در ماه گذشته هند بهعنوان پرجمعیتترین کشور جهان از چین پیشی گرفت و به این ترتیب یکهتازی چین در عرصه جمعیت به پایان رسیدف اما روندهای جمعیتی پشت این تغییر جایگاه، پیامدهای نگرانکنندهای برای دومین کشور پرجمعیت جدید دارد. جمعیت در سن کار کشور چین برای یک دهه در حال کاهش بوده و بهسرعت در حال پیرشدن است. مسئلهای که احتمالاً مانع رشد اقتصادی خواهد شد و هزینههای مراقبتی زیادی ایجاد میکند. در این میان، زمانی که مقامات پکن راهحلهایی را برای مقابله با مسئله جمعیت و نیرویکار در نظر میگیرند، نبود یکی از راهحلها به وضوح به چشم میآید؛ مهاجرت.
چین بهطرز شگفتانگیزی ساکنان کمی دارد که در خارج متولد شدهاند و از ۱.۴ میلیارد نفر جمعیت، حدود یک میلیون یا فقط ۰.۱ درصد مهاجر هستند. این درصد پایین در مقایسه با سهم ۱۵درصد در آمریکا، ۱۹درصد در آلمان و ۳۰ درصد در استرالیا و حتی در مقایسه با کشورهای آسیایی دیگر که از مهاجرت اجتناب میکنند نیز ضعیف بهنظر میرسد. خارجیها دو درصد از جمعیت ژاپن و سه درصد از جمعیت کرهجنوبی را تشکیل میدهند. بر اساس گزارش سازمان ملل، حتی کره شمالی نسبت به چین مهاجر بیشتری دارد. نیازهای اقتصادی و اجتماعی آینده چین شبیه نیازهایی است که جوامع دیگر را وادار به استخدام کارگران مهاجر کرده است. در ژانویه سال ۲۰۲۳، دولت فهرستی از صد شغل مانند فروشنده و نظافتچی را منتشر کرد که در آنها کمبود پرسنل وجود دارد. بر اساس یک نظرسنجی، بیش از ۸۰ درصد از تولیدکنندگان در سال قبل با کمبود نیروی کار مواجه بودند. مطالعهای در ماه دسامبر سال ۲۰۲۲ نشان داد که نزدیک به نیمی از ۴۰۰ میلیون کارگر یقه آبی در چین بالای ۴۰ سال سن دارند و مطابق با تخمین رسمی، این کشور تا سال ۲۰۲۵ برای پر کردن ۳۰ میلیون شغل تولیدی با مشکل مواجه خواهد شد.
جوانان کار یدی نمیکنند
روزگاری انبوهی از کارگران جوان و ارزانقیمت روزنههای خالی عرصه تولید را پر میکردند. اما با پیر شدن و کوچک شدن چین، عرضه نیروی کار آماده در حال کمشدن است. شرکتها از عدم تطابق بین مشاغل موجود و مشاغل موردنظر جوانان که تعداد فزایندهای از آنها دارای مدارک دانشگاهی هستند، شکایت دارند. روزنامه چاینا دیلی، نشریه رسمی حزب کمونیست دراینباره نوشت: «بسیاری از جوانان چینی نمیخواهند در کارخانهها کار کنند». نقلقولی که به توضیح اینکه چرا نزدیک به ۲۰ درصد از جوانان ۲۴ تا ۲۶ ساله در شهرها بیکارند، کمک میکند. در بسیاری از کشورهای دیگر، مهاجران کارهایی را انجام میدهند که برای افراد محلی، دستمزد بسیار کمی دارند.
مهاجران همچنین به کاهش بار ناشی از پیری جمعیت کمک کردهاند. بهعنوان مثال، دولت ژاپن به پرستاران خارجی اجازه داده که به سالمندان این کشور رسیدگی کنند. چین در این زمینه با چالش بزرگتری مواجه است. برخلاف ژاپن، این کشور قبل از پیری ثروتمند نشده و صورتحسابهای سرسامآوری برای مراقبتهای بهداشتی و اجتماعی خواهد داشت. چین اعتراف میکند که به جوانان بیشتری نیاز دارد و به همین دلیل دولت سعی کرده شهروندان را ترغیب کند تا نوزادان بیشتری به دنیا بیاورند، اما نتیجه دلخواه بهدست نیامده است. زنان چینی بهطور متوسط کمتر از ۱.۲ فرزند دارند که بسیار کمتر از ۲.۱ فرزند موردنیاز برای حفظ ثبات جمعیت است. برخلاف این وضعیت، دولت تلاش کمی برای جذب افراد خارجی انجام میدهد. در سال ۲۰۱۶ یک سیستم سه سطحی و مبتنی بر امتیاز برای متقاضیان ویزای کار راهاندازی شد. پایینترین سطح، کلاس«سی» شامل کسانی است که تحصیلات و تجربه کاری نسبتاً کمی دارند. این سیستم با یک شعار دولتی در همان زمان معرفی شد: «بالا را تشویق کنید، وسط را کنترل کنید و پایین را محدود کنید» برای همین هم اخذ این مجوزها دشوار است.
زندهباد نژاد من
حقیقت ساده این است که چین هیچ علاقهای به تبدیلشدن به ملغمهای از مهاجران ندارد. بخشی از این مسئله را میتوان با قلدریهایی که این کشور از خارج با آن روبهرو بوده مرتبط دانست، اما مخالفت با چندفرهنگگرایی نیز با ادعای خلوص نژادی چینی که مدتها توسط ملیگرایان مطرح میشد، تقویت میشود. مقامات این کشور به داشتن یک خط خونی چینی با قدمت هزاران سال میبالند. در سال ۲۰۱۷ «شی جین پینگ» رهبر عالی چین، به دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت آمریکا، گفت: «ما مردم، مردم اصلی هستیم. با موهای سیاه، پوست زرد و ویژگیهایی که به ارث بردهایم، خودمان را از نسل اژدها میدانیم.» این دیدگاه سیاست مهاجرتی و ملیشدن را مشخص میکند.
سهم عمدهای از گرینکارتهای چین به خارجیهای چینیتبار تعلق میگیرد. به همین ترتیب، چینیهای متولد خارج از کشور، هنگام درخواست برای دانشگاههای چین از سهم ویژه برخوردار میشوند. برنامه «هزار استعداد» برای جذب دانشگاهیان خارج از کشور حدود ۸ هزار دانشمند و مهندس را از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۸ به خود جذب کرده است. طبق گفته مؤسسه بروکینگز - یک اندیشکده در آمریکا- همه آنها بهجز ۳۹۰ نفر، از بازگشتگان چینیالاصل بودند.
چین در سال ۲۰۲۰ در مجموع به تنها ۱۶هزار و ۵۹۵شهروند تابعیت داد. در همین حال ژاپن هر سال حدود ۷ هزار شهروند جدید و آمریکا بیش از ۸۰۰ هزار نفر را به تابعیت خود درمیآورد. نگرشهای عمومی ورود بیشتر از این را سخت میکند. در سال ۲۰۲۰ پیشنهادی برای تسهیل مسیر اقامت برای خارجیان ثروتمند یا ماهر با واکنش عوامگرایانه روبهرو شد و مردان قول دادند از زنان چینی در برابر مهاجران محافظت کنند. بهطور کلی دولت یک ذهنیت بسته را تشویق میکند. مثلاً کمپین امنیت ملی به زنان چینی هشدار داد که نامزد خارجی آنها ممکن است جاسوس باشد! در کنار بستهبودن، سیاست تکفرزندی وجود دارد که البته در سال ۲۰۱۶ کنار گذاشته شد. اکنون زوجها میتوانند تا سه فرزند داشته باشند. در این میان زوجهای کمی این تعداد فرزند میخواهند. در نهایت متقاعدکردن نسلی که تحت سیاستهای کنترل جمعیت بزرگ شدهاند، به اینکه جریان ورود مهاجران مطلوب است، مسئله سختتری است.
اهمیت نیرویکار مهاجر
سیاستهای مهاجرتی سهلگیرانهتر نهتنها به کارفرمایان با کمبود نیروی کار کمک، بلکه نوآوری را تشویق میکند. گوگل، لینکدین و تسلا همگی توسط مهاجرانی که به آمریکا آمدند تأسیس شده است. اما برای ذهنهای جوان و باهوش خارجی که در چین تحصیل میکنند، دریافت ویزا پس از فارغالتحصیلی سخت است. در همین حال، بسیاری از دانشجویان چینی در غرب تحصیل میکنند و اقامت در آنجا را انتخاب میکنند. یک نکته جالب و مهم اینکه مسیر اصلی شهروندی چین، اکنون از طریق برتری ورزشی است. حدود ۱۲ فوتبالیست که اکثر آنها هیچ رابطه اجدادی با چین نداشتند، در سالهای ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ در تلاشی ناموفق برای کمک به این کشور برای رسیدن به جام جهانی، تبعه چین شدند. تعداد انگشتشماری از ورزشکاران نیز که والدین اکثر آنها در چین متولد شده بودند، قبل از بازیهای المپیک زمستانی در سال ۲۰۲۲ تابعیت گرفتند. اما کمبود نیروی کار در مشاغلی با زرقوبرق کمتر ممکن است بهزودی مقامات را مجبور کند تا تازهواردانی را بپذیرند که هرگز مدال نخواهند گرفت.
نظر شما