به گزارش آتیه آنلاین و به نقل از equaltimes؛ در سال ۱۹۰۹، شیمیدانان آلمانی «فریتز هابر» و «کارل بوش» فرآیندی را توسعه دادند که برای اولین بار امکان تولید آمونیاک از نیتروژن موجود در جو را در مقیاس بزرگ فراهم کرد. با این اختراع یک مشکل عمده کشاورزی یعنی کمبود نیتروژن حل شد، ماده مغذی اولیهای که برای تولید پروتئینها و کلروفیل ضروری و برای فتوسنتز بسیار حیاتی است. این اختراع یکی از محدودیتهای بزرگ در بازده محصولات را از بین برد و باعث تشدید و صنعتی شدن کشاورزی در مقیاسی شد که پیشتر دیده نشده بود.
اما با گسترش توسعه کشاورزی صنعتی و آشکارتر شدن آسیبهایی که به مردم و محیطزیست وارد میکرد، مجموعهای از مخالفها ظهور کرد که خواستار مدلهای غذایی با تأثیرات منفی زیست محیطی و اجتماعی کمتری بودند. راهحلهایی که آنها پیشنهاد کردند متفاوت بود، اما یک چیز که از ابتدا روی آن توافق وجود داشت، اهمیت آموزش در تغییر مدل کشاورزی بود.
به این ترتیب بود که «رودولف اشتاینر» اتریشی پایههای کشاورزی «بیودینامیک»، اولین جنبش کشاورزی ارگانیک را با «دوره کشاورزی» خود که برای اولین بار در سال ۱۹۲۴ ارائه و بعداً به کتاب تبدیل شد، پایهگذاری کرد. اندکی پس از آن، در آن سوی کره زمین، «ماسانوبو فوکوکا» رویکردی را توسعه داد، که بر اساس آن، علاوه بر عدم استفاده از آفتکشها، از حداقل مداخله در کشاورزی حمایت میکرد و همچنین یک مدرسه کشت در ژاپن برای آموزش این روش تأسیس نمود.
از آن زمان، آموزش در مورد انواع مختلف کشاورزی بدون آفتکش در جریان بوده است و در صدها مرکز آموزشی در سراسر جهان، برخی رسمی و برخی غیررسمی، به ترویج این روشها ادامه میدهد. «امروز، در زمان بحرانهای متعددی که با جهانیشدن تشدید شدهاند، ما باید از الگوی طبیعت به عنوان «ماده مرده» دور شویم. ما باید به یک پارادایم زیستمحیطی روی آوریم و برای این کار، بهترین معلم خود طبیعت است»؛ این سخنان «واندانا شیوا»، فعال مشهور محیط زیست در سخنرانیاش در یک مرکز آموزشی (دانشگاه زمین) در هند است که اکنون به مرجعی در آموزش «کشاورزی محیطزیستی» تبدیل شده است.
«دانشگاه زمین» تنها ابتکار «کشاورزی محیطزیستی» در آسیا نیست. یکی از قدیمیترین مراکز در این زمینه مؤسسه «روستای آسیایی» (ARI) است که از سال ۱۹۷۳ در ژاپن فعالیت میکند و در جنوب شرق آسیا، موسسه کشاورزی ALiSEA به کشاورزان منطقه «کشاورزی محیطزیستی» را با بودجه دولت فرانسه و اتحادیه اروپا آموزش میدهد.
همچنین در آسیا «انجمن کشاورزان آسیایی برای توسعه پایدار روستایی» (AFA) که در سال ۲۰۰۲ تأسیس شد، ظرفیتسازی را برای کشاورزان فراهم میکند تا به آنها کمک کند که شیوههای پایدارتری را در ۱۶ کشور آسیایی اتخاذ کنند که این انجمن در آنها فعال است. همچنین ابتکارات شخصی توسط کشاورزان متعهد ترویج میشود، مانند مرکز Pun Pun برای اتکا به خود در تایلند، که بیش از ۱۰۰۰۰۰ کشاورز را از سال ۲۰۰۴ آموزش داده است و نهایتا ابتکاراتی در جریان است که توسط دولتهای منطقهای ترویج میشود.
حمایت از دانش سنتی در آمریکای لاتین
در آمریکای لاتین، تخمین زده میشود که ۲۰ میلیون خانواده کشاورز وجود دارد که یک چهارم آنها عمدتاً در «آند»، آمریکای شمالی و در برخی از مناطق استوایی خشکتر، هنوز سیستمهای سنتی کشت را حفظ کردهاند. «التیری» استاد «کشاورزی محیطزیستی» در دانشگاه کالیفرنیا در اینباره توضیح میدهد که بقیه مناطق به کشاورزی فشرده با ارگانیسمهای اصلاح شده ژنتیکی روی آورده اما در حال بازگشت به شکل سنتی هستند. «کارهای زیادی برای نجات دانش سنتی انجام شده است که اکنون به صورت سیستماتیک دنبال میشود».
مشارکتکنندگان عمده در این تغییر نوع کشاورزی در منطقه آمریکای لاتین شامل مؤسسههای آگرواکولوژی آمریکای لاتین (IALA) یا طرحهای مشابهی است که توسط سازمانهای روستایی آمریکای لاتین (CLOC) راهاندازی شدهاند. «التیری» میگوید «در این مؤسسات، جوانان با تعهد به بازگشت به سرزمین تحصیل میکنند. اما آنها نه تنها آموزش فنی میبینند، بلکه آموزشهای سیاسی نیز میبینند تا به آنها کمک کند تا بفهمند چرا والدینشان مجبور به ترک زمین شدند، چرا والدین آنها فقیر هستند و چه کاری می توانند انجام دهند تا این وضعیت را معکوس کنند».
از نظر «التیری» اهمیت این نوع کشاورزی از آنجا ناشی میشود که «اکولوژی کشاورزی فقط مجموعهای از شیوههای کشاورزی نیست، بلکه پیامدهای گستردهتری مانند دسترسی به زمین و مصرف، استقلال کشاورزان یا بازارهای منصفانه دارد. این یک تحول اجتماعی و سیاسی کامل است».
بازگشت به شیوههای سنتی در آفریقا
در آفریقا، «ابراهیما سک»، هماهنگ کننده FENAB (فدراسیون ملی برای کشاورزی ارگانیک) در سنگال، به استعمار اروپا به عنوان یکی از دلایل اصلی تشدید کشاورزی اشاره میکند. او میگوید «در دوران استعمار، محصولاتی مانند پنبه یا کاکائو کشت میشد که مطابق با نیازهای کشور حاکم تولید می شدند و از زمان استقلال نیز دولتهای ما این مدل را بازتولید کردهاند که نتیجه آن از دست رفتن دانش سنتی کشاورزی آفریقایی بود».
او معتقد است برای آفریقا اساس کشاورزی ارگانیک، دانش درونزای پدران این سرزمین است که اکنون باید دوباره آموزش داده شود. «سک» ادامه میدهد: «مدل شبیه ساز FENAB بر مربی معلم متمرکز است، فردی که برای آموزش سایر معلمان در کشاورزی ارگانیک آموزش دیده است. ما بیش از ۴۲ مربی معلم را آموزش دادهایم که به نوبه خود هر کدام ۵۰ نفر دیگر را آموزش دادهاند، یعنی کشاورزانی که میتوانند این آموزش را در محل زندگی خود تکرار کنند». ابتکار FENAB بخشی از برنامه بزرگتر مرکز دانش برای کشاورزی ارگانیک در آفریقا (KCOA) است که در ۱۲ کشور در قاره آفریقا اجرا شده است. طرح مشابه دیگری نیز با حمایت اتحادیه آفریقا و آژانس توسعه و همکاری سوئیس، ۱۰۰۰۰ کشاورز را در هشت کشور به همین طریق آموزش داده است.
الگویی مبتنی بر همکاری
یکی از کلیدهای ایجاد یک سیستم غذایی پایدارتر، همکاری متقابل است، که نه تنها کار کشاورزان را تقویت میکند، بلکه برای یافتن راهحلها و مدلهای جدید، موجب نوآوری نیز میشود. در واقع چیزی که باعث نوآوری میشود دیدگاههای متفاوتی است که افراد مختلف به روی میز میآورند که اساس برنامههای کنونی کشاورزی محیطزیستمحور است. اما این تغییر مدل ایجاد نخواهد شد مگر اینکه روایتهای اصلی تغییر کنند و کشاورزی صنعتی دیگر به عنوان تنها سیستمی که قادر به تغذیه جمعیت در حال رشد است دیده نشود.
نظر شما