سهم تقریبا مساوی جمعیتی زنان و مردان در بازه سنی افراد ۱۵ ساله و بیشتر که بر اساس دادههای آماری بیش از ۴۰ درصد جمعیت فعال اقتصادی کشور را شامل میشود با جمعیتی در حدود ۶۴ میلیون نفر و با ۷۶.۲ درصد جمعیت، نقش اساسی در اشتغال، تولید و اقتصاد کشور ایفا میکنند و در این بین آمارها حاکی از این است که سهم زنان در حوزههای مرتبط با اقتصاد و تولید نسبت به مردان بسیار پایینتر است.
جامعه زنان به عنوان بخش مهم و دارای ظرفیتهای بزرگ و بالقوه اقتصادی، اشتغال، تولید، خلاقیت و نوآوری، آموزشی و بسیاری از توانمندیهای دیگر نیاز جامعه علاوه بر ایجاد بستر برای ارتقاء و رشد جامعه در زمینههای گوناگون مانند گسترش توسعه اقتصادی میتواند فرصتی برای تحول در حوزه اشتغال و تولید و نقشآفرینی در حوزه رشد بیمههای اجتماعی باشد.
عدم استفاده از ظرفیتهای عمده نیمی از جمعیت کشور در قالب زنان در طول دههها که خروجی سیاستها و هدفگذاری دور از واقعیت و مبتنی بر برنامهریزی نامناسب است، شرایطی را فراهم آورده که در طول سالها امکان بهرهمندی جامعه از توانایی نیمی از جمعیت کشور به صورت واقعی وجود نداشته باشد و در واقع بخش قابل توجهی از نیروی انسانی توانمند و خلاق و دارای امکان رشد که امکان اثرگذاری بزرگی در بخشهای مختلف بخصوص فعالیتهای اقتصادی داشت، مورد بی توجهی قرار گرفته است.
بر اساس جدیرترین دادههای آماری حوزه اشتغال در کشور، در سال ۱۴۰۰ سهم مردان در حوزه اشتغال ۶۲.۳ درصد و سهم زنان ۱۰.۹ درصد اعلام شده است که این اختلاف فاحش در بخش اشتغال عدم اثرگذاری سیاستهای متناسب با ظرفیتهای جمعیتی زنان و مردان را در حوزه اشتغال در طی سالهای گذشته نشان میدهد که ادامه بی تفاوتی به ظرفیتهای قابل توجه زنان بخصوص در بخش اشتغال میتواند آسیبهای ماندگاری در حوزه اقتصادی کشور داشته باشد.
در این بین گزارش آمارهای مرتبط با زنان سرپرست خانوار نشان میدهد که در سالهای دهه ۹۰ تعداد خانوارهای معمولی دارای سرپرست زن افزایش حدود ۸/ ۲۶ درصدی داشته است که بر این اساس همچنین در سال ۹۰ به ازای هر ۱۰۰ سرپرست مرد، حدود ۱۵ سرپرست زن وجود داشته که این نسبت در سال ۹۸ به حدود ۱۶ نفر رسیده و همچنین جمعیت شاغل زنان خانوار نیز در بازه مذکور با رشد ۱/ ۲۳ درصدی همراه بوده است.
حال این بخش بزرگ از جمعیت زنان با درنظر گرفتن سهم جمعیتی زنان از کل جامعه و درصد اشتغال زنان در مقایسه با مردان میتواند بازه جمعیتی مناسبی در ارتباط با فعالیت سازمان تأمین اجتماعی به عنوان بزرگترین نهاد بیمهای کشور باشد که در راستای توسعه چتر بیمهای از این ظرفیت جمعیتی بهرهمند شود.
البته در این بین توانمندی بانوان در حوزه مشاغل خانگی و توجه خاص سازمان تأمین اجتماعی به جهت ایجاد فرصتی برای توسعه پوشش بیمهای و استفاده زنان از مزایای بیمه ای، درمانی و بازنشستگی این سازمان و اشتغال و تولید میتواند زمینه تسریع در گسترش چتر بیمهای و اشتغال بانوان را فراهم آورد.
همچنین بخش قابل توجهی از جمعیت زنان در جامعه که دارای امتیازات و بسترهای مناسبی در حوزه های مورد استفاده برای خلق فرصتهای شغلی به عنوان کارآفرین و یا اشتغال در موقعیتهای شغلی با بهرهمندی از تواناییهای گسترده مانند، تحصیلات عالی و خلاقیت و نوآوری هستند، از هدفگذاری اشتغال در دولتهای گذشته به دور ماندهاند که برای ارتقاء و توسعه اقتصاد و تولید باید از این امکان استفاده کرد.
با تصویر موجود در راستای آمار اشتغال زنان و ظرفیت بالای این بخش جمعیتی به عنوان نیمی از جامعه در بخش های مختلف در جهت تحقق اهداف کلان در حوزه های مختلف، اگر خواهان توسعه همه جانبه با بهره مندی از تمام داشته ها باشیم باید از توانمندی زنان در قالب ۵۰ درصد جمعیت کشور با سیاست گذاری متناسب استفاده کنیم.
نظر شما