در حال حاضر مهمترین مشکل نظام سلامت کدام است و چگونه میتوان این مشکل را برطرف کرد؟
ابتدا باید بدانیم در نظام سلامت اولویتهایی وجود دارد که در این میان وظیفه مسئولان اهمیتدادن به آنها است. در حال حاضر یکی از اولویتها، آگاهسازی مردمی است که نگران تب دنگی هستند و فکر میکنند این بیماری تبدیل به یک همهگیری خواهد شد، اما من به صراحت میگویم مردم نگران ایمن موضوع نباشند؛ زیرا این بیماری به یک اپیدمی تبدیل نمیشود. اگر بخواهیم در کشور مسائل بهداشتی و درمانی را به خوبی مدیریت کنیم، توجه مدیریت باید به ساختارهای اصلی بحران سلامت در جامعه باشد. نظام سلامت باید پاسخی درست به بحرانهای سلامت جامعه مانند تب دنگی بدهد. در حال حاضر موضوع اصلی مردم در نظام سلامت این است که آنان دچار بیماری میشوند و از نظام سلامت نیز پاسخی درست میخواهند. آنان میخواهند بیمههای خوبی در اختیار داشته باشند و مراکز درمانی با احترام خدمات بستری و سرپایی به آنان ارائه دهند. این در حالی است که راهکار دارای دو بخش است؛ نخست اینکه تولیت نظام سلامت که وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی است، باید از طریق بالا بردن سطح سواد سلامت جامعه، ارتقاء زندگی سالم و جلوگیری از خطر بیماریها که مردم را تهدید میکند، کاری کند تا مردم بیمار نشوند. دوم اینکه بالاخره عدهای در جامعه بیمار میشوند و این نظام است که باید بتواند پاسخی درست برای مردم ارائه دهد که همه اینها نیازمند چند کار سلسلهوار است که دولت باید انجام دهد. در ابتدا لازم است دولت با داشتن نظام بیمهای خوب یا مدیریت صحیح مراکز بهداشتی و درمانی، مردم را از لحاظ هزینههای مالی هنگفت محفاظت کند؛ به طوری مجبور به پرداخت هزینههای سرسامآور نباشند.
در حال حاضر بیمههای درمانی ناکارآمد شدهاند. علت این موضوع چیست؟
باید دید چرا بیمهها دچار مشکل شدهاند؛ یا منابع کمی به آنها اختصاص مییابد یا اینکه مدیریت منابعشان را به درستی انجام نمیدهند. به نظر من، جواب این است؛ یعنی هم منابع آنها ناکافی است و هم اینکه از این منابع ناکافی نیز به درستی استفاده نمیکنند. به عنوان مثال، ما نظام ارجاع را در کشور اجرایی نمیکنیم، نظام پزشک خانواده را درست اجرا نمیکنیم، ارائه خدمات بر اساس استانداردهای خدمات بالینی نیست و خدمات تشخیصی غیرضروری برای بیماران انجام میشود و چون بیمهها هزینههایشان بالا میرود بنابراین نمیتوانند هزینههای ضروری را پرداخت کنند. پس ما نیاز به منابع کافی، مدیریت منابع و مدیریت کلان درست برای نظام خدمات جامع داریم. این در حالی است که دولت و حاکمیت وظیفه ارائه خدمات درست؛ هم در بخش خصوصی و هم در بخش دولتی را به عهده دارد. این موضوع باید به گونهای نظارت و کنترل شود تا خدمات با کیفیت باید مردم ارائه شود.
در حال حاضر یکی از مهمترین مشکلات مردم در حوزه سلامت، عدم دریافت خدمات مناسب است. نظر شما در این باره چیست؟
بله، متأسفانه مردم از ارائه خدمات سلامت ناراضی هستند. به عنوان مثال، پزشک جواب سیتی اسکن فلان مرکز را قبول نمیکند و معتقد است بیمار باید دوباره سیتی اسکن را در جای دیگری انجام دهد. حال یا واقعاً آن مرکز با دقت آن کار را انجام نداده یا اینکه دلایل دیگری داشته است. ما یک مجموعهای از نظام خدمات سلامت داریم که باید باکیفیت، با احترام و با هزینه مناسب در اختیار مردم قرار گیرد. مردم ما انتظار زیادی ندارند و انتظارشان هم واقعی است. مردم مالیات و خدمت ارائه میدهند، بنابراین انتظار دارند به خدماتشان نیز پاسخ داده شود.
در حال حاضر مردم برای تهیه دارو با مشکلات زیادی مواجه هستند. چرا این موضوع هیچ وقت حل نمیشود؟
دارو موضوع بسیار پیچیده و مهمی است. دارو دارای یک زنجیره تأمین است؛ از مواد اولیه تهیه دارو تا کارخانهای که دارو را با کفایت مناسب تولید و عرضه میکند را و بعد دارو را در بیمارستانها و داروخانه ها پخش میکند تا در این چرخه هزینههایش تأمین شود. با وجود اینکه طرح دارویار انجام شده اما این زنجیره نیز همچنان به درستی کار نمیکند و جاهایی از این چرخه میلنگد که علت اصلی این موضوع، مدیریت ناصحیح است. ما با اجرای طرح دارویار سوبسید و یارانه را از نظام دارویی برمیداریم بنابراین تمام آن هزینهها باید کفاف کار درست را بدهد. در کشور داروی مناسب با کیفیت بالا تولید میشود تا به دست مردم برسد. یارانه را هم به دست مصرفکننده دادهایم اما چرا این اتفاق نمیافتد، چون مدیریت صحیح وجود ندارد.
همیشه گفته میشود پیشگیری بهتر از درمان است. اما متأسفانه در حال حاضر آنقدر هزینههای پیشگیری برای افراد بالا رفته که کمتر کسی میتواند به راحتی آزمایشهایش را انجام دهد. نظر شما در این باره چیست؟
ما باید طرح بیماریابی را در سطح کشور اجرا کنیم. واقعیت این است یک اقدام پیشگیرانه و خدمات جامع سلامت نباید این وظیفه را به عهده خود مردم بگذارد. باید نظام ارائه خدمت این کار را برای مردم انجام دهد. برای اینکه متوجه شویم فردی در بستر و زمینه یک بیماری را دارا باشد این موضوع دیگر نیازی به چکاب و آزمایش ندارد. اگر پزشک خانوادهای وجود داشته باشد و خانوادهای را تحت پوشش قرار دهد و بداند فردی در آن خانواده مبتلا به سرطان است اعضای خانواده را از باید از قبل مورد بررسی قرار دهد، اما این موضوع به این معنا نیست که کل جامعه تحت نظر باشند. راه درست پیشگیری و غربالگری این است که جامعه ما تحت پوشش یک مراقب سلامت که طرح پزشک خانواده است، باشند و این پزشک به مرور زمان، اقدامات پیشگیرانه را برای غربالگری و اصلاح سبک زندگی انجام دهد. بسیاری از بیماریهایی که در حال حاضر مشکلات زیادی برای مردم ایجاد کرده ناشی از سبک زندگی نادرست است. مردم تغذیه ناسالم دارند، فعالیت بدنی کافی ندارند و دچار استرسهای روانی زیادی هستند. زمانی که سلامت روانی افراد جامعه به هم میریزد به تبع آن سلامت جسمانیشان نیز دچار مشکل میشود. از این رو ما باید این مجموعه را با یک مدیریت صحیح مانند طرح پزشک خانواده حفظ کنیم.
در مورد هزینههای کمرشکن درمان هم توضیح میدهید؟
در اینکه هزینههای درمان برای مردم قابل تحمل نیست شکی وجود ندارد. ما به یک نظام خدمات دولتی قوی و پاسخگو نیاز داریم. نظام خدمات خصوصی نیز برای عده خاصی است. برای کسانی است که توان پرداخت را دارند. نظام خدمات دولتی برای مردم عادی باید پاسخگو و کافی باشد. در عین حال بیمههای ما باید کارا باشند تا مردم وقتی به بیمارستانها و مراکز تشخیص دولتی مراجعه میکنند، هزینهای از جیب پرداخت نکنند. گروهی از مردم به دلایلی مبتلا به بیماریهای سخت و پرهزینه هستند. حال ممکن است این بیماریها خاص یا نادر باشند؛ مانند دیابت، فشار خون و سرطان. هزینه درمان این بیماریها بسیار زیاد است و مردم را دچار هزینههای کمرشکن میکند و گاهی اوقات آنها را به زیر خطر فقر میکشاند. این در حالی است که یک نظام سلامت کارا باید دارای نوعی نظام بیمهای و بیمه پایه حمایتی باشد تا پوشش کافی را به بیماران ارائه دهد.
نظر شما