نتیجه تهدید تعرفه‌های تجاری از طرف ترامپ چه خواهد بود؟

اعمال تعرفه‌های پیشنهادی دونالد ترامپ بر کالاهای وارداتی از مکزیک، کانادا و چین نشان‌دهنده تغییرات عمیق در سیاست تجاری ایالات متحده است. این رویکرد، که در راستای یک استراتژی حمایت‌گرایانه مبتنی بر تعرفه‌ها قرار دارد، خطر تضعیف توافق‌نامه‌های تجاری مانند USMCA، افزایش تنش‌ها با شرکای کلیدی تجاری، و پیچیده‌تر شدن روابط اقتصادی جهانی را به همراه دارد. در حالی که ترامپ تعرفه‌ها را ابزاری برای بازگرداندن تولید به خاک آمریکا و کاهش وابستگی اقتصادی می‌داند، تحلیلگران هشدار می‌دهند که این سیاست‌ها می‌توانند به افزایش هزینه‌ها برای مصرف‌کنندگان و کسب‌وکارهای داخلی منجر شوند. واکنش چین، مکزیک و کانادا در این شرایط، تعیین‌کننده آینده تعاملات اقتصادی و مسیر تجارت جهانی خواهد بود.

به گزارش آتیه آنلاین به نقل از brookings؛ با وجود اینکه دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور منتخب آمریکا، بارها اعلام کرده که «تعرفه» کلمه مورد علاقه‌اش است، بسیاری از ناظران، سرمایه‌گذاران، و مقامات دولت‌های خارجی امیدوار بودند که وعده‌های او صرفاً شعار باشد و او واقعاً سیاست‌های حمایت‌گرایانه مبتنی بر تعرفه که در کارزار انتخاباتی مطرح کرده بود را دنبال نکند. حضور اخیر او در برنامه‌ای تلویزیونی، که در آن مجدداً تأکید کرد که «من به شدت به تعرفه‌ها اعتقاد دارم» و آن‌ها «هیچ هزینه‌ای برای آمریکایی‌ها ندارند»، تهدیدهای قبلی او برای اعمال تعرفه‌های ۲۵ درصدی بر تمام کالاهای وارداتی از مکزیک و کانادا و ۱۰ درصدی بر کالاهای چین را تأیید کرد. شک و تردیدها درباره جدیت ترامپ در اجرای سیاست‌های تعرفه‌ای باید کنار گذاشته شود.

استراتژی تجاری گسترده‌تر ترامپ بازتابی از دیدگاهی است که ریشه در مرکانتیلیسم قرن نوزدهم دارد و بر حمایت‌گرایی و استفاده تهاجمی از تعرفه‌ها تأکید می‌کند. ترامپ تعرفه‌ها را به‌عنوان ابزاری چند منظوره می‌بیند: گاهی به‌عنوان اهرم مذاکره برای دستیابی به توافق و گاهی به‌عنوان هدف نهایی برای تشویق بازگشت تولید به آمریکا و ایجاد درآمد برای تأمین مالی کاهش مالیات و هزینه‌ها. در این رویکرد، فرض بر این است که تعرفه‌ها «بدون هزینه» هستند، یعنی تأثیری منفی بر مصرف‌کنندگان داخلی (از طریق افزایش قیمت‌ها) یا بر کسب‌وکارها (از طریق افزایش هزینه مواد اولیه و اختلال در زنجیره تأمین) ندارند، یا اینکه حتی اگر قیمت مصرف‌کننده افزایش یابد، این هزینه ارزش آن را دارد تا صنعت داخلی آمریکا احیا شود. برای ایالات متحده و شرکای تجاری آن، بازگشت به حمایت‌گرایی در یک دنیای به‌هم‌پیوسته، خطرات اقتصادی، استراتژیک و نهادی متعددی را به همراه دارد.

چین

برای چین، اعلام تعرفه ۱۰ درصدی (که کمتر از تهدید قبلی ۶۰ درصدی بود) احتمالاً با واکنشی ملایم همراه خواهد بود. واکنش اولیه چین احتمالاً شامل کاهش ارزش یوان (RMB) خواهد بود، که به‌طور مؤثری تعرفه‌ها را با کاهش قیمت دلاری کالاهای صادراتی جبران می‌کند. این تاکتیکی است که چین در دوره اول ترامپ به‌طور مؤثر استفاده کرد. در حالی که یوان هم‌اکنون ضعیف است، چین می‌تواند ارزش آن را بیش از این کاهش دهد تا رقابت‌پذیری صادرات خود را حفظ کند، بدون آنکه مستقیماً تنش‌ها با ایالات متحده را تشدید کند.

اگر ترامپ تهدیدهای بیشتری برای اعمال تعرفه‌ها و اقدامات تجاری مطرح کند، واکنش چین به استراتژی رئیس‌جمهور «شی جین‌پینگ» برای مقابله با ترامپ بستگی خواهد داشت. موضع «شی» اکنون بسیار متفاوت از زمانی است که او در دوره اول ترامپ با او تعامل داشت. «شی» اکنون از موقعیت داخلی قوی‌تری برخوردار است و در بالاترین سطح دولت چین فقط توسط متحدان خود احاطه شده است، که به او آزادی بیشتری برای مدیریت فشارهای خارجی می‌دهد.

«شی» می‌تواند از این موقعیت سیاسی قدرتمند استفاده کرده و تلاش کند تا با اولویت قرار دادن کاهش پیامدهای اقتصادی و اجتناب از خطر بی‌ثباتی سیاسی، به‌طور سازنده با ایالات متحده تعامل کند. در کوتاه‌مدت، تهدید تعرفه‌های ترامپ ناشی از نارضایتی او از تلاش‌های محدود چین برای کنترل مواد اولیه «فنتانیل» (یک ماده مخدر) بود که از طریق مکزیک و سایر کانال‌ها به ایالات متحده راه پیدا می‌کنند؛ احتمال دارد که «شی» تصمیم بگیرد تلاش بیشتری برای پاسخ به نگرانی‌های آمریکا انجام دهد.

چین همچنین ممکن است تلاش کند با «ترامپ» در طیف وسیع‌تری از مسائل تجاری وارد مذاکره شود و شاید امید به توافق تجاری «مرحله دوم» را مطرح کند. اما اگر چین چنین کند، احتمالاً استراتژی طولانی کردن مذاکرات را اتخاذ خواهد کرد، با این آگاهی که «ترامپ» مجبور است قبل از انتخابات میان‌دوره‌ای ۲۰۲۶ یک توافق موفقیت‌آمیز را بدست آورد.

مکزیک و کانادا

برای مکزیک و کانادا، به نظر می‌رسد امید این باشد که تهدیدهای ترامپ صرفاً تاکتیک‌های مذاکره‌ای باشد که بتوان با امتیازدهی قبل از آغاز دوره ریاست‌جمهوری او آن‌ها را برطرف کرد یا حداقل به تعویق انداخت. اما این مسئله قابل اطمینان نیست و حداقل در کوتاه‌مدت، خطرات بالاست.

برای صنعت خودروسازی، که هر سه کشور را شامل می‌شود و تحت توافقنامه ایالات متحده-مکزیک-کانادا (USMCA) قرار دارد، افزایش تعرفه ۲۵ درصدی بر تمام کالاهایی که از مرز عبور می‌کنند، پیامدهای عمیقی را به همراه خواهد داشت. هر وسیله نقلیه‌ای که تحت چارچوب USMCA تولید می‌شود، به‌طور متوسط هشت بار در طی فرآیند تولید از مرز عبور می‌کند، به این معنی که تعرفه‌ها در هر مرحله انباشته می‌شوند. این موضوع منجر به افزایش قابل‌توجه هزینه‌ها، تأثیرات بر اشتغال، اختلال در زنجیره‌های تأمین، و افزایش قیمت‌ها برای مصرف‌کنندگان خواهد شد.

برای کانادا، تقریباً کل مازاد تجاری آن با ایالات متحده از صادرات نفت خام به این کشور حاصل می‌شود. برخی از پالایشگاه‌های آمریکایی به‌طور خاص برای فرآوری نفت خام کانادا طراحی شده‌اند و برخلاف کالاهای تولیدشده، نفت خام به‌راحتی قابل تغییر مسیر نیست؛ خطوط لوله کانادا زیرساخت‌های غیرقابل‌حرکت هستند. این وابستگی یک انحصار دوجانبه ایجاد می‌کند که انعطاف‌پذیری عملی هر دو طرف را محدود می‌کند. کانادا گزینه‌های صادراتی زیادی ندارد و برخی پالایشگاه‌های آمریکایی نیز به‌طور مشابه گزینه‌های کمی برای تأمین نفت خام دارند؛ این وضعیتی است که هر دو طرف در آن متضرر خواهند شد.

موضع خصمانه ترامپ خطر تیره‌تر شدن روابط دوجانبه با مکزیک و کانادا و تضعیف شراکت اقتصادی گسترده‌تر در آمریکای شمالی را به همراه دارد. بدون توجه به هرگونه توجیه مبتنی بر وضعیت اضطراری که ممکن است برای این تعرفه‌ها مطرح شود، تهدید این تعرفه‌ها نمایانگر نقض آشکار توافق‌نامه ایالات متحده-مکزیک-کانادا (USMCA) هستند. تعرفه‌ها به ثبات این توافق‌نامه آسیب می‌رسانند و در نتیجه کل روابط تجاری را مجدداً به میز مذاکره می‌کشانند. حتی «رابرت لایت‌هایزر»، نماینده تجاری سابق ترامپ در ایالات متحده که مذاکرات USMCA را هدایت کرده بود، اخیراً با اشاره به این توافق‌نامه گفته است که «هیچ توافقی برای همیشه نیست.»

چه چیزی در پیش است؟

در حالی که ایالات متحده همچنان یک قدرت اقتصادی غالب باقی مانده است و سیاست‌های یک‌جانبه و تاکتیک‌های تهاجمی ترامپ ممکن است به برخی امتیازات فوری منجر شود، این سیاست‌ها خطر پیامدهای بلندمدت را نیز به همراه دارند، از جمله دور کردن متحدان کلیدی و تسریع در فروپاشی شبکه‌های تجاری جهانی، که در نهایت نفوذ ایالات متحده در اقتصاد جهانی را تضعیف خواهد کرد. برهم زدن این اتحادها به‌ویژه با توجه به تلاش‌های دولت بایدن برای بازسازی روابط تجاری جهانی بر پایه مفهوم «دوست‌محوری» (friend-shoring) نگران‌کننده است، در این مفهوم به متحدان همفکر اولویت داده می‌شود و کشورهایی که به‌عنوان تهدیدهای استراتژیک یا اقتصادی دیده می‌شوند، به حاشیه رانده می‌شوند تا انعطاف‌پذیری بیشتری حاصل شود.

در مقابل رویکرد کوتاه‌مدت ترامپ، کشور چین بازی بلندمدتی را دنبال می‌کند، که هدف آن کاهش وابستگی به ایالات متحده و تقویت روابط تجاری با کشورهای جنوب جهانی و همچنین با متحدان ایالات متحده مانند اروپا و ژاپن است. نشانه‌های اخیر از علاقه دوباره چین به پیوستن به «توافق جامع و پیشرفته برای مشارکت ترانس-پاسیفیک» (CPTPP) نشان‌دهنده تلاش‌های پکن برای موقعیت‌یابی به‌عنوان یک رهبر تجاری جهانی، در تضاد با یک‌جانبه‌گرایی واشنگتن است.

ترجیح اعلام‌شده ترامپ، دنبال کردن شدید یک برنامه حمایت‌گرایانه است. در حالی که منافع تجاری داخلی، متحدان بین‌المللی، و شرکای تجاری احتمالاً تلاش خواهند کرد تا علیه مجموعه سیاست‌های تجاری و تعرفه‌ای تهاجمی ترامپ استدلال کنند، کنترل واقعی بر توانایی ترامپ در حفظ این استراتژی احتمالاً به واکنش بازار سهام و اقتصاد گسترده‌تر بستگی خواهد داشت. کاهش شدید در بازارهای سرمایه یا افزایش چشمگیر تورم می‌تواند به‌عنوان مؤثرترین بازدارنده سیاست‌های او عمل کرده و او را مجبور به بازنگری کند.

ماه‌های پیش‌رو نشان خواهد داد که آیا استراتژی ترامپ یک بلوف حساب‌شده است یا یک تغییر واقعی به‌سوی انزواگرایی اقتصادی. به هر صورت، این مسئله برای ایالات متحده، نزدیک‌ترین شرکای تجاری آن، و همچنین وضعیت موجود ژئوپلیتیکی و اقتصادی که ایالات متحده از آن برای چندین دهه سود برده است، اهمیت زیادی دارد.

کد خبر: 77155

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 5 + 3 =