علم درباره گرایش انسان به فساد چه می‌گوید؟

به گفته پژوهشگران تعریف فساد، سوء‌استفاده از قدرت برای کسب منافع شخصی است. اما این سوءاستفاده می‌تواند اشکال مختلفی داشته باشد؛ اشکالی مثل رشوه، اختلاس، اخاذی و کلاهبرداری. از دهه ۱۹۹۰ این پرسش مطرح است که آیا فساد یک جرم از روی هوا و هوس است، یا جرمی است که با محاسبات انجام می‌شود؟ پژوهشگران معتقدند که اگر مردم شروع به پذیرش این باور کنند که فساد کمتری در جامعه وجود دارد، فساد در آن جامعه کم خواهد شد.

به گزارش آتیه آنلاین به نقل از EL PAIS؛ آزمایشی یک ساله در صندوق‌های پرداخت یک سوپرمارکت زنجیره‌ای در دو شهر «مودنا» و «فرارا» در ایتالیا انجام شد تا این مسئله را بررسی کند که آیا ارتباطی بین «رسوایی‌ها و فسادها در یک منطقه و میزان دزدی مصرف‌کنندگان در فروشگاه وجود دارد یا خیر». محققان با تجزیه و تحلیل داده‌های بررسی تصادفی خریدها در سوپرمارکت دریافتند که احتمال عدم اعلام همه خریدها از طرف خریداران پس از اینکه یک رسوایی یا فساد محلی به تیتر خبرها تبدیل شده است، ۱۶ تا ۳۰ درصد افزایش خواهد یافت. این تاثیر چهار روز پس از انتشار این خبر به اوج خود رسید و سپس پایان یافت. موضوعی که مفهوم «فساد مسری» را تعریف می‌کند.

به گفته دانشگاهیان، «فساد، سوء‌استفاده از قدرت برای منافع شخصی است»، اما می‌تواند اشکال مختلفی داشته باشد؛ اشکالی مثل رشوه، اختلاس، اخاذی و کلاهبرداری که در دهه ۱۹۹۰ توسط اقتصاددانان و با استفاده از نظریه انتخاب عقلانی و به اصطلاح مدل «جرم عقلانی» مورد مطالعه قرار گرفت. «رابرت کلیتگارد»، محقق معتبر موضوع فساد، آن را اینگونه خلاصه می‌کند که «فساد یک جرم از روی هوا و هوس نیست، بلکه جرمی است که با محاسبات انجام می‌شود. افرادی که فاسد بودن را انتخاب می‌کنند محاسبات بسیار صریحی دراین‌باره انجام می‌دهند؛ یعنی اینکه چقدر می‌توانند سود ببرند، چقدر احتمال دارد گرفتار شوند و در صورت تحقق عواقب آن چیست.»

در دهه گذشته، روش‌های اقتصاد رفتاری و روان‌شناسی اجتماعی برای آزمایش و اندازه‌گیری این پارادایم در ارتباط با داده‌های رفتاری اتخاذ شده‌اند. آیا اگر مجازات را زیاد کنیم، فساد کم می‌شود؟ اگر مزایا را افزایش دهیم، آیا فساد افزایش می‌یابد؟ «نیلز کوبیس»، پروفسور الگوریتم‌های انسانی و ماشین‌ها در دانشگاه «دویسبورگ-اسن» و محقق موسسه «توسعه انسانی ماکس پلانک»، می‌گوید: «آنچه در این مورد می‌یابیم نتایج متناقضی است: گاهی بله، گاهی نه».

«کوبیس»، نسخه‌های نوعی بازی «فساد و رشوه» را در برای شناخت مدل روانشناسی پس پشت این پدیده ایجاد کرده است. «آیا این یک نوع فساد است که من برای خودم انجام می‌دهم؟ مانند اختلاس یا دزدی در یک موقعیت قدرت؟ یا نه فساد یک موقعیت بین فردی است، مانند رشوه‌ای که باید برای آن ‌هماهنگ شویم تا یک قانون را بشکنیم؟» «کوبیس» توضیح می‌دهد که این اعمال کاملاً متفاوت هستند.

یکی از این مطالعات که در ژورنال PNAS منتشر شده است، شامل یک آزمایش بزرگ رشوه‌خواری بود که در آن محققان از افراد ۱۸ کشور خواستند با هم جفت شده و تجزیه و تحلیل کنند که آیا کشور مبدأ آنها در ارائه یا پذیرش رشوه را سنگین‌تر مجازات می‌کند یا کشور یارشان؟ و سازوکاری را برای سنجش رشوه‌پذیری افراد شرکت‌کننده ابداع کردند؛ نتایج این تحقیق شگفت‌آور بود.

در ادبیات مربوط به فساد، این ایده وجود دارد که برخی کشورها فاسد هستند و برخی دیگر فاسد نیستند و اگر مثلاً فردی از «نیوزلند» که اغلب یکی از کشورهای عاری از فساد درنظر گرفته می‌شود، به کشوری سفر کند که دارای فساد است، مثلا «سومالی»، که اغلب در انتهای رتبه‌بندی فساد قرار دارد، یک نیوزلندی نسبت به بسیاری از فسادهای موجود در «سومالی» مصون خواهد بود و هرگز در آن دخالت نمی‌کند. و برعکس، اگر شخصی از «سومالی» به «نیوزیلند» بیاید، دائماً سعی می‌کند قوانین را زیر پا بگذارد. اما چیزی که در این مطالعه کشف شد این بود که ملیت بازیکن یار مهمتر از ملیت خود آنها بود و همه نیوزلندی‌ها، هلندی‌ها و بریتانیایی‌ها مایل بودند به کسانی که معتقد بودند در آنچه آنها به عنوان رشوه تعریف می‌کنند فاسد هستند، رشوه بدهند.

«کوبیس» توضیح می‌دهد که فرض بر این است که اگر نوعی شخصیت فاسد در جایی وجود داشته باشد، فساد قابل پیش‌بینی‌تر خواهد بود؛ «یک فرد فاسد همیشه فاسد است و یک شخص با اصول و صداقت، صرف نظر از شرایط، در فساد دخالت نمی‌کند.» او ادامه‌ می‌دهد: «آنچه ما دیدیم این است که مردم بر اساس کسانی که با آنها جفت شده‌اند عمل می‌کنند. بنابراین، به‌نظر می‌رسد که مسئله فساد بسیار پویاتر و انعطاف‌پذیرتر است و چندان به یک شخصیت ثابت و فسادناپذیر مربوط نمی‌شود. خبر بد این است که حتی کسانی که خود را در برابر فساد مصون می‌دانند به‌راحتی می‌توانند فاسد شوند، اما خبر خوب این است که ارتباط آن با محیط بسیار بیشتر از فرد است.»

«کوبیس» توضیح می‌دهد: «اگر مردم را در محیط مناسب با نهادهای مناسب قرار دهید، می‌توانید فساد را به میزان قابل‌توجهی کاهش دهید، احتمالاً به این دلیل که افراد به‌سرعت با آنچه در محیطشان می‌گذرد سازگار می‌شوند.» برای مطالعه تأثیر سیستم‌های اعتقادی، «کوبیس» و تیمش یک مطالعه میدانی در «مانکوزی» شهر کوچکی در آفریقای جنوبی انجام دادند. آنها پوسترهایی را نصب کردند که به مردم اطلاع می‌داد روی چه چیزی پژوهش می‌کنند و چرا این محل را انتخاب کرده‌اند؛ و دلیل انتخاب این محل را «کم بودن میزان فساد» در این شهر اعلام کردند. همچنین یک آزمایشگاه کوچک سیار برای مردم محلی راه‌اندازی کردند تا برای انجام این بازی‌ها به آنجا بروند. چیزی که در طی پژوهش دریافتند این بود که تا زمانی که پوسترها بالا بود، تمایل مردم محلی برای شرکت در رشوه کاهش می‌یافت.

به عبارتی، اگر مردم شروع به پذیرش این باور کنند که فساد کمتری وجود دارد، با آن سناریو سازگار می‌شوند و کمتر وسوسه می‌شوند که در فعالیت‌های مربوط به فساد شرکت کنند. «کوبیس» می‌گوید: «وقتی پوسترها را پایین آوردیم، فساد به سطح اولیه خود بازگشت، اما برای مدت کوتاهی با تغییر باورها، رفتار آنها را تغییر دادیم.»

علاوه بر آنچه در واقعیت اطراف ما می‌گذرد، یک سری نگرش‌های روانشناختی وجود دارد که باید در نظر گرفته شوند، مانند اینکه آیا شدیداً به فساد اعتراض دارید یا کم و بیش نسبت به آن انعطاف‌پذیر هستید. «کوبیس» توضیح می‌دهد: «مشکل این است که بسیاری از اشکال فساد را می‌توان نسبتاً آسان توجیه کرد، زیرا نه تنها برای خود فرد سود آور است، بلکه اغلب به شخص دیگری نیز سود می‌رساند و ما تمایل داریم از این واقعیت غفلت کنیم که همیشه در فساد یک قربانی هم وجود دارد.»

از منظر روانشناسی، مشکل این است که این شخص ثالث بازنده، اغلب مانند جامعه بسیار انتزاعی است. «مثلا فرد رشوه دهنده با خود فکر می‌کند، من به چه‌ کسی آسیب می‌زنم؟ و چون قربانی را نمی‌شناسد هیچ احساس گناهی هم دراینباره وجود ندارد. بنابراین، احساسات عامل دیگری است که بر تصمیمات ما تأثیر می‌گذارد. اگر سریع احساس گناه کنیم، احتمال کمتری وجود دارد که در فعالیت‌های فاسد شرکت داشته باشیم. بنابراین فساد همیشه هم یک جرم محاسباتی نیست.» گاهی اوقات احساسات می‌توانند ما را به دوری از فساد سوق دهند، اما همچنین می‌توانند آن را نیز موجب شوند. همچنین عامل خویشاوندی با شبکه‌های متقابل بسیار پیچیده یکی دیگر از مواردی است که با انتصاب اعضای خانواده یا دوستان در مشاغل، صداقت را به‌خطر می‌اندازد و فساد را موجب می‌شود.

به گفته «فرناندو جیمنز»، استاد دانشگاه «مورسیا»، «برای توضیح فساد، باید جنبه نهادی آن را هم در نظر گرفت.» او معتقد است کلید فساد، «بهبود کیفیت دولت است. بدون آن، راهبردهای مبارزه با فساد قطعا شکست خواهند خورد.» از نظر «جیمنز»، زمانی که فردی در قدرت تابع حدود و مرزهای مشخصی بر علیه فساد است، نه تنها امکان کنترل بهتر فساد را فراهم می‌کند، بلکه «سطوح بهتر رفاه، فرصت‌های برابر بیشتر و همچنین سطوح بالاتر اعتماد نهادی و اجتماعی را تضمین خواهد کرد».

کد خبر: 76023

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 4 + 1 =