به گزارش آتیه آنلاین، یکی از چالشهای فراروی کارگران در کشور، موضوع امنیت شغلی است. نتایج برخی از پیمایشهای ملی نشان میدهد حدود ۶۰ درصد دادخواستهای ثبت شده درمراجع حل اختلاف کار مربوط به کارگرانی است که طول مدت قرارداد آنها در کارگاه محل فعالیت، کمتر از یک سال است. امنیت شغلی، مولفهای که اجرای صحیح آن در گرو حداقل دستمزد مناسب، الزام کارفرمایان به رعایت ماده هفت قانون کار، لغو دادنامه ۱۷۹ دیوان عدالت اداری که به ترویج قراردادهای موقت کمک کرده و همچنین اجرای مقاولهنامههای بنیادین سازمان جهانی کار است.
گزارشها حاکی است که اکنون بیش از ۹۵ درصد کارگران با قراردادهای موقت یک تا ۳ ماهه فعالیت میکنند. گرچه کاهش قدرت سازماندهی کارگران و نقشآفرینی کمتر تشکلهای کارگری، تعدیل نیرو و اخراجهای فلهای و بیکارسازی نتیجه مستقیم رواج قراردادهای موقت کار است، اما آثار نقض امنیت شغلی تنها دامنگیر کارگران نمیشود. تحقیقات متعددی بیانگر آن است که برخلاف تصور برخی کارفرمایان و صاحبان مشاغل، موقتیسازی قراردادهای کار و ناامنسازی شغلی با سازوکار تولید و بهرهوری ارتباط مستقیمی دارد و کاهش ضریب رضایتمندی و تعلق سازمانی و همچنین افزایش تبعیض، نابرابری های درآمدی و استرسهای شغلی کارگران بر خروجی فعالیتهای مشاغل تاثیرگذار است.
رابطه امنیت شغلی و تولید
گسترش امنیت شغلی کارگران از چند جهت شامل افزایش بهرهوری، کاهش گردش مالی، تضمین کیفیت، نوآوری و خلاقیت، مسئولیتپذیری در قبال کارگران و رضایت مشتری در چرخه تولید نقش اساسی دارد.
افزایش بهرهوری؛ امنیت شغلی ترس از دست دادن شغل را در بین کارگران کاهش میدهد و منجر به روحیه و بهرهوری بالاتر میشود. هنگامی که کارگران و کارکنان یک مجموعه در موقعیتهای خود احساس امنیت میکنند، به احتمال زیاد روی وظایف خود تمرکز میکنند و به طور موثر در فرآیند تولید مشارکت میکنند.
کاهش گردش مالی؛ نرخ بالای گردش مالی میتواند چرخه تولید را مختل کند و منجر به تاخیر و افزایش هزینههای مرتبط با استخدام و آموزش کارکنان و کارگران جدید شود. تامین امنیت شغلی منجر به تثبیت نیروی کار و تداوم عملیات تولید میشود.
تضمین کیفیت؛ وجود کارکنان و کارگران با تجربه و آگاه برای حفظ کیفیت محصول ضروری است. امنیت شغلی کارگران را تشویق میکند تا روی مهارتها و تخصص خود سرمایهگذاری کنند که منجر به تولید محصولات و خدمات با کیفیت بالاتر میشود.
نوآوری و خلاقیت؛ امنیت شغلی محیطی مساعد برای نوآوری و خلاقیت ایجاد میکند. هنگامی که کارگران در موقعیتهای خود احساس امنیت کنند، احتمال بیشتری دارد که ریسکهای حساب شده را بپذیرند، اصلاحاتی را برای پیشرفت برخی فرآیندهای کار پیشنهاد دهند و ایدههای نوآورانهای را ارائه دهند که میتواند چرخه تولید را بهبود بخشد.
برنامهریزی بلندمدت؛ اشتغال مطمئن کارگران را قادر میکند تا با اطمینان برای آینده برنامهریزی کنند. این ثبات به آنها اجازه میدهد تا تعهدات بلندمدتی مانند تامین سرپناه مناسب یا ارتقاء سطح تحصیلات را دنبال کنند.
مسئولیتپذیری در قبال کارگران؛ شرکتی که امنیت شغلی را در اولویت قرار میدهد، تعهد خود را به رفاه کارگران خود نشان میدهد. این به نوبه خود، مشارکت کارگران، کار گروهی و احساس تعلق را ارتقا میدهد که همگی به چرخه تولید روانتر و کارآمدتر کمک میکنند.
رضایت مشتری؛ فرآیندهای تولید یکنواخت و محصولات با کیفیت بالا ناشی از نیروی کار باثبات به رضایت مشتری کمک میکند. مشتریان راضی به احتمال زیاد وفادار میمانند و محصولات شرکت را به دیگران توصیه میکنند، در نتیجه روند تقاضا را حفظ میکنند و از چرخه تولید حمایت میکنند.
نقض امنیت شغلی برای کنترل محیط کار
با وجود این مزایا همچنان برخی صاحبان کسب وکار تصور میکنند که با نقض امنیت شغلی و ایجاد محدودیتهای زمانی برای انعقاد قراردادها، کنترل محیط کار را در دست میگیرند و به این شکل میتوانند تغییرات مدنظر خود را اعمال کنند. در اینجا چند استراتژی وجود دارد که شرکتها میتوانند با استفاده از آن ضمن تضمین امنیت شغلی کارگران و کارکنان، انعطافپذیری کارگران را در برابر بهینهسازی فعالیتها افزایش دهند. این موارد شامل سرمایهگذاری در آموزش و توسعه، اجرای امنیت شغلی مبتنی بر عملکرد و ترویج فرهنگ بهبود مستمر میشوند.
سرمایهگذاری در آموزش و توسعه؛ فراهم کردن فرصت هایی برای کارکنان و کارگران برای یادگیری مهارتهای جدید مشروط به تضمین حفظ حقوق کار، میتواند به آنها کمک کند تا با تغییرات سازگار شوند و دارایی های ارزشمندی برای شرکت باقی بمانند.
اجرای امنیت شغلی مبتنی بر عملکرد؛ امنیت شغلی را میتوان با عملکرد مرتبط دانست و به کارکنان انگیزه داد تا استاندارد بالایی از کار را حفظ کنند.
ترویج فرهنگ بهبود مستمر؛ تشویق کارگران به اینکه با ارائه پیشنهادات و ایدههای جدید به فرهنگ نوآوری مجموعه کمک کنند، بهبود مستمر محیط کسب و کار را به همراه دارد.
به طور کلی، گسترش امنیت شغلی کارگران فقط برای کارگران سودمند نیست و بهینهسازی چرخه تولید، افزایش کارایی و تضمین موفقیت بلندمدت برای هر کسب و کاری ضروری است. توجیه کارفرمایان و الزام آنان برای تضمین امنیت شغلی کارگران اما وظیفه مجریان قانون است. در همین راستا، اصلاح قوانین و مقررات نظارتی و اجرای قوانینی که حمایت از امنیت شغلی کارگران را مدنظر قرار دادهاند، باید در دستور کار قرار گیرد.
تشکلهای کارگری نقشی اساسی در دفاع از حقوق و منافع کارگران و ارتقای سطح زندگی آنها دارند. برای تقویت تشکلهای کارگری، باید قوانین به گونهای اصلاح شوند که استقلال آنها حفظ شود، آگاهی کارگران در مورد مزایای عضویت در تشکلها افزایش یابد و خود تشکلها نیز از نظر مالی به طور مستقل و از سوی بدنه حمایت شوند.
نویسنده: لیلا آذر
نظر شما