پتانسیل هوش مصنوعی هیجانانگیز است. به گفته مک کینزی، یک مؤسسه مشاوره آمریکایی، سه چهارم استفادههای تجاری از هوش مصنوعی در چهار حوزه قرار میگیرد: عملیات مشتری، بازاریابی و فروش، مهندسی نرم افزار و تحقیق و توسعه. در حال حاضر بسیاری از کدنویسان به Copilot، یک ابزار کدنویسی از مایکروسافت، برای کمک به نوشتن نرم افزار متکی هستند. مطالعات نشان میدهد که کارمندان حرفهای با عملکرد کمتر از حد متوسط، بیشترین سود را در استفاده از هوش مصنوعی مولد تجربه میکنند که نویدبخش افزایش بزرگ تولید برای شرکتهاست.
علاوه بر این، دسترسی به بسیاری از ابزارهای مولد AI نسبت به فناوریهای قبلی آسانتر خواهد بود. این مانند ظهور رایانههای شخصی یا گوشیهای هوشمند نیست؛ جایی که کارفرمایان نیاز به خرید سختافزارهای زیادی داشتند یا حتی تجارت الکترونیک، جایی که خردهفروشان قبل از اینکه بتوانند یک فروشگاه آنلاین باز کنند، نیاز به راهاندازی زیرساخت فیزیکی داشتند. بسیاری از کسبوکارها ممکن است متوجه شوند که میتوانند با متخصصان AI برای طراحی ابزارهای سفارشی کار کنند. شرکتهایی مانند مایکروسافت و گوگل هوش مصنوعی را در نرمافزار آفیس خود تعبیه خواهند کرد، یعنی هر کسی که یک سند یا صفحهگسترده را باز کند به زودی میتواند از ابزارهای هوش مصنوعی استفاده کند.
در حال حاضر، بسیاری از بزرگترین شرکتها در حال آزمایش روی هوش مصنوعی هستند. بانک آمریکایی مورگان استنلی، از AI برای ساخت ابزاری جهت کمک به مدیران ثروت استفاده میکند. Eli Lilly، یک شرکت داروسازی، با استارتآپی که «آزمایشگاههای مستقل» را برای شناسایی مولکولهای امیدوارکننده راهاندازی میکند، قراردادی منعقد کرده که سازنده دارو این مولکولها را توسعه، آزمایش و تجاری میکند.
محتاطان و بیمیلها
با این حال، همه کسبوکارها پذیرندگان مشتاق هوش مصنوعی نخواهند بود. در خارج از دنیای فناوری، تنها یک سوم مدیران جهانی بهطور منظم از هوش مصنوعی برای کار استفاده میکنند. حدود نیمی از این مدیران فناوری مذکور را امتحان کردهاند، اما تصمیم گرفتهاند از آن استفاده نکنند و حدود یک پنجم آنها هیچگونه تماسی با آن نداشتهاند. پذیرندگان AI توسط افراد محتاط و بیمیل، دو به یک بیشتر هستند.
در واقع برخی کسبوکارها رویکرد محتاطانهای نسبت به هوش مصنوعی در پیش خواهند گرفت، زیرا بسیاری از فناوریها هنوز نیاز به بررسی دارند. چتباتها مستعد «توهم» یا ساختن چیزهایی هستند که بهطور خطرناکی قابل قبول به نظر میرسند و نویسندگان، هنرمندان، عکاسان و ناشران استفاده مدلهای هوش مصنوعی از دادههایشان را در دادگاه به چالش میکشند و یا حتی برخی بانکها استفاده از آن را ممنوع اعلام میکنند.
سایر مشاغل اصلاً تمایلی به فروبردن پا در آب ندارند. تفاوتهای رفتاری بین شرکتهایی که در مرز بهرهوری هستند و شرکتهایی که بهرهوری کمتری دارند، غیرعادی نیست. تأخیر در پذیرش فناوری جدید میتواند طولانی باشد. برای مثال، اگرچه اینترنت در اوایل دهه ۱۹۹۰ توسط شرکتها مورد استفاده قرار گرفت، اما در اواخر دهه ۲۰۰۰ بود که دو سوم مشاغل در آمریکا یک وبسایت برای خود دست و پا کردند. علاوه بر این، مدیران بخش دولتی یا در صنایع به شدت تحت نظارت مانند شرکتهای آب و برق، ممکن است انگیزه کمی برای نوآوری داشته باشند.
این بیمیلی میتواند از کارگران نیز ناشی شود. اگرچه این فناوری وعده از بین بردن سختیها را میدهد، اما برخی از مردم نگراناند که در نهایت این فناوری جایگزین خود آنها شود. یک نظرسنجی توسط bcg، یک شرکت مشاوره، نشان میدهد که کارگران خط مقدم، بیشتر از مدیران یا رهبران نسبت به اهداف تولیدی نگران هستند و کمتر به این فناوری خوشبین هستند. در برخی موارد، اتحادیهها ممکن است برای کند کردن پذیرش این فناوری وارد عمل شوند. در برخی موارد هم شاید تا انجمن نویسندگان در هالیوود پیش بروند، جایی که در اوایل سال ۲۰۲۳ به خاطر نگرانی در مورد تأثیر این فناوری بر شغل خود در اعتصاب بودند.
اما سؤال مهم این است که پس رئیس کنجکاو چگونه باید در مورد فناوری فکر کند؟ این مباحثات کمک میکند تا مدیران قبل از تصمیمگیری در مورد اینکه پذیرندههای مشتاق باشند یا محتاط یا بیمیل به فناوری، ارزیابی دقیقی از دستاوردها و هزینههای استفاده از یک فناوری جدید و پرخطر انجام دهند. همچنین کمک میکند تا مدیران به ترسهای کارمندان خود در مواجه با فناوری هوش مصنوعی بیشتر توجه کنند.
منبع: گاردین
نظر شما