برای همه، البته به جز افراد ثروتمند، زندگی در یک شهر آفریقایی میتواند آزاردهنده باشد. خانهها اغلب در حد یک کلبهی کوچک در یک محلهی فقیرنشین هستند و رسیدن به محل کار، به معنای ساعتها ماندن در ترافیک و عبور از خیابانهای شلوغ است که وجود کوچههای تاریک و چاله چولههای زیاد، رسیدن به خانه را هم در شب برای مردم سخت و خطرناک میکند. اما با وجود این مشکلات، هر ساله بسیاری برای رسیدن به همین شهرهای پرچالش و پر دردسر از روستاهای دور افتاده، قمار میکنند..
جمعیت شهری آفریقا از سال 1990 سه برابر شده است و در 26 سال آینده نیز ممکن است 900 میلیون نفر دیگر به آن اضافه شود. تا سال 2100، پنج شهر از هفت شهر پرجمعیت جهان به احتمال زیاد آفریقایی هستند. شهر لاگوس که در حال حاضر هم، آنچنان قابل سکونت نیست، احتمالا به زودی جمعیتش به 88 میلیون نفر افزایش خواهد یافت.
در تئوری، معمولا شهرنشینی فواید زیادی دارد؛ یک کشور با مهاجرت مردمش به شهرها و به دست آوردن مشاغل مهم، ثروتمندتر میشود، اما آفریقا تا حد زیادی یک استثنا به حساب میآید. دستمزدها در شهرهایی آفریقایی ممکن است بالاتر باشند، اما شهرنشینی عملا کمکی به کاهش فقر و رشد اقتصادی آفریقا نکرده است. بنابراین، برخی بر این باور هستند که ساختن شهرهای جدید "هوشمند" در حاشیهی شهرهای بزرگ به کاهش چنین مشکلاتی کمک میکند. رشد شهرکهای اقماری احتمالا باعث تشویق سرمایهگذاری و ایجاد اشتغال خواهد شد و میلیونها نفر را از فقر نجات میدهد. سرمایهگذاری پایین، برنامهریزی شهری ضعیف، فساد و ناکارآمدی شهرداری، شهرهای موجود آفریقا را فلج کرده است، بنابراین شروع ساخت دوبارهی شهرها جذابیتهای خود را دارد. البته نمونههای موفقی نیز در دنیا وجود دارد، معروفترین آنها در شنژن، به رشد چشمگیر در چین و بخشهایی از آسیای جنوب شرقی کمک کرد.
تجربههای آفریقا در ساخت شهرکهای اقماری
امید سیتی، یک شهر فناوری 10 میلیارد دلاری که قرار است بلندترین آسمانخراش آفریقا را در خود جای دهد و قرار بود تا سال 2016 در حومه آکرا، پایتخت غنا ساخته شود اما هرگز ساخته نشد. شهر آکریت در نزدیکی پایتخت اوگاندا، کامپالا، با مراکز خرید، یک استادیوم ورزشی 50000 نفری در مقیاسی مشابه طراحی شد، اما اکنون درگیر بدهیها و رسواییهای مالی است و فقط اندکی از پروژه جلو رفته است. تقریبا میتوان گفت تمامی پروژههای شهری در آفریقا چنین سرنوشتی داشتهاند. البته نمونههای موفقی نیز وجود دارد. به طور مثال شهر تاتو، در حومه شمالی پایتخت کنیا، نایروبی، به شدت در حال شکوفایی است. حدود 23750 نفر در حال حاضر در آنجا زندگی، تحصیل یا کار می کنند و 78 کسب و کار در آن مشغول به کار هستند. مدرنا، یک داروساز آمریکایی، در حال افتتاح یک مرکز تولید واکسن به ارزش 500 میلیون دلار در این شهر است که اولین در نوع خود در آفریقا به حساب میآید. ژند مدیکال، یک تولید کننده لوازم پزشکی چینی نیز در حال راه اندازی فروشگاه است. تاتو همزمان با شهر دیگری به نام کونزا شروع به رشد و توسعه کرد. هر کدام مساحتی در حدود 5000 هکتار برای توسعهی شهری در اختیار داشتند و قرار بود جمعیتی بیش از 200000 نفر را در خود جای دهند و البته هر دو به عنوان مناطق ویژهی اقتصادی (sezs) تعیین شدند، به این معنی که مشاغل فعال در این شهرها مشمول معافیت مالیاتی و دریافت مشوق خواهند شد. اما با این حال، احتمال موفقیت هر دوی این شهرها یکسان نیست. برای پاسخ به این سوال باید تفاوتهای این دو شهر را به خوبی بررسی کرد.
فاکتورهای مهم در ساخت شهرکهای موفق
تفاوت اولیه در نوع مالکیت این دو شهر است. مالک شهر کونزا دولت است، اما شهر تاتو را یک توسعهدهندهی خصوصی مدیریت میکند. کونزا در طول مسیر توسعه، بارها با خلف وعدهی دولت در تامین بودجه روبه رو شد. در حالی که تاتو به شدت از سرمایهی سرمایه گذاران خصوصی خود محافظت میکند. مسئلهی بعدی در مکانیابی این دو شهر است. تاتو، در حدود 20 کیلومتری شمال نایروبی مرکزی و نزدیک به پایتخت و بازار کار آن قرار دارد و همچنین نزدیک به حومهی شمالی پرجمعیت نایروبی و دو دانشگاه مجاور است. در مقابل، کنزا در 80 کیلومتری جنوب شرقی نایروبی در یک انزوا قرار گرفته است، جایی که احتمال دیدن زرافه بیشتر از انسان است.
علاوه بر اینها، زیرساخت نیز مهم است، در کشوری که چنین چیزهایی اغلب غیرقابل اعتماد هستند، شهر تاتو دارای منبع آب، شبکهی انرژی و شبکهی اینترنت مخصوص به خود است، در حالی که مدیران کنزا به چنین مسائلی دقت نکردهاند. همچنین، برنامهریزان تاتو از چشم اندازهای بزرگ پرهیز میکنند و ترجیح میدهند به صورت ارگانیک و در پاسخ به تقاضا رشد کنند.
و در نهایت، حاکمیت قانون باید در اکوسیستمهای جدید حاکم شود. مالکیت زمین شهر تاتو شفاف است، اما مالکیت کونزا تا همین اواخر مشخص نبود. همچنین تاتو بسیار قوانین سفت و سخت ساخت و ساز دارد که باعث خوشایند ساکنان آن است و البته عامل کلیدی موفقیت یک شهر. همچنین تاتو از آزادی کامل در تعیین قوانین درون شهری خود برخوردار است. این باعث میشود که تاتو در مقابل نهادهای دولتی ضعیف از آزادی کامل برخوردار باشد.
در ایالتی مانند کنیا، که در آن حقوق مالکیت ضعیف و بوروکراسی خودسرانه است، شهر تاتو در چشم ساکنان آن آرامش بخش و بدون حاشیه است، یک جور پناهگاه در جنگل است. نایروبی به دلیل حجم بالای جنایت بدنام است، اما تاتو در حال حاضر شهر امنی است. پنجرههای میلهای که همه جا در خانههای دیگر در نایروبی وجود دارد، هنوز در تاتو دیده نمیشود. همچنین به دلیل سیاست سختگیرانه در مورد زباله، خیابانهای تاتو در مقایسه با بقیه کلان شهرها به طرز وحشتناکی تمیز هستند. بعضی آن را سنگاپور کنیا میدانند.
آنچه مسلم است، هیچ شهر جدیدی به طور مستقیم پاسخگوی نیازهای فقرای شهری آفریقا نخواهد بود، اما هدف شهر تاتو این است که فراگیرتر باشد. آپارتمانهای یک خوابه در مناطق ارزانتر آن به قیمت 34000 دلار به فروش میرسد. هرچند که چنین قیمتی هنوز برای اکثر کنیاییها زیاد به حساب میآید، اما آن را دست یافتنی میکند. با این حال هدف شهرکهای اقماری کمک مستقیم به فقیرترینها نیست، بلکه به صورت غیرمستقیم در این زمینه تلاش میکند. حکمرانی قوی، همراه با مشوقهای مالی، برای جذب سرمایه گذاری در نظر گرفته شده است که مزایای آن در اقتصاد مشهود خواهد بود.
کنیا کارهای زیادی انجام داده است که ارزش تقلید را دارد. دادگاههای آن تا اندازهای مستقل باقی ماندهاند که به شهرهایی مانند تاتو اجازهی استقلال مدیریتی دهند. مهمتر از همه، این کشور دارای قوانین قوی و آینده نگر است تا به تاتو فضای مورد نیاز برای تبدیل شدن به یک شهر واقعی را میدهد.
در بسیاری از کشورهای آفریقا، قوانینی که در دهه 1990 با در نظر گرفتن مناطق فرآوری صادرات تصویب شدند، در حال منسوخ شدن هستند. شهرهای امروزی پتانسیل بسیار بیشتری نسبت به مکانهای صنعتی باریکی دارند که زمانی تصور میشد. به روزرسانی این قوانین، به هماهنگی بسیار بیشتری بین سازمانهای دولتی نیاز دارد، به این معنی که "سطح بالقوه" برای وقوع فساد وجود دارد. با این حال، درست کردن آن قوانین میتواند دنیای متفاوتی ایجاد کند. اگر دولتهای آفریقایی میخواهند شهرهای جدید داشته باشند، باید به توسعهدهندگان فرصت بیشتری بدهند.
نظر شما