اکنون که شرکتها همچنان با اقتصاد نامطمئن، اخراجها، فشار و برنامههای بازگشت به دفاتر دست و پنجه نرم میکنند، با چالش بزرگتر دیگری نیز روبرو شدهاند؛ کشف چگونگی مشارکت و مدیریت کارکنان نسل «Z».
به گفته مجمع جهانی اقتصاد، تا سال ۲۰۲۵، یک سوم نیروی کار را نسل «زد» تشکیل خواهد داد. به گفته «تارا سالیناس»، استاد اخلاق تجاری در دانشگاه «سن دیگو» : «جذب، مدیریت و حفظ این کارگران جوان رویکرد متفاوتی را میطلبد». در حالی که این نسل از مهارتهای فنآوری خوبی برخوردار است، «سازمانها باید خود را با فقدان سایر شایستگیها مشخص در این کارکنان که برای موفقیت لازم است تطبیق دهند.
«سالیناس» معتقد است: «نسل Z بومی شرایط دیجیتال هستند و همیشه به صورت آنلاین ارتباط برقرار کردهاند، بنابراین مهارتهای بین فردی یا «مهارتهای نرم» آنها آسیب دیده است. آنها به دلیل کووید-۱۹ ضربه بزرگتری در مهارتهای بینفردی نیز خوردهاند و این روشی تعامل مدیران با آنها در محل کار را تغییر داده است».
سالیناس معتقد است که شرکتها باید رویکرد خود را برای کار با نسل Z اصلاح کنند و ابزارهای فناوری مانند ChatGPT و رسانههای اجتماعی مانند «تیک تاک» میتوانند به موفقیت آنها کمک کنند. برنامههای مربیگری و فرهنگ سازمانی نیز برای رسیدن به این هدف مهم خواهند بود.
استفاده از مهارتهای تکنولوژیک
نسل Z ممکن است اولین نسلی باشد که با مهارتهای دیجیتال به شکلی درونی شده، وارد نیروی کار میشود، اما این مسئله میتواند به قیمت ارتباطات حضوری و پویایی بین فردی تمام شود. برای مدیریت موثر این کارکنان و راهاندازی آنها در جهت موفقیت، شرکتها باید آنها را در جایی که خودشان توانایی دارند مدیریت کنند.
در عوض، نسل Z میتواند دانش ضروری در مورد رسانههای اجتماعی و ابزارهای هوش مصنوعی جدیدتر مانند ChatGPT را به شرکتها ارائه کند. مسلما اگر شرکتها مهارتهای این نسل را به کار نگیرند، فرصت فوقالعادهای را از دست میدهند.
سالیناس معتقد است، از آنجا که ChatGPT آخرین پیشرفتی نیست که دنیای تجارت را متحول خواهد کرد، به همین علت شرکتها باید در جذب نیروی کار نسل Z به گونهای عمل کنند که با استخدام این نسل، ماهیت محوری فناوری در تار و پود کار بافته شود. در واقع سرمایهگذاری در تکنولوژیهای مربوط به نسل «زد» میتواند یک سرمایهگذاری هوشمندانه باشد.
هماهنگی فرهنگ سازمان با فرهنگ نسل «زد»
در حالی که نسل Z چیزهای زیادی برای ارائه به یک شرکت دارد، آنها انتظارات زیادی هم در ازای آن دارند. در واقع، یکی از دلایل اصلی که آنها شغل خود را ترک میکنند این است که ارزشهای شرکت با ارزشهای شخصی آنها مطابقت نداشته باشد.
سالیناس دراینباره گفت: «بسیاری از شرکتها فرهنگ را امری ثانویه میدانند، اما در نسل Z، این فرهنگ است که جلو قرار دارد و محور است. اگر «فرهنگ یک شرکت با آنچه کارکنان نسل Z انتظار دارند مطابقت نداشته باشد، آنها شرکت را ترک خواهند کرد».
سالیناس ادامه داد: «آنها میخواهند در شرکتی کار کنند که یک شهروند جهانی خوب است و در واقع در جهان سرمایهگذاری میکند. در سالهای قبل، وقتی درباره نسل «هزارهها» (یا نسل Y) بحث میشد، صحبت از میزهای پینگ پنگ در دفتر کار بود، اما خبر این است که شرایط نسل Z با پینگ پونگ جور در نمیآید».
یکی از علتهاب چنین تغییری این است که نسل Z در زمانی به بلوغ رسید که کارفرمایان بیشتری آشکارا در مورد مراقبت از سلامت روانی کارگران صحبت میکردند. در حالی که قبلتر شرکتها به سادگی از کارمندان انتظار داشتند که ساکت بمانند و کار خود را انجام دهند. برای نسل Z مراقبت از خود، سلامت روان، و مسائل جهانی مهم است و اگر بخشی از فرهنگ شرکت نباشد، یک ایراد بزرگ در چشم این کارکنان خواهد بود.
یاری متقابل و سودمند
در حالی که انعطافپذیری و کار از راه دور همچنان اولویت اصلی است، کارفرمایان باید اذعان کنند که کارگران جوانتر نیز هنگام تصمیمگیری برای پیوستن یا ترک یک شرکت، توسعه یا ارتقاء شغلی و یادگرفتن بیشتر را در نظر میگیرند.
از این جهت شرکتها باید در فرهنگ خود سرمایهگذاری در توسعه حرفهای و مربیگری کارکنان نسل Z را تعبیه کنند و به آنها فرصت بدهند تا مهارتهایی را که قبل از پیوستن به شرکت شما نداشتند، توسعه دهند.
زمانی که یک شرکت بودجهای را برای توسعه شخصی و حرفهای تعیین میکند، به کارمندان نشان میدهد که برایشان اهمیت قائل است و نمیخواهد سازمان راکدی داشته باشد.
مربیگری نیز برای کارگرانی که خواهان فرصتهایی یادگیری هستند، حیاتی است، اما همچنین میتواند به کارکنان مسنتر کمک کند تا با فناوریهای جدید آشنا شوند. معمولا یک مربی را به عنوان یک فرد مسن در نظر میگیریم که یک فرد جوانتر را راهنمایی میکند. اما درباره کارکنان نسل «زد» مربی میتواند فرد جوانی باشد که بقیه کارمندان سالخوردهتر را راهنمایی کند.
نظر شما