اهمیت پنجره اضطراری یادگیری

به گزارش آتیه آنلاین و به نقل از OECD؛ در گزارش اخیر این سازمان درباره آموزش و تاثیر آن بر وضعیت اقتصادی، صنعت و نیروی کار بر نکات مهمی درباره آموزش کودکان تاکید شده است. بر این اساس پنج سال اول زندگی فرصتی عالی برای یادگیری است و کودکان با سرعت بیشتری نسبت به هر زمان دیگری از زندگی در این دوره توان یادگیری دارند. این یادگیری می‌تواند پایه‌ای برای رشد مهارت‌های زندگی فرد فراهم کند. این دوره به پنجره اضطراری سواد معروف است. «پنجره اضطراری یادگیری» یک شاخص پیش‌بینی‌کننده‌ از پیشرفت تحصیلی بعدی کودکان محسوب می‌شود که در ۱۲ ماهگی قابل مشاهده است.

به علاوه این دوره با ریسک بالایی همراه است؛ به احتمال بیشتر کودکان خانواده‌های محروم نسبت به سایر طبقات، یادگیری زودهنگام ضعیفی را تجربه خواهند کرد. به این ترتیب آنها در معرض این خطر قرار دارند که امکان یادگیری کمتر در این دوره بر پیشرفت تحصیلی، اشتغال، درآمد، مشارکت مدنی و مسائل دیگر در زندگی آینده آنها تاثیر بگذارد.

اما برخی از کودکان خانواده‌های محروم به نتایج قوی دست پیدا می‌کنند و این نشان می‌دهد که می‌توان این نابرابری را برطرف نمود. این مسئله اهمیت اقدامات سیاستی را برجسته می‌سازد که می‌توانند به ایجاد زمینه‌ای برای فرصت برابر برای همه کودکان منجر شود.

مسئله برابری در آموزش به معنی حمایت از کودکانی است که بیشتر به آن نیاز دارند. در نهایت، این برابری آموزشی که از طریق سیاست‌گذاری حاصل می‌شود به معنای تولید و حمایت از شهروندان آگاه و تحصیلکرده است که پایه و اساس اقتصادهای قوی‌تر و جوامع انعطاف‌پذیرتر آینده هستند.

یادگیری در ۵ سال اول

شکاف‌های یادگیری قابل توجهی بین کودکان پنج ساله محروم و دارای امکانات یا به عبارتی میان آنهایی که در ربع پایین و بالای وضعیت اجتماعی-اقتصادی قرار دارند دیده می‌شود. این شکاف وضعیت اقتصادی-اجتماعی بر اساس سطح تحصیلات والدین، مشاغل و درآمد خانواده تعریف می‌شود و شکاف آموزشی در طیف وسیعی از شاخص‌های شناختی و سایر شاخص‌ها را ایجاد می‌کند.

به طور متوسط هشت ماه برای انعطاف‌پذیری ذهنی و ۲۰ ماه برای مهارت‌های عاطفی-اجتماعی که عامل کلیدی در توانمندسازی کودکان برای سازگاری و موفقیت در محیط مدرسه محسوب می‌شود لازم است. «پنجره سواد اضطراری» یک شاخص پیش‌بینی‌کننده‌ از پیشرفت تحصیلی بعدی کودکان محسوب می‌شود که در ۱۲ ماهگی قابل مشاهده است.

اگر قرار است کودکان محروم مانند همسالان برتر خود شانس انجام پیشرفت تحصیلی و سایر پیشرفت‌های اقتصادی-اجتماعی را در آینده داشته باشند، باید اختلاف میان آنها در این «پنجره اضطرای سواد» به سرعت کاهش یابد. چرا که هرچه بچه‌ها بزرگتر شوند، نابرابری‌ها غیرقابل حل‌تر خواهند شد و رفع این شکاف سخت‌تر می‌شود. بنابراین سیاست‌های بهتر می‌توانند در جهت کاهش شکاف مورد استفاده قرار گیرند. البته به شرطی که سیاست‌ها در زمانی بکار گرفته شوند که کودکان هنوز سن کمی دارند و بر نیازهای کودکان محروم در دوره پیش‌دبستانی و در چند سال اول مدرسه متمرکز باشند.

بر اساس گزارش OECD درباره رفع شکاف آموزشی، آموزش و مراقبت در دوران اولیه کودکی (ECEC) پایه‌ای قوی برای یادگیری و رفاه کودکان فراهم می‌کند. شرکت در ECEC با کیفیت بالا، رشد مهارت‌های شناختی، اجتماعی، عاطفی و خودتنظیمی کودکان را در سنین پایین افزایش می‌دهد.

شواهد نه تنها به بهبود نتایج تحصیلی و حرفه‌ای در مراحل بعدی زندگی، بلکه به احتمال کمتر شدن مشکلات رفتاری و عاطفی در دوره نوجوانی نیز اشاره دارد. با این حال، احتمال شرکت در ECEC کودکان محروم نسبت به همسالان دارای شانس کمتر است.

در سرتاسر کشورهای OECD، ۷۴ درصد از دانش‌آموزان با زمینه‌های اجتماعی-اقتصادی محروم حداقل برای دو سال در ECEC شرکت کردند. در مقابل ۸۶ درصد از کودکان غیرمحروم این آموزش‌ها برخوردارند. OECD پیشنهاد می‌دهد که کشورهای عضو با اتخاذ سیاست‌های آموزشی در حمایت از اقشار ضعیف، به دنبال رفع این تفاوت‌ها باشند.

نقش سیاست‌ها، ساختار و آموزش انعطاف‌پذیر

تحلیل خط‌مشی‌های سیاسی نشان می‌دهد که پیوند قوی‌تر میان ساختار سیاسی، افراد و فرآیندها نشانه‌ای از سیستم‌های آموزشی پاسخگوتر و انعطاف‌پذیرتر است. یعنی سیستم‌هایی که بسیاری از جنبه‌های تجربه یادگیری مادام‌العمر را در یک کل منسجم‌تر تجمیع می‌کنند.

فراهم کردن ظرفیت و انعطاف‌پذیری بیشتر برای فراگیران جهت تعیین مسیرهای آموزشی خود و با توجه به زمینه‌ها، علایق و نیازهای در حال تحول‌شان، بهترین شانس را برای دستیابی به حد نهایی ظرفیت افراد و نیروی کار، حداکثر کردن فرصت‌ها و در نتیجه افزایش برابری بوجود می‌آورد.

این مسئله ممکن است مستلزم پویایی بیشتر سیستم‌های آموزشی در مواجهه با چالش‌های کوتاه مدت و بلندمدت اقتصادی و اجتماعی باشد. برخی از ویژگی‌های ساختاری در کشورها چالش‌هایی را برای مسیرهای ارتباطی و آموزشی بهتر ایجاد می‌کنند؛ برای مثال در بیش از نیمی از کشورها و اقتصادها در نظرسنجی‌های مختلف OECD در سال ۲۰۲۰، آموزش پیش دبستانی (ECEC) اجباری نبوده و در این کشورها فراگیران در سنین مختلف با درصد بیشتری با مشکلاتی آموزشی و انتقال تجربه مواجه هستند. در عین حال در ۲۱ درصد از سیستم‌های آموزشی این کشورها، حداقل یک پنجم از جوانان ۲۵ تا ۲۹ ساله نه شاغل بودند و نه در آموزش و پرورش حضور داشتند.

این گزارش پیشنهاد می‌دهد که تقویت تدارکات پیش‌دبستانی در کشورهای عضو انجام شود و همچنین محیط‌های یادگیری در خانه برای کودکان محروم با حمایت دولت‌ها افزایش یابد. این خدمات می‌توانند مزایای قابل توجهی برای کودکان و برای انعطاف‌پذیری طولانی مدت جوامع و اقتصادها به همراه داشته باشند.

کد خبر: 56375

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 4 + 2 =