جلوگیری از قتل‌های ناموسی نیازمند تغییر قوانین جزایی است

« خانواده همیشه به عنوان جایگاه محبت و پناهگاهی در برابر دنیای بی‌رحم بیرون معرفی شده است اما آمارها نشان می‌دهد خانه همیشه امن نیست، به‌ویژه برای زنان. قتل‌های خانوادگی همان‌طور که از نامش پیداست به قتل‌هایی گفته می‌شود که قاتل و مقتول با هم نسبت خانوادگی دارند.» این بخشی از گفته‌های فاطمه‌ موسوی ویائه، دکترای جامعه‌شناسی مسائل اجتماعی در گفت وگو با آتیه‌آنلاین است که در ادامه تشریح مصاحبه با او را می‌خوانید.

به گزارش آتیه‌آنلاین، موسوی ویائه، دکترای جامعه شناسی با اشاره به اینکه قتل‌های خانوادگی به دلایل مختلف اتفاق می‌افتند، درباره علل وقوع این شکل از قتل‌ها می‌گوید: «قتل هیجانی به دلیل ضرب و شتم در میانه دعوای خانوادگی، اختلاف بر سر مسائل مالی چون ارث، کینه‌های قدیمی و حسادت و قتل ناموسی از عمده‌ترین علل به شمار می‌آیند.»

او قتل ناموسی یا قتل برای شرف را «فردی که توسط سایر اعضای خانواده به خاطر حفظ آبرو به قتل می‌رسد» معنا می‌کند و در تکمیل آن توضیح می‌دهد: « در این شکل از قتل، مقتول به علت «ننگین‌ کردن شرافت خانواده خود» مجازات می‌شود. این ننگ موارد گوناگونی از جمله خودداری از ازدواج اجباری، طلاق گرفتن (حتی از یک شوهر ناشایست)، قربانی یک تجاوز جنسی بودن، رابطه با جنس مخالف، یا ارتکاب زنا را شامل می‌شود.»

او می‌افزاید: «برای اینکه فردی قربانی جنایت‌های ناموسی شود، فقط اینکه گمان برده شود او آبروی خانواده را بر باد داده‌ است کافی‌ است و شواهد و مستند خطا مورد توجه نیستند. خانواده خودش دادستان، قاضی و جلاد است.»

این جامعه‌شناس مسائل اجتماعی با تأکید بر اینکه در ایران آمار دقیقی از قتل‌های ناموسی در دسترس نیست، می‌گوید: «بر اساس آمار جرایم، ۳۰ درصد قتل‌های وقوع‌یافته در هر سال قتل‌های خانوادگی است. در این میان قتل‌های ناموسی ۶ درصد کل قتل‌های وقوع‌یافته هستند. اما در استان‌هایی با بافت طایفه‌ای و عشیره‌ای درصد این قتل‌ها بسیار بالاست.»

موسوی ویائه با مروری بر آمار قتل‌های ناموسی در مقاله دلاور و کوهزادیان ادامه می‌دهد: «نتایج بررسی‌های آنها نشان می‌دهد که طبق آمار پلیس، در طول ۵ سال (۱۳۹۱ تا ۱۳۹۵) بـه ترتیب در استان خوزستان شامل ۳۹درصد، کرمانشاه ۴۶ درصد و ایلام ۴۰ درصد از کل قتل‌های واقعه در سطح استان بوده است. کردستان و سیستان و بلوچستان نیز در رده های بالای رتبه‌بندی قتل‌های ناموسی قرار دارند.»

او با بیان اینکه « فعالان حقوق زنان می‌گویند که هر ساله ۸۰ زن به دلیل ناموسی کشته می‌شوند اما برآورد آنها دقیق نیست»، اضافه می‌کند که « اگر میانگین ۶ درصد را مدنظر قرار دهیم تعداد قتل‌های ناموسی از این بیشتر است و سالانه ۱۴۰ قتل ناموسی داریم.»

موسوی ویائه می‌گوید: «در کنار آن باید توجه داشت که مرگ‌های بسیاری به عنوان قتل عمد ثبت نشده‌اند و به صورت خودکشی، حادثه یا فرار دختران گزارش شده‌اند اما در حقیقت قتل زن به دست اعضای خانواده بوده است. می‌توان برآورد کرد تنها نیمی از قتل‌های ناموسی در رسانه‌ها منعکس می‌شوند.»

چرایی و چگونگی وقوع قتل ناموسی

این جامعه‌شناس در پاسخ به اینکه «چگونه و تحت چه شرایطی اعضای خانواده به خود اجازه می‌دهند همسر، دختر، خواهر یا مادر خود را بکشند؟» می‌گوید: «قتل ناموسی نهایت خشونت علیه زنان است و همان دلایل اجتماعی و فرهنگی مسبب خشونت مردان علیه زنان را دارد، یعنی نظم جنسیتی مبتنی بر فرودستی زنان که چند بعد دارد.»

موسوی‌ویائه در تشریح ابعاد این مسأله می‌افزاید: «در جوامع سنتی ارزش زنان به ازدواج مناسب است. زنان باید در خدمت مردان به‌ویژه همسر و فرزندان باشند. اگر ازدواج نامناسبی دارند باید سازگار شوند زیرا طلاق بدنامی خانواده است.»

او بعد دیگر این مسئله را این چنین توضیح می‌دهد که «در این نوع جوامع زنان از نظر مالی باید به مردان وابسته باشند، اگر شاغل هستند یا درآمد و ثروتی دارند باید با صلاحدید مردان و برای خانواده هزینه شود.»

موسوی ویائه در توضیح اینکه در جوامع سنتی باور بر این است که «خانواده مقدم بر فرد است»، اضافه می‌کند: «این موضوع بر این تأکید دارد که رفتار فرد بازتاب ارزش و منزلت خانواده به حساب می‌آید. زنان باید کنترل شوند و اطاعت کنند زیرا آبروی خانواده منوط به رفتار شایسته آنهاست.»

او ادامه می‌دهد: نکته دیگر این است که گفته می‌شود که «اگر اتفاقی در خانواده می‌افتد زنان باید سکوت کنند، مسائل خانواده و طایفه باید در خانواده و طایفه بماند. آشکارکردن مسائل شنیع مانند قربانی تجاوز محارم بودن نه تنها آبروی خانواده را می‌برد بلکه طایفه و حتی قومیت را کم‌اعتبار می‌کند از این رو باید در سکوت حل شوند.»

این جامعه شناس با تأکید بر اینکه «قتل ناموسی پیامد نظم جنسیتی است که در فرایند جامعه‌پذیری و یادگیری اجتماعی آموخته و در فرد نهادینه شده است»، می‌گوید: «در چنین بستری که بر ارزش‌های سنتی از جمله مردسالاری و جمع‌گرایی برپا شده، اعضای خانواده و جامعه و به ویژه مردان به زنان نگرش منفی دارند، زنان را فرودست می‌دانند و گمان می‌کنند برای مصلحت خودشان باید کنترل شوند و به شیوه‌ای که مردان می‌گویند زندگی کنند.»

وی می‌افزاید: «طبق این نگرش آبرو و حیثیت خانواده و مردان پیوندی ناگسستنی با مفهوم ناموس دارد و ناموس نیز مترادف با زنان خانواده در نظر گرفته می‌شود، هرگونه رفتار زنان که خارج از هنجارهای اجتماعی باشد به منزله لکه‌دار شدن آبرو و شرف خانوادگی است و باید با قتل زنان شرف خانواده اعاده شود.»

این جامعه‌شناس مسائل اجتماعی با تأکید بر اینکه «این نوع نگرش در بین افراد با تحصیلات پایین‌ بیشتر است»، می‌گوید: «این نوع نگرش به زنان در افراد با فقر فرهنگی، پایگاه اجتماعی پایین و دارای خرده فرهنگ خشونت بیشتر است. همچنین در مناطقی که با طایفه‌گرایی زندگی می‌کنند، قتل‌های ناموسی در آنها شدیدتر و چندین برابر بیشتر رخ می‌دهد.»

موسوی‌ویائه با اشاره به اینکه فشار اجتماعی تبعیت از هنجارهای طایفه یا مردسالارانه بر روی مردان نیز وجود دارد، می‌افزاید: «مردی که حاضر نباشد طبق این هنجارها و ضد زنان عمل کند از طایفه طرد می‌شود اما به هر حال مردان منابع بیشتری در اختیار دارند و راحت‌تر می‌توانند در برابر این فشار اجتماعی مقاومت کنند.»

این دکترای جامعه شناسی در بیان راهکاری مؤثر در کاهش قتل‌های ناموسی می‌گوید: ممکن است عده‌ای بگویند به هر حال زنان به قتل رسیده از هنجارهای رفتار شایسته عدول کرده بودند و اگر آموزش ببینند که طبق انتظارات خانوادگی رفتار کنند اتفاقی نخواهد افتاد. اما اولاً بسیاری از قتل‌ها تنها بر اساس ظن و گمان اتفاق افتادند و مبنای آن شایعه بوده نه اینکه واقعا اتفاقی افتاده باشد.»

موسوی‌ویائه ادامه می‌دهد: «دوم اینکه بعضاً اتفاقی افتاده که زن در آن عاملیتی نداشته مثلاً مورد تجاوز قرار گرفته یا فردی عاشق اوست. سوم اینکه موارد بسیاری انتظارات خانوادگی ناپذیرفتنی بودند.»

این جامعه‌شناس اضافه می‌کند: «مثلاً اجبار خانواده به اینکه مدرسه را کنار بگذارد و در سن پایین ازدواج کند. اجبار اینکه با پسرعمو ازدواج کند یا انتظار خانواده از اینکه از شوهر معتاد طلاق نگیرد، یا حتی موردی مثل اینکه مطالبه ارث نکند. اینکه از زنان انتظار داشته باشید فقط اطاعت کنند تقویت همان گفتمان مردسالارانه خشونت‌آمیز است.»

کاهش تبعیض‌ها؛ راهکار بازدارنده وقوع قتل‌های ناموسی

او با اشاره به اینکه قتل‌های ناموسی مانند سایر آسیب‌های اجتماعی تک علتی نیست و راه‌حل ساده و سریعی ندارند، می‌گوید: «البته همواره از لزوم آموزش و فرهنگسازی درباره مذمت کودک‌همسری و ازدواج اجباری گفته می‌شود که در جای خود بسیار مهم و کارآمد است اما فرهنگ‌سازی بدون تغییر قوانین جزایی شامل عمومی دانستن جرم قتل ناموسی و تشدید مجازات عاملان سودی ندارد. از سوی دیگر سازمان بهزیستی در ایجاد خانه‌های امن و پادرمیانی برای حل بحران در طایفه باید نقش فعال‌تری به عهده بگیرد.»

وی با بیان اینکه «ممکن است عده‌ای بگویند حالا که طایفه تشویق‌گر افراد به ارتکاب قتل ناموسی است پس راه‌حل در تضعیف طایفه‌گرایی است»، می‌افزاید: «طایفه‌گرایی نه تنها متهم اصلی قتل‌های ناموسی است که هر ساله به شکل دعواهای قومی طایفه‌ای باعث مرگ مردان بسیاری نیز می‌شود. این مسئله راه‌حل ساده‌ای ندارد. در حقیقت حمله به طایفه و تلاش برای تضعیف وابستگی‌های قومی/طایفه‌ای باعث واکنش شدیدتر برای حفظ پیوندهای طایفه‌ای و خشونت علیه زنان می‌شود.»

موسوی ویائه با تأکید بر اینکه «تغییر در نگرش‌ها باید از درون خود طایفه آغاز شود» در بیان دیگر راهکارها می‌گوید: «مهم‌تر اینکه اساساً دلیل توسل به هویت طایفه‌ای احساس تبعیض و نابرابری قومی است. هرچه بحران‌های اقتصادی شدیدتر شود، احساس نابرابری و تبعیض و همچنین خرده‌فرهنگ خشونت و سخت‌گیری علیه زنان بیشتر می‌شود.»

این جامعه‌شناس راه‌حل را در توسعه مناطق محروم، افزایش مشارکت قومیت‌ها و کاهش تبعیض‌ها می‌داند و می‌گوید: « مردی که خود را فقیر و درمانده می‌بیند تنها با اعمال زور و کنترل علیه زنان خانواده است که احساس عزت‌نفس پیدا می‌کند و با همنوایی با طایفه است که می‌تواند از ناامنی هستی‌شناختی بگریزد. بنابراین محرومیت‌زدایی، مشارکت‌طلبی قوم‌ها و رفع نابرابری‌ها می‌تواند بسیار موثر باشد.»

گفتگو: مهین داوری

کد خبر: 72579

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 3 + 1 =