این نسل با حجم زیادی از مسئولیتها و فشارهای زندگی روزمره سروکار دارد، گذشته از اشتغال و کسب درآمد و مدیریت زندگی مشترک، از یک سو باید فرزندان خود را بزرگ کنند که هنوز در حال تحصیل در مدرسه هستند یا مشکلات نوجوانی را پشت سر میگذارند و از سوی دیگر باید مراقب والدین بالای ۶۵ سال خود باشند که با پیری و بیماری دست به گریبان هستند و به حمایت فرزندان میانسال خود نیاز دارند. هر کدام از این وظایف توجه، صرف وقت، برنامهریزی و هزینه مادی دارند و مدیریت آنها با استرس و فشارهای روانی همراه است، در واقع این نسل میان دو نسل بالا و پایین خود گیر افتاده و ساندویچ شده است. مردان بیشتر تمایل دارند به تامین هزینه اکتفا کنند و بار اصلی وظیفه مراقبت از فرزندان و والدین سالمند بر دوش زنان است، آنها باید برنامهریزی کنند که چه زمانی بچهّها از مدرسه به خانه برمیگردند و ناهار میخورند. چه زمانی امتحان دارند و چه وقت باید آنها را به کلاس فوق برنامه ببرند و برگردانند و چه زمانی برای مادر وقت دکتر بگیرند یا به آزمایشگاه ببرند. داروهای هفتگی را در باکس داروها بچینند، قبضها را پرداخت کنند و بسته اینترنت بخرند یا گوشی هنگ کرده پدر را تنظیم کنند.
نسل ساندویچ شده در هر دوره وجود دارد اما شرایط امروز کشور باعث شده تجربه نسل ساندویچ شده امروز با گذشته تفاوت داشته باشد، والدین این نسل، نسبت به والدین خود عمر طولانیتری دارند، استانداردهای سلامت بالاتر رفتهاند و همزمان بار نگهداری از آنها سختتر شده و بر دوش تعداد افراد کمتری قرار دارد. نسل سالمند امروز برای روزگار پیری خود برنامهای نداشته، نمیداند چگونه دایره ارتباط و تعامل با افرادی جز خانواده را حفظ کند. درصد قابل توجهی از نسل سالمند امروز با مشکلات جسمی/حرکتی یا بیماری زمینهای دست به گریبان است زیرا در سالهای جوانی و میانسالی خود اهل ورزش نبوده و رژیم سالم غذایی نداشته، تعدادی از آنان امروزه نیز نمیپذیرند عادات غذایی مضر خود را تغییر داده و مصرف قند و چربی را کنار بگذارند، با آزمایشها و روشهای تشخیصی پزشکی مدرن و مصرف دارو راحت نیستند و گاه در برابر پروسه درمان مقاومت میکنند و یا به طب سنتی متوسل میشوند.
از سوی دیگر نسل ساندویچ شده با وسواس بسیار به تربیت فرزندانش میپردازد، پرورش عزت نفس و خلاقیت در فرزند، مدارس خوب، رسیدگی به تکالیف، کلاسهای فوقبرنامه موسیقی، ورزش و زبان، امکانات رفاهی و ... این نسل در مقام پدر و مادر میکوشد اشتباهات والدینش در فرزندپروری مستبدانه را تکرار نکند، حمایتگر، مهربان ولی قاطع باشد. فرزندش که به نسل زد تعلق دارد، با فضای مجازی بزرگ شده و توقعات و انتظاراتش بسیار است. نسل ساندویچشده باید شرایط زندگییی را فراهم سازد که خودش در کودکی از آن بهرهمند نبوده. باید از شیوه تربیتی استفاده کند که تجربه نکرده و یاد نگرفته. باید بخواند، بیاموزد و تمرین کند تا به جای توسل به شیوهّهای قدیمی تنبیه و تحقیر والدینش، بهزیستی فرزندانش را مطابق استانداردهای امروزی فراهم کند.
نسل ساندویچشده، شرایط سختی دارد و به طنز میگوید تا زمانی که بچه بوده گل هندوانه سهم پدر بوده و حالا که به پدری رسیده استانداردها عوض شده و حالا باید گل هندوانه را در بشقاب فرزندش بگذارد. این بیعدالتی نسلی ناشی از تغییرات سریع اجتماعی است اما این نسل در چند سال اخیر با مشکل بسیار بزرگتری روبرو شده؛ فلاکت اقتصادی، بیکاری و گرانی بر بار این نسل افزوده و آنها را فرسوده ساخته. هزینه زندگی مانند قیمت مسکن و موادغذایی بالا رفته، هزینه آموزش فرزندان صعودی شده و با مشکلات سیستم سلامت و کاهش سهم بیمهها، بار نگهداری و درمان والدین سالمند نیز کمرشکن است. اگر در هر دورهای گروه سنی میانسال را نسل ساندویچ شده مینامند، نسل ساندویچ شده امروز زیر بار فشار اقتصادی و دغدغههای روزمره، له شده است.
دولت در ایران درکی از مشکلات و وضعیت این نسل ندارد، متوجه نیست کاهش خدمات بیمه و سلامت چگونه بر بار نگهداری از والدین سالمند میافزاید، کاهش استانداردهای آموزشی بر هزینه تحصیل فرزندان در مدارس غیردولتی میافزاید و گرانی و تورم چقدر بار تامین معاش را کمرشکن ساخته است. خانواده در ایران هر روز بیشتر از دیروز در معرض آسیب است و هیچ چشمانداز امیدوارکنندهای پیدا نیست.
نظر شما