پیوند دانشگاه و صنعت، یکی از شناختهشدهترین راههای رسیدن به توسعه اقتصادی و اجتماعی است؛ بهگونهای که توسعه جوامع به چندوچون پیوند میان این دو نهاد وابسته شده است.
به گزارش آتیه آنلاین، ارتباط صنعت و دانشگاه، اشاره به سازوکارهای نظاممندی دارد که رابطه میان عرصه علمی و آکادمیک را با صنایع تسهیل و تقویت میکند. در این فرآیند، استعدادهای جامعه با رویکردی کاربردی در محیط دانشگاهی آموزش داده میشود و متناسب با نیازهای بازار کار در اختیار صنایع قرار میگیرد؛ با این حال این ارتباط در کشور ما دچار آسیبهایی است. بررسیهای مرتبط با آسیبشناسی رابطه صنعت و دانشگاه نشان میدهد که روند جذب نیروی کار در سازمانهای دولتی _به عنوان نهادهای که حجم بزرگی از نیروی کار را جذب میکنند_ با روحیه پژوهشمحوری در تعارض و تضاد است. این موضوع بهطور عمده به دلیل اهدافی مانند اشتغال، پایبندی به اصول و قوانین و مواردی از این دست در نهادهای دولتی در تعارض با دیدگاههای آکادمیک است. بررسیها همچنین بیانگر آن است که صنایع بزرگ غیردولتی کشور نیز عموماً توسط مالکان (سرمایهداران) اداره میشوند نه مدیران. دیدگاه یک مالک با دیدگاه یک مدیر آکادمیک فاصله بسیاری دارد؛ بنابراین مجالی برای بروز استعدادها برای نیروی کار این صنایع وجود ندارد. این در حالی است که در آسیبشناسی وضعیت رابطه صنعت و دانشگاه، شرکتهای کوچک و متوسط و کارآفرین در رده آخر قرار میگیرند. بر اساس این بررسیها، حوزه کارآفرینی در ایران آنقدر با دستانداز و موانع همراه است که بیشتر نخبگان تمایل به مهاجرت دارند و عطای کارآفرینی در کشور را به لقای آن میبخشند.
در چنین شرایطی چگونه میتوان به بهبود ارتباط صنعت و دانشگاه امیدوار بود و چه راهکارهایی برای تقویت این رابطه وجود دارد؟
دکتر "رضا حسان" استادیار پژوهشکده جامعه و اطلاعات پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک) در گفتوگویی با بررسی دلایل عدم شکل گیری ارتباط صنعت و دانشگاه با توجه به انجام پژوهشهای علمی در این زمینه میپردازد و میگوید: یکی از بزرگترین چالشها برای ساماندهی ارتباط صنعت و دانشگاه، ایجاد هماهنگی و برنامهریزی مشترک کنشگران درگیر در این موضوع شامل وزارتخانههای علوم و صمت و همچنین معاونت علمی ریاست جمهوری و در مواردی شورای عالی انقلاب فرهنگی است. به گفته او، در پژوهشهای علمی که درباره ارتباط میان صنعت و دانشگاه انجام شده است دلایل متعددی برای عدم شکل گیری این ارتباط ارائه شده که میتوان به مواردی چون تفاوت فرهنگی دانشگاه و صنعت، نبود انگیزه در دانشگاه برای ارتباط با صنعت و نبود انگیزه در صنعت برای ارتباط با دانشگاه، انعطافناپذیری ساختارها و فرآیندها، ناتوانی در شبکهسازی و همچنین عدم آگاهی از چگونگی برقراری ارتباط با صنعت و نیز نبود اطلاعات و تجربه کافی در این زمینه اشاره کرد.
این استاد دانشگاه همچنین به سلطه نگرش غیرآکادمیک بر فعالیتهای صنعتی اشاره میکند و میگوید: گزارشهای پیمایش نوآوری در کشور که در سال ۱۳۹۵ توسط معاونت علمی ریاست جمهوری انجام شده نشان میدهد که شرکتها تنها ۵ درصد نیاز به فناوری خود را با تحقیق و توسعه درون شرکتی، ۸ درصد را با تحقیق و توسعه مشارکتی، ۱۵ درصد را با خرید دانش فنی از بنگاهها و سازمانها و ۷۱ درصد نیاز خود را با خرید ماشینآلات و ابزارها تأمین میکنند. بنابراین آنچه میتوان استنتاج کرد این است که عرضه و تقاضای فناوری دچار مشکل است. در عمل نیاز فناورانه ای در صنعت شکل نمیگیرد که دانشگاه بخواهد به آن پاسخ بدهد. او یکی از عوامل مهم در عدم شکل گیری ارتباط سیستمی صنعت و دانشگاه را عدم طراحی مناسب ابزارهای سیاستی میداند که از یک طرف قابلیت تحقیق و توسعه و کسب فناوری در شرکتها را بالا ببرد و از طرف دیگر دانشگاهها را تشویق به برطرف کردن نیاز صنعت کند.
این پژوهشگر عرصه فناوری اطلاعات به ۹ راهکار مهم برای برقراری رابطه مستحکم میان صنعت و دانشگاه اشاره میکند و میگوید: پرکاربردترین مسیرهای ارتباط صنعت و دانشگاه را میتوان در «برگزاری جلسه، کارگاه و کنفرانس»، «مشاوره و قرارداد پژوهش»، «پژوهش مشترک»، «راهنمایی و انجام پایاننامههای دانشجویی»، «انتقال موقت دانشگاهیان به صنعت (فرصتمطالعاتی)»، «ایجاد مراکز تحقیقاتی مشترک»، «ایجاد شرکتهای زایشی»، «کارآموزی در صنعت و مهارتآموزی صنعتگران در دانشگاه» و «ایجاد رشتههای جدید یا تغییر مواد آموزشی رشتهها بر اساس نیازهای صنعت»، خلاصه کرد. مزایای پیوند دانشگاه و صنعت پیوندهای دانشگاه و صنعت مزیتهای متعددی را ارائه میدهند که نوآوری، رشد اقتصادی و رفع نیازهای اجتماعی را تقویت میکند. در اینجا به برخی از مزایای کلیدی اشاره شده است.
تحقیق و نوآوری پیشرفته
دانشگاهها پایههای نظری را ارائه میدهند، در حالی که صنایع بینشها و منابع عملی را ارائه میدهند. آنها با هم میتوانند با مشکلات پیچیده مقابله کنند و نوآوریهای پیشگامانه را تسریع کنند. در عین حال، دانشگاهها به آخرین فناوریها، ابزارها و روشهای صنعت دسترسی پیدا دارند که میتواند کیفیت و ارتباط تحقیقات دانشگاهی با صنعت را افزایش دهد.
رشد اقتصادی
دانشگاهها میتوانند با حمایت صنعت، ایجاد مشاغل جدید، مشاغل و ارزش اقتصادی، تحقیقات خود را به محصولات قابل عرضه در بازار تبدیل کنند. پیوندهای قوی دانشگاه و صنعت میتواند اقتصاد محلی را با جذب مشاغل و ایجاد اکوسیستم نوآوری و کارآفرینی تقویت کند.
توسعه نیروی کار
همکاری با صنعت تضمین میکند که برنامههای دانشگاهی با نیازهای فعلی صنعت مطابقت داشته باشد و فارغالتحصیلانی را با مهارتها و دانش مرتبط به بازار کار عرضه میکند. دانشآموزان تجربه عملی و فرصتهای شبکهای را به دست میآورند و قابلیت استخدام خود را بهبود میبخشند.
اشتراک گذاری منابع
صنایع اغلب برای پروژههای تحقیقاتی، بورسیهها و زیرساختها بودجه تامین میکنند و به دانشگاهها کمک میکنند تا تواناییهای تحقیقاتی خود را گسترش دهند. در عین حال، دانشگاهها هم این امکان را دارند که از کارشناسان صنعت بهرهمند شوند که میتوانند در تدریس، توسعه برنامه درسی و راهنمایی کمک کنند.
رسیدگی به چالشهای اجتماعی
پروژههای مشارکتی اغلب بر حل مشکلات دنیای واقعی، از مراقبتهای بهداشتی گرفته تا پایداری تمرکز میکنند و تأثیر مثبت مستقیمی بر جامعه میگذارند. از تحقیقات دانشگاهی میتوان برای سیاستگذاریهای مبتنی بر شواهد استفاده کنند که به نفع جامعه گستردهتر باشد.
شهرت و جذابیت
پیوندهای صنعتی قوی میتواند دانشگاهها را برای دانشجویان برتر، اساتید و محققان جذابتر کند و شهرت آنها را افزایش دهد. مشارکت دانشگاه و صنعت حتی میتواند فراتر از مرزهای ملی گسترش یابد و همکاری جهانی و تبادل دانش را تقویت کند.
یادگیری مادامالعمر و بهبود مستمر
متخصصان صنعت میتوانند از منابع دانشگاه برای یادگیری مستمر بهرهمند شوند، در حالی که دانشگاه ها با روندهای صنعت بهروز میمانند و منجر به بهبود مستمر در آموزش و پژوهش میشود.
مجموع این مزایا، همکاری دانشگاه و صنعت را به یک محرک قدرتمند برای نوآوری، رشد اقتصادی و پیشرفت اجتماعی تبدیل میکند.
نظر شما