با افزایش حجم مراجعه کیفیت کار درمان خدشهدار میشود. اما پزشکان نهایت تلاش خود را به کار میبندند تا مشکلی ایجاد نشود. میگوید: «در این مرکز برخی از همکاران پزشک، روزانه ۲۰۰ بیمار را ویزیت میکنند اما با وجود سختیها کارشان را ادامه میدهند. برای پیبردن به عمق زحمات آنها میخواهم بگویم اگر کسی روزانه فقط با ۲۰۰ نفر سلام و احوالپرسی کند، چه بار عظیمی بر دوش او میافتد؛ حال تصور کنید که یک پزشک این تعداد بیمار را باید معاینه کند، درباره بیماری او توضیح دهد، نسخهنویسی کند و ... بنابراین متوجه میشوید که پزشکان چه شرایط طاقتفرسایی را تحمل میکنند؛ در عین حالی که سعی میکنند با اخلاق خوش و روحیه مناسب با بیمار برخورد کنند».
سامانههای متعدد الکترونیک
احمدپور با اشاره به تنوع سامانههای الکترونیک به عنوان یکی دیگر از مسائل پیشروی پزشکان، میافزاید: «عدم یکپارچگی سامانههای الکترونیک نسخهنویسی منجر به صرف وقت زیاد برای استفاده از این سامانهها میشود. با استقرار نسخ الکترونیک، هریک از سازمانها و صندوقهای بیمهای سامانه خود را دارند؛ برای انجام عملیات الکترونیک بیمه سلامت، وارد یک سایت میشویم، برای تامیناجتماعی، وارد سایت دیگر میشویم؛ همچنین بیمه نیروهای مسلح نیز سامانه خود را دارد و از سویی کدهای دارویی و کدهای آزمایش و اقدامات تشخیصی نیز متفاوت است».
وی قطعی اینترنت را نیز از عوامل بازدارنده خدمات الکترونیک عنوان میکند: «چند هفته پیش به مدت ۴۵ دقیقه اینترنت قطع و انبوه زیادی از بیماران در درمانگاه و داروخانه معطل شدند. اما به هرروی نسخه الکترونیک روشی بسیار مناسب است که اگر مشکلات آن رفع شود، میتواند کارآمدتر باشد».
کمبودهای دارویی
متخصص کودکان یکی دیگر از مسائل این روزهای پزشکان را کمبودهای دارویی میداند: «نبود داروها، امر طبابت را دچار چالش میکند؛ در برههای از زمان با کمبود انسولین برای بیماران دیابت مواجه بودیم که بحمدالله با ساماندهی تحویل دارو براساس ثبتنام در سامانه، مشکل اصلاح شد. درحال حاضر در زمینه برخی داروها از جمله هورمون رشد با کمبود مواجه هستیم؛ در هفتههای اخیر آنتیبیوتیکها در سطح شهر توزیع نشده است و مجبور به جایگزینی این دارو شدهایم. بیمارانی که نیازمند تزریق IVIG (ایمونوکلوبولین) شدهاند، به دلیل نبود دارو به سایر مراکز ارجاع داده شدهاند و به دلیل عدم دسترسی عادلانه به دارو این اتفاقها بارها رخ داده است».
توزیع ناعادلانه پزشک
احمدپور توزیع ناعادلانه پزشکان طراز اول را در سطح کشور یکی دیگر از مسائل حوزه درمانی عنوان بیان میکند: «همه پزشکان متبحر و اساتید در شهرهای بزرگ زندگی میکنند و با کمبود پزشک در برخی مناطق مواجه هستیم. در این شهر جراح اطفال وجود ندارد و هفته گذشته سه مورد نوزاد نیاز به جراحی فوری قلب داشتند که به مشهد ارجاع دادیم؛ اما ارجاع بیماران به سادگی میسر نمیشود و نوزادی که ۹ صبح به دنیا آمده بود، ساعت ۳ صبح روز دیگر موفق به انتقال او شدیم. این درحالی است که آمبولانسها نیز حدود ۷- ۶ ساعت طول میکشد تا به مقصد برسند و به ویژه در فصل زمستان با لغزندگی جاده این معطلی بیشتر میشود. حال تصور کنید یک پزشک چقدر دچار استرس میشود تا بیمارش به دست جراح برسد و والدین او نیز تا چه حد دچار اضطراب میشوند».
خطای پزشکی یا پزشک خطاکار
وی برخورد را پزشکان خاطی را مسئلهای جدا از خطای پزشکی عنوان میکند و خواهان برخورد جدی با پزشکان خاطی است: «خطاهای پزشکی به هر علتی میتواند رخ دهد؛ اما پزشک خطاکار باید به درستی دادرسی شود و اگر خطایی مرتکب شده باید به درستی برخورد شود؛ زیرا مسائلی مانند انتقال پزشک به سایر شهرها فرصت تکرار خطا را از او نمیگیرد و در نتیجه چهره گروه پزشکی را خدشهدار میکند».
او همچنین معتقد است که مسئولیت تولید، توزیع و نظارت بر درمان نباید بر دوش یک وزارتخانه باشد و لازم است تا در این زمینه نیز تمهیداتی اندیشیده شود.
مرور خاطرات
احمدپور در مرور یکی از خاطرات خود میگوید: «حدود سه سال قبل پدر و مادری نوزاد یک هفتهای خود را برای ویزیت نزد من آورده بودند؛ پدر کودک مکرر به من نگاه میکرد و لبخند میزد. پس از انجام معاینه کودک و ارائه راهکارهای مراقبت و شیوه شیردهی صحیح به مادر، ناگاه پدر کودک از من سوال کرد که آیا مرا میشناسی؛ یک لحظه در چهره او مکث کردم و همزمان و همکلام با او هر دو گفتیم: «سندرم گیلنباره؟» بعد که تایید کرد به یاد آوردم که سالها پیش در سال دوم خدمتم کودک ۱۲- ۱۰ سالهای را ساعت ۱۱ شب نزد من آورده بودند که ناگهان دچار فلج شده بود؛ درحالی که تا دیروز راه میرفت و میدوید. پس از معاینات اولیه متوجه بیماری او به نام «سندرم گیلنباره» شدم و او را تحت درمان قرار دادم. حال آن کودک را در مقابلم میدیدم که بزرگ شده و خود صاحب فرزندی شده بود و برای ویزیت کودک نزد من آمده بودند».
وی ادامه میدهد: «همچنین به یاد دارم چندین سال پیش در مشهد از یک زیرگذر درحال عبور بودم و یک خانم و دختر خانمی درحال عبور از روبروی من بودند؛ یک لحظه تلاقی دید ایجاد شد؛ آن خانم جلو آمد و پرسید، آیا او را میشناسم؛ ناگهان خاطرات گذشته در ذهنم مرور شد و چهره کودکی را به یاد آوردم که با نارسایی قلبی نزد من آورده بودند. حال بیمار بسیار وخیم بود؛ تنفسش بسیار تند و شرایط بدی داشت. پس از انجام معاینات اولیه فورا او را برای انجام عمل جراحی قلب ارجاع دادیم. پس از یادآوری این خاطرات، مادرش، گفت این همان دخترم است که اکنون دانشجو است».
متخصص کودکان میافزاید: «مرور این خاطرات بسیار خوشایند است؛ وقتی مشاهده میکنیم که تلاشها و سختیهای کارمان ثمر میدهد و کودکانی که بسیار بدحال بودند و اکنون سالم و سرپا هستند و در جامعه فعالیت میکنند، خستگی را از ما دور میکند و همواره از خدا میخواهم که بتوانم به مردم خدمات شایستهای ارائه دهم و از وظایفی که برعهده دارم، سربلند بیرون آیم».
لبخند رضایت بیمار؛ مایه آرامش پزشکان
پزشک عمومی و اورژانس بیمارستان تامیناجتماعی سبلان اردبیل، حرفه پزشکی را به واسطه اینکه با جان آدمها سروکار دارد، مقدس و قابل احترام توصیف میکند و مشاهده لبخند رضایت بیماران را موجب آرامش جان پزشکان میداند.
دکتر سیدعلیرضا مدنی، با دارا بودن حدود ۲۱ سال سابقه فعالیت ۴۷ ساله و اهل خلخال است؛ عشق و علاقه به حرفه پزشکی و ارزش و جایگاه اجتماعی این حرفه انگیزه او را برای تحصیل در رشته پزشکی قوت میبخشد و با دارا بودن دیپلم ریاضی فیزیک در سال ۷۳ در منطقه دو آزمون کنکور موفق به اخذ رتبه ۵۰۰ میشود. در دانشگاه علومپزشکی اردبیل تحصیل کرده و مدت ۱۰ سال است که با تامیناجتماعی همکاری دارد. همسرش نیز متخصص داخلی و عضو هیات علمی دانشگاه علومپزشکی اردبیل است.
او خدمات پزشکی را کمک به زندگی افراد توصیف میکند: «خدمتی که پزشکان ارائه میکنند، نمیتوان گفت، بخشش زندگی است؛ زیرا بخشش از آن خداوند است. اما میتوان گفت، کمک به زندگی است و پزشکان تلاش میکنند تا کیفیت زندگی افراد بهبود پیدا کند؛ مشاهده اینکه بیمار با رنج و درد مراجعه میکند و پس از اقدامات درمانی با لبخند میرود، خستگی را از تن ما به در کرده و رضایت قلبی وجودمان را لبریز میکند».
پزشک عمومی و اورژانس بیمارستان سبلان، مهمترین دغدغه کنونی پزشکان را مربوط به اشتغال فارغالتحصیلان جوان این رشته عنوان میکند: «با توجه به ارتباط حدود سی ساله با جامعه پزشکی، میتوانم بگویم دغدغه شغلی برای قشر جوان به ویژه پزشکان عمومی، تبدیل به فشار روانی شده است. بسیاری از همکاران معیشتشان را در حد گذران زندگی طی میکنند و بیبرنامگیهایی که در حوزه اشتغال پزشکان رخ داده است فرصت اشتغال پایدار را از آنها گرفته است».
مدنی پزشک خانواده را از طرحهای بسیار ضروری نه تنها در ساماندهی حوزه درمان میداند، بلکه در ایجاد اشتغال جوانان پزشک نیز موثر میداند: «این طرح در کشورهای پیشرفته مراحل تکوینی را سپری کرده و به عنوان طرحی کارآمد نظام سلامت کشورها را ساماندهی داده است و برای همین بسیاری از پزشکان خانواده این کشورها تمایلی به اخذ مدرک تخصصی ندارند؛ زیرا جایگاه حرفهای خود را یافته و با روحیه به کار خود ادامه میدهند».
وی ادامه میدهد: «درحال حاضر میتوان گفت، حدود ۶۰ درصد مالکان درمانگاهها را افراد غیر پزشک تشکیل میدهد؛ اینها کسانی هستند که به واسطه قدرت مالی توانستهاند امتیاز درمانگاه را کسب کنند و اولویت آنها جلب رضایت همکاران پزشک نیست و در نتیجه بسیاری از فارغالتحصیلان شغل ثابت و پایداری ندارند. همکاری را میشناسم که در شش هفت مرکز مشغول به فعالیت است تا بتواند درآمد مناسبی داشته باشد».
پزشک عمومی و اورژانس بیمارستان سبلان، یکی از دغدغههای پزشکان تامیناجتماعی را مربوط به وضعیت استخدامی آنها عنوان میکند: «نحوه همکاری برخی از پزشکان مرکز به صورت قراردادی است که از مزایای نیروهای پیمانی و استخدامی برخوردار نیستند؛ سازمان از سال ۹۴ به بعد درخصوص تبدیل وضعیت پزشکان، دندانپزشکان و داروسازان اقدامی انجام نداده است و در نتیجه این همکاران با شرایط مساوی جهت ایفای وظایف، اما از مزایای برابر بهرهمند نیستند. همکاری من با تامیناجتماعی بر مبنای قراداد پیمانی است که شرایط بهتری نسبت به نوع قرادادی «ماده ۲۰» دارد؛ اما قراردادیها فاقد حقوق ثابت بوده و تنها کارانه دریافت میکنند».
شرح یک خاطره
مدنی فعالیت در عرصه پزشکی را سرشار از خاطرات تلخوشیرین عنوان میکند و در شرح یکی از آنها میگوید: «سال ۸۱ در حال گذراندن طرح پزشکی تحت عنوان پیامآوری بهداشت در شهر سرعین بودم؛ در یکی از روزها مادری به درمانگاه مراجعه کرد که در اثر زلزله اردبیل فرزندان خود را از دست داده بود و تنها یک پسر برای او باقی مانده بود. این خانم که حدود ۸- ۳۷ سال سن داشت، به دنبال آن بود که بچهدار شود اما در مراحل درمانی به او گفته بودند که نمیتواند فرزندآوری داشته باشد. آن روز که نزد من آمد، او را برای تست بارداری فرستادم؛ پس از مراجعه معلوم شد که باردار است. با شنیدن این خبر با خوشحالی زیاد مطب را ترک کرد و با طی شدن مراحل بارداری دختری را به دنیا آورد. ۲۰ سال از این ماجرا گذشت تا اینکه در مهر سال گذشته خانم جوانی به اتفاق مادرش برای ویزیت کودک آن خانم مراجعه کردند؛ درحال ویزیت کودک بودم که ناگهان مادر آن خانم مرا شناخت و گفت، مرا یادتان میآید؛ وقتی به او نگاه کردم، ادامه داد در شهر سرعین برای درمان بارداری نزد شما آمده بودم و جواب تستم مثبت شد؛ حال این همان دختر است که بزرگ شده و کودک خود را برای ویزیت آورده است. با شنیدن این خبر بسیار خوشحال شدم و از اینکه میدیدم مادری که تا دیروز آرزوی داشتن فرزندی را داشت و اکنون نوه خود را در آغوش کشیده است خدارا شکر گفتم و این برایم خاطرهای بسیار شیرین است که فراموش نمیکنم».
غم مردم فقط بیماری شان باشد
یک پزشک عمومی بیمارستان تامیناجتماعی زاهدان، برخورداری رایگان از خدمات درمانی را از مهمترین خواستههای خود بیان میکند تا غم مردم فقط بیماریشان باشد.
دکتر اسلم حسنزهی با دارا بودن ۲۶ سال سابقه فعالیت، ۵۲ ساله و اهل زاهدان است. کمبود پزشک در منطقه انگیزه او برای انتخاب رشته پزشکی است؛ میگوید: «با توجه به نبود پزشک در منطقه محروم ما و بعضا حضور پزشکان بنگلادشی و مشکلات ارتباطی بیمار با پزشکان خارجی، احساس کردم پزشکی شوم همزبان و همکلام مردم تا بیماران را درمان کنم».
او ادامه میدهد: «از آرزوهای من این است که در وطن ما درمان و آموزش و پرورش رایگان باشد و از درآمد نفت و مالیات، هزینههای درمان به طور کامل تامین شود و مردم دغدغه درمان و تجهیزات پزشکی را نداشته باشند و غم آنها فقط بیماریشان باشد؛ بیشک دسترسی رایگان به این خدمات میتواند در فراهم کردن آسودگی خاطر و ایجاد نشاط در جامعه موثر واقع شود».
حسنزهی در بیان یکی از خاطرات خود در عرصه حرفهای، اظهار میکند: «در یکی از روزها بیماری را آوردند که در اثر مصرف سوپ که هورت کشیده بود، تکهای از استخوان و گوشت سینه مرغ در گلویش گیر کرده و منجر به انسداد تنفسی او شده بود. او را با چهرهای کاملا سیاه و تقریبا در آخرین لحظات عمرش به اورژانس آوردند و چون فرصتی برای اتاق عمل و «برونکوسکوپی» نبود، همانجا راه هوایی او را باز کردم و بیمار را از مرگ حتمی نجات دادم. هربار که یاد این خاطره میافتم، از تصمیمگیری به موقع و جسارتی که به خرج داده بودم؛ خوشنود میشوم».
نظر شما