ایجاد بسترهای منتهی به مدارک دانشگاهی و ترغیب و تشویق جوانان در سن کار و جویای کار به گذراندن حتمی دورههای دانشگاهی و نهادینهسازی مسیر اشتغال از راه دانشگاه برای جوانان جامعه، در طول این سالها علاوه بر کاهش ارزش مدراک دانشگاهی و نزول جایگاه دانش آکادمیک در بین اقشار آماده برای ورود به بازار کار، در واقع غفلت از توسعه مهارتآموزی به عنوان الزام آموزشی نیروی کار را به دنبال داشت.
ورودی بالای دانشگاهها و افزایش جمعیت جوانان دانشآموخته دانشگاهی در طول دهههای اخیر و عدم تناسب زیرساختهای بازار کار، اشتغال و صنعت و همچنین عدم فرهنگسازی و توجه به توسعه امر مهارت به عنوان کلید ورود به بازار کار بر اساس نیاز صنایع و کارفرمایان به نیروی ماهر، شکلگیری جمعیت گسترده دانش آموخته بدون مهارت را موجب شد که برای ورود به بازار کار و یافتن شغل مناسب باید مهارت لازم را بیاموزند.
بر اساس اعلام سازمان آموزش فنی و حرفهای به عنوان متولی اصلی حوزه مهارتآموزی، بیش از ۴۰ درصد دانشآموختگانی که پس از گذراندن دورههای دانشگاهی موفق به ورود به بازار کار نشدهاند، برای طی کردن دورههای مهارتآموزی و کسب مدارک مهارتی به مراکز آموزش فنی و حرفهای مراجعه میکنند که این امر نشان از ضرورت و نیاز بازار کار به افراد ماهر است.
آمار مذکور حتی این نکته را به اثبات رسانده است که بازار کار افراد دارای مهارت بدون مدارک دانشگاهی را به دانشآموختگان بدون مهارت ترجیح میدهد و در واقع این، نقطه اثبات شکست سیاست پرورش جوانان دانشآموخته بدون توجه به مسئله مهارت به عنوان ارزش لازم در بازار کار و تولید در طول دهههای گذشته است.
آمار غیررسمی چهار میلیون نفر بیکار و اعلام رسمی بیش از ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر از افرادی که جویای کار هستند و سهم بالای دانشآموختگان از این دادههای آماری و همچنین تعداد بالای دانشجویانی که بدون پیوند مهارتی دانشگاه و مراکز آموزش مهارت مشغول گذراندن دورههای تحصیل در مراکز آموزش عالی هستند، علاوه بر اینکه ترسیم کننده سیاستها و هدفگذاری اشتباه در حوزه اشتغال در سالهای گذشته است، هشدار دهنده بدتر شدن وضعیت در سالهای آتی در صورت بیتوجهی به مهارت آموزی دانشجویان و جوانان است.
شاید کمتر پدیدهای را مانند مدرکگرایی بتوان مثال زد که در طول سالها در قالب یک ارزش بدون توجه به شاخصهای مکمل مانند ارزشهای مهارتی، نه تنها از مسیر اصلی تربیت نیروی کار خارج شده و کارایی لازم را در تربیت نیروی دارای دانش روز از دست داده است، بلکه آسیبهای فراوانی در حوزه اشتغال، مهارت و دانشگاه را بوجود آورده است.
شکلگیری انقلاب مهارتی در طول یک دهه اخیر در جهان و ترسیم دورنمای سیاستگذاری اشتغال و تولید در کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه بر مبنای پایهگذاری مهارت به عنوان یکی از شاخصهای اصلی توسعه دانشمحور و مبتنی بر اشتغال و تولید، در واقع تجربه ارزشمندی است که کشور ما نیز باید بر این مبنا، اقدام به تدوین سیاستهای و هدفگذاری اشتغال با استفاده از پیوند دانشگاه، صنعت و مهارت با تمرکز برای حرکت در مسیر توسعه داشته باشد.
فاصله گرفتن از ارزش مخرب مدرکگرایی و فراهم کردن زیرساخت های پیونددهنده مهارت و دانش و بهرهمندی از توان بالای جوانان با روشهای تربیتی نیروی کار بر اساس آموزشهای مهارتی، ایجاد فضای آموزش در بازار کار و اشتغال و تولید بی نیاز از نیروی کار ماهر به دلیل اشباع افراد دارای مهارت، تسریع در توسعه و رونق تولید، ارتقاء بهرهوری نیروی کار و تعادل و ثبات در عرضه و تقاضای بازار کار و به دنبال آن کاهش نرخ بیکاری و افزایش اشتغال را به ارمغان میآورد.
نظر شما