طبق تحقیقات اخیر، علت این عدم هماهنگی در درجه اول نه این است که افراد کمتری کار میکنند بلکه این وضعیت ناشی از انتخاب ساعات کاری کمتر کسانی است که کار میکنند. در ادامه ابعاد موضوع را روشن خواهیم کرد.
بازار کار کوچک
آخرین اعداد نشان میدهد که کارفرمایان در ژانویه بیش از ۵۱۷ هزار شغل به لیست پرداختیهای خود اضافه کردهاند. میزانی معادل تقریبی سه برابر میانگین پیشبینی شده یعنی ۱۸۷ هزار شغل. در این دوره نرخ بیکاری به ۳.۴ درصد رسید که پایینترین سطح در ۵۰ سال گذشته است. در همین حال، از دسامبر سال ۲۰۲۲ برای هر کارگر بیکار نزدیک به دو فرصت شغلی وجود داشت. حال چگونه با وجود تلاشهای فدرال رزرو برای کند کردن ضریب رشد تورم، بازار کار تا این حد فشرده باقی ماند؟ اقتصاددانان به کاهش تعداد کارگران اشاره کردهاند. نرخ مشارکت نیروی کار امروز ۰.۹ درصد کمتر از دوران همهگیری است. به عبارت دیگر، تقریباً یک درصد از آمریکاییهای در سن کار که قبل از همهگیری کار میکردند اکنون دیگر کار نمیکنند. این آمار نهتنها منعکسکننده بازنشستگی زودهنگام ناشی از کووید است، بلکه روند بلندمدتی را که حتی قبل از همهگیری وجود داشت نیز نشان میدهد. با این همه، طبق نتایج تحقیقات مسئله افراد کمتری که در این دوره کار میکنند حتی نیمی از ماجرا هم نیست.
تعداد کارگر و ساعت کاری
عرضه نیروی کار دارای دو بخش است؛ تعداد کارگران و تعداد ساعات کار برای هر کارگر. اقتصاددانان تمایل دارند بر تعداد کارگران تمرکز کنند و معمولاً حق دارند این کار را انجام دهند، چراکه عرضه نیروی کار بیشتر در امتداد حاشیه تعداد کارگران تنظیم میشود. بهعنوان یک قاعده کلی، اگر افراد کمتر یا بیشتری شاغل باشند یا به دنبال شغل بگردند بازار کار تنگتر یا بازتر خواهد شد. با این حال، بازگشت اقتصادی پس از همهگیری یک استثنا بوده است. کل ساعات کار در ایالات متحده از سال ۲۰۱۹ تا سال ۲۰۲۲ کاهش یافته است؛ چیزی معادل ۳۳ ساعت کار کمتر در سال برای هر نفر. تخمین این است که کم شدن تعداد افراد شاغل تنها نیمی از ساعات کار کم شده در ایالات متحده را تشکیل میدهد، در حالی که بقیه به دلیل کاهش ساعات کاری کارکنان است.
بنابراین، آمریکاییهای شاغل به طور متوسط کمتر کار میکنند، اما کدام یک از آنها؟ کاهش ساعات کار در میان مردان ۲۵ تا ۵۵ساله با مدرک لیسانس بارزتر است و مردان پردرآمد بیشترین ساعات کاری خود را کاهش دادهاند. به عنوان مثال، ۱۰ درصد بالای کارکنان مرد بر اساس درآمد (با درآمد بیش از ۱۴۰ هزار دلار در سال) ساعات کار خود را یک ساعت و نیم در هفته کاهش دادهاند، یعنی از ۴۴.۷ ساعت در سال ۲۰۱۹ به ۴۳.۲ ساعت در هفته در سال ۲۰۲۲. در مقابل ۱۰ درصد پایینی کارگران مرد بر اساس درآمد (با درآمد کمتر از ۲۲ هزار دلار در سال) ساعات بیشتری کار کردهاند. یعنی ۲۳.۴ ساعت کاری در هفته در سال ۲۰۲۲، در مقایسه با ۲۲.۶ ساعت در سال ۲۰۱۹ که کمتر از یک ساعت به ساعات کاری آنها اضافه شده است. اما کسانی که ساعات طولانی کار میکردند بیشترین کاهش ساعات کار را داشتهاند. در سال ۲۰۲۲، تقریباً ۱۰ درصد از کارگران مرد برتر بر حسب ساعات کاری، حداقل ۵۰ ساعت کاری در هفته را ثبت کردند. این تعداد ساعات بسیار زیادی است، اما در سال ۲۰۱۹، حد نصاب برای قرار گرفتن در ۱۰ درصد از کارگران مرد بر اساس ساعات کار، ۵۵ ساعت در هفته بود که ۵ ساعت کاری بیشتر از حد ثبت شده در سال ۲۰۲۲ است.
کاهش ساعات کاری
سؤال اول این است که کاهش ساعات کاری داوطلبانه بوده یا غیرارادی؟ با توجه به تقاضای مازاد برای کارگران، بعید است که کارگران مجبور به کاهش ساعات کاری خود شده باشند. همچنین بعید است که این کارگران به دلیل بیماری مرتبط با کووید یا مسائل مربوط به مراقبت از کودکان نتوانند آنقدر که میخواستند کار کنند. برای مثال، کاهش ساعت بین سالهای ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ و پس از بهبود بین سالهای ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ رخ داد، بنابراین با کاهش تأثیر مخرب همهگیری و دوره رونق همزمان شد. از سوی دیگر، ساعات کاری برای مردان در سنین جوانتر کاهش یافته که کمتر از کارگران مسنتر تحتتأثیر بیماری قرار میگیرند و زمان کمتری را نسبت به زنان برای مراقبت از کودکان میگذرانند. به عبارت دیگر، اگر بیماری یا مراقبت از کودک عامل اصلی ساعات کار کمتر باشد، انتظار میرود کارگران مسنتر و زنان در سنین جوانی نسبت به مردان در سنین جوانی ساعات کاری خود را کاهش دهند. در واقع، سایر دادههای پژوهش نشان میدهد که ساعات کاری مطلوب کارگران کاهش یافته و شواهد مستقیمی را ارائه میدهد که کاهش ساعتها داوطلبانه بوده است.
پرسش بعدی این است که کارگران با زمان آزاد شده از کار چه کردند؟ آخرین ارقام موجود از نظرسنجی استفاده از زمان در آمریکا سرنخی را ارائه میدهد. مردان متأهل کسانی هستند که ساعات کاری خود را بیشتر کاهش میدهند و زمان بیشتری را صرف کنار خانواده بودن و یا استراحت میکنند. این یافتهها نشان میدهد که تجربه همهگیری باعث شد مردم اولویتهای زندگی خود را مجدداً ارزیابی و تعادل بین کار و زندگی خود را در جهت ساعات کاری کمتر تنظیم کنند. شاید این ارزیابی مجدد مختص مردان پردرآمد بود، اما به احتمال زیاد پیامد گستردهتری از همهگیری محسوب میشود. در این صورت، کاهش ساعات ممکن است نشاندهنده یک تغییر دائمی باشد که عرضه نیروی کار را پایین نگه میدارد و بازار کار را محدود میکند که در نتیجه قدرت چانهزنی کارکنان برای انتخاب ساعات کمتر حفظ میشود.
اما پیامدهای گستردهتر این وضعیت چیست؟ میتوان دو دستاورد بلندمدت برای کارگران در نظر گرفت؛ اولاً، تعادل بهتر کار و زندگی به کارگران کمک میکند تا سلامت روانی و جسمی خود را بهبود بخشند، امکانی که به آنها اجازه میدهد تا شادتر و احتمالاً بهرهورتر عمل کرده و در صورت تمایل تا سنین بالاتر نیز کار کنند. دوم، از آنجایی که مردانی که ساعات طولانی کار میکنند، ساعات کاری خود را کاهش میدهند، زنانی که معمولاً ساعات کمتری کار میکنند و کارهای غیربازاری بیشتری به دلیل هنجارهای اجتماعی انجام میدهند، میتوانند مسیرهای شغلی را انتخاب کنند که در گذشته مستلزم ساعات طولانیتر کار بود. به این ترتیب با امکان فعالیت زنان در اشتغالهای گوناگون نابرابری جنسیتی بهویژه در انتهای بالای هرم توزیع درآمد بهبود مییابد.
این یافتهها برای شناخت بهتر کارفرمایان تأیید میکند که کارگران، بهویژه افراد با مهارت بالا، به وضعیت کاری انعطافپذیر اهمیت میدهند. از این رو کارفرمایان برای جذب و حفظ استعدادها، به ارائه انعطافپذیری از جمله گزینههای کار از راه دور نیاز دارند. کسبوکارها همچنین باید گردش کار خود را مجدداً ارزیابی کنند و فعالیتهای بیهوده (مثلاً جلسات بیمعنا) را حذف کنند تا به کارکنان کمک شود بتوانند از ساعات کاهشیافته و انعطافپذیر خود حداکثر استفاده را ببرند.
در نهایت، کاهش ساعات کار برای هر کارگر پیامدهای مهمی در سیاست پولی دارد. کاهش ساعات کار بهازای هر کارگر و در نتیجه عرضه نیروی کار نشان میدهد نرخ طبیعی بیکاری ممکن است کمتر از آن چیزی باشد که معمولاً تصور میشود. این بدان معناست که مهار تورم ممکن است نیازی به افزایش بیکاری، آنچنان که برخی سیاستگذاران متصور هستند، نداشته باشد. با این حال، درک بهتر ما از عدم تعادل بازار کار این واقعیت را تغییر نمیدهد که بازار کار فشرده همچنان به فشار صعودی بر دستمزد و در نتیجه سطح قیمتها ادامه میدهد و مبارزه فدرال رزرو با تورم را پیچیده میکند.
طی سال گذشته، فدرال رزرو (بانک مرکزی آمریکا) به سرعت نرخ بهره را افزایش داده تا تورم را تحت کنترل درآورد. در نتیجه، فشار تورمی کاهش یافته و اقتصاد در ماههای اخیر نشانههایی از نرم شدن را نشان داده است. با این حال، به گفته مقامات فدرال رزرو، بازار کار همچنان قوی و در عین حال «بیتعادل» است. اکنون تقاضا برای نیروی کار از عرضه نیروی کار بیشتر است؛ اما علت چیست و پاسخ به چنین وضعیتی را در کجا میتوان یافت؟
کد خبر: 62564
نظر شما