آتیه آنلاین/ حمیدرضا علی نیا:
به گزارش آتیه آنلاین به نقل از الپائیس؛ امید به زندگی در اروپا همچنان در حال افزایش است، اما با سرعتی به طور هر چه بیشتر کند میشود. برای مثال، در اسپانیا، امید به زندگی در سال ۱۹۶۰ برای هر دو جنس کمتر از ۶۹ سال بود و امروز بیش از ۸۳ سال است. این روند در همه کشورهای پیشرفته مشابه بود، که عمدتاً به دلیل کاهش چشمگیر مرگومیر نوزادان، کنترل بیماریهای عفونی از طریق سیستمهای بهداشتی، واکسنها و آنتیبیوتیکها، و بهبود استاندارد کلی زندگی رخ داد. در سالهای اخیر، موفقیت در درمان برخی انواع سرطان و کاهش مرگومیر ناشی از بیماریهای قلبیعروقی (به لطف کاهش مصرف سیگار، برخی تغییرات در رژیم غذایی، یا استفاده از داروهایی مانند استاتینها) به ادامه افزایش سالهای امید به زندگی منجر شده است.
مطالعه جدیدی که در مجله «لنست» The Lancet Public Health منتشر شده و به تحلیل روند امید به زندگی در کشورهای اروپایی بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۲۱ پرداخته است، نشان میدهد که در بازه زمانی ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۱، افزایش امید به زندگی به میزان ۰.۲۳ سال در سال (مجموعاً ۵.۵ سال) بوده است، اما بین سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۹ این میزان به ۰.۱۵ سال در سال (۱.۱۷ سال در کل) کاهش یافته است. علاوه بر این، به دلیل همهگیری کووید، بین سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۱ امید به زندگی سالانه ۰.۱۸ سال کاهش یافته است. در مجموع، اگر بازه زمانی ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۱ در همه کشورهای مورد مطالعه در نظر گرفته شود، امید به زندگی عملاً راکد مانده است.
نویسندگان این مقاله، که از همکاران مطالعه «بار جهانی بیماری» Global Burden of Disease (GBD) درباره امید به زندگی در اروپا هستند، کاهش سرعت رشد امید به زندگی را به عوامل شناختهشدهای نسبت میدهند. از یک سو، افزایش تدریجی چاقی و اضافهوزن و مواجهه با خطرات تغذیهای، از جمله مصرف غذاهای فوقفرآوریشده که در بسیاری از کشورهای اروپایی ۴۰ درصد از کالری مصرفی را تشکیل میدهند، از دلایل این کاهش سرعت محسوب میشود. هرچند میزان مصرف سیگار نسبت به گذشته بهطور قابلتوجهی کاهش یافته، اما همچنان یک عامل خطر مهم باقی مانده است. در کنار آن، مصرف الکل نیز که همچنان در سطوح بالایی قرار دارد، از دیگر عوامل مؤثر بر این روند است.
بیماریهای قلبیعروقی و سرطان دو عامل اصلی کند شدن رشد امید به زندگی هستند. پس از موفقیتهای دهههای گذشته، بهبود در میزان مرگومیر ناشی از بیماریهای قلبیعروقی از سال ۲۰۱۱ در بسیاری از کشورها کاهش یافته است. این مسئله را میتوان با افزایش چاقی توضیح داد که تأثیر مثبت کنترل کلسترول بد (LDL) و فشار خون را خنثی کرده است. در مورد سرطان، برخی کشورها از سال ۲۰۱۱ موفق شدهاند در افزایش امید به زندگی بیماران سرطانی پیشرفت بیشتری نسبت به دو دهه قبل داشته باشند. پرتغال، بلژیک، فرانسه و اسپانیا همراه با کشورهای شمال اروپا بهترین نتایج را نشان دادهاند. ولز، انگلستان، ایرلند شمالی و فنلاند پیشرفتهای کمتری داشتهاند و آلمان، اسکاتلند و یونان حتی با کاهش امید به زندگی مرتبط با سرطان مواجه شدهاند.
نویسندگان مقاله توضیح میدهند که کشورهایی که پس از ۲۰۱۱ روند بهبود امید به زندگی را حفظ کردند (عمدتاً کشورهای اسکاندیناوی، ایسلند و بلژیک) این موفقیت را مدیون تداوم تلاشهایشان در مقابله با بیماریهای قلبیعروقی و تومورها و همچنین کاهش مواجهه جمعیتشان با عوامل خطری مانند کمتحرکی، غذاهای ناسالم و مصرف سیگار از طریق سیاستهای عمومی هستند. این سیاستها مستلزم مقابله با چهار بخش عمده صنعتی است که، به گفته نویسندگان، مسئول حداقل یکسوم مرگهای زودرس هستند: صنعت دخانیات، غذاهای فوقفرآوریشده، سوختهای فسیلی و الکل. اهمیت اقتصادی این بخشها باعث شده که بهجز در مورد دخانیات، سیاستهای مؤثری برای کاهش اثرات مضر محصولاتشان اعمال نشود. نویسندگان پیشنهاد میکنند که دولتها میتوانند اقداماتی مانند تنظیم تبلیغات محصولات مضر، وضع مالیات بر کالاهای ناسالم یا ترویج جایگزینهای سالمتر را اجرا کنند.
کشورهایی که از سال ۲۰۱۱ توانستهاند رشد امید به زندگی را حفظ کنند، به لطف سیاستهای پیشگیرانه و دسترسی به مراقبتهای پزشکی باکیفیت، همچنین در مقابله با همهگیری کرونا عملکرد بهتری داشتهاند.
نویسندگان بر این باورند که برای معکوس کردن روند مشاهدهشده، باید بر پیشگیری از مشکلات سلامتی قبل از بروز آنها تمرکز کرد، زیرا بیماریهای قلبیعروقی و سرطان طی سالها توسعه مییابند. همچنین، لازم است این تصور که عادات سالم صرفاً تصمیمات فردی هستند، کنار گذاشته شود. هرچند توانایی هر فرد در تصمیمگیری انکارناپذیر است، اما سیاستهای عمومی برای تسهیل و ترویج ورزش یا کاهش فراگیری و ارزانی غذاهای ناسالم ضروری است. زیرا، همانطور که مطالعات متعددی نشان دادهاند، سلامت افراد نهتنها به تصمیمات فردی بلکه اساساً به محیط وابسته است. نمونهای که مورد مطالعه قرار گرفته، وضعیت اتباع ژاپنی است که به هاوایی مهاجرت کردهاند. در حالی که بستگان آنها در ژاپن همچنان یکی از پایینترین نرخهای چاقی در جهان را داشتند، فرزندان این مهاجران دچار اضافهوزنی مشابه آمریکاییها شدند، چراکه همانند آنها به غذاهای ناسالم دسترسی نامحدود داشتند و در محیطی زندگی میکردند که برنامهریزی شهری آن حملونقل عمومی و نیاز به پیادهروی را از میان برداشته بود.
نظر شما