فاطمه موسوی ویایه در گفت وگو با آتیهآنلاین در پاسخ به اینکه «تبعات اجتماعی و روانی نادیده گرفته شدن کار زنان در امور منزل چیست؟»، بیان کرد: خانهداری به معنای امروزی پدیده مدرن و خاص جوامع شهری و صنعتی است. خانهداری شرح دقیق، ساعات کار مشخص، اوقات فراغت، بیمه، دستمزد، مرخصی و بازنشستگی ندارد. بسیاری از زنان کار خانگی را که شامل انجام هر روزه کارهای تکراری چون آشپزی، شستشوی ظروف، نظافت و ... است را خسته کننده میبینند اما در عین حال تمایل ندارند تا کار خانه را با معیارهای یک کار معمولی بسنجند و حتی ممکن است از اینکه از سر عشق و فداکاری، وقت خود را برای آسایش کسانی که دوست دارند صرف میکنند، احساس سر بلندی و غرور کنند.
وی با اشاره به مطالعات انجام شده در رابطه با خانهداری خاطر نشان کرد: این مطالعات همواره بر ارزش جنسیتی نمادین خانهداری در نشان دادن زنانگی و مردانگی در رابطههای مشترک تأکید دارد. نظام مردسالاری به زنان تلقین میکند که مهمترین و بهترین ظرفیت آنها همسری و مادری است پس نیازی به تحصیلات، شغل و فعالیت اجتماعی ندارند و میتوانند تصمیمگیریها و مسوولیتهای مهم مانند تامین معاش را به مردان بسپارند. در نتیجه زنان به مردان وابسته میشوند و اختیار و کنترل سرنوشت آنها در اختیار مردان قرار میگیرد. در نظام سرمایهداری پول تعیینکنندۀ ارزش است و چون کار زنان در خانه ارزش پولی ندارد و آنها بابتش دستمزدی نمیگیرند، کار آنها و به تبع خودشان بیارزش تلقی میشوند.
این جامعه شناس در پاسخ به اینکه «آیا از کار بیمزد زنان بیشتر همسر و خانواده سود می برند یا در نهایت کارفرما و دولت؟»، تشریح کرد: تقسیم کار خانگی بخشی از نظم جنسیتی است. هارتمن استدلال میکند: تفکیک شغل بر اساس جنس، نخستین روشی است که جامعه مبتنی بر سرمایهداری برای حفظ برتری مردان نسبت به زنان به کار میگیرد، زیرا دستمزد کمتر را در بازار کار به زنان تخصیص میدهد. دستمزد پایین زنان را وابسته به مردان نگه میدارد و باعث تشویقشان به ازدواج میشود. زنان متأهل باید در خانه برای شوهرانشان کار شاق انجام دهند. مردان در این صورت، هم از دستمزدی بالاتر برخوردار میشوند و هم نفع تقسیم کار در خانه به آنها میرسد. این تقسیم کار خانگی، در عوض باعث میشود موقعیت زنان در بازار کار تضعیف شود. از این جا است که تقسیم سلسله مراتب کار خانگی توسط بازار کار استمرار مییابد و بالعکس.
وی ادامه داد: درباره ارزش افزوده کار خانگی توسط بعضی گروه ها در کشورهای غربی تحقیقات میدانی بسیاری انجام شده از جمله سلما جونز و ماریا دلاکوستا که در نتایج تحقیقات خود نشان دادند که زنان از طریق خانهداری و ایجاد آسایش برای کارگران به گردش فعالیت تولیدی در سرمایهداری تداوم میبخشند. در حقیقت زنان کارهایی را انجام میدهند که اگر انجام نمیشد باید از طریق بازار و با صرف هزینه خریداری شود. در بسیاری از موارد بازار و کار خانگی در رقابت مستقیم با یکدیگر هستند و کالاها و خدمات مشابه تولید میکنند. برای مثال، غذای رستوران در مقابل غذایی که در خانه تهیه میشود، اقامت در هتل در مقابل زندگی کردن در خانه شخصی، مراقبت از بچه در مهد کودک در مقابل مراقبت از بچه در منزل، استفاده از پرستار سالمند در برابر نگهداری از سالمند توسط بستگان و ... بنابراین میتوان بر اساس ارزش بازاری کالاها و خدمات مشابه، ارزش کار خانگی را محاسبه کرد. به عنوان مثال اکنون متوسط حقوق یک کارگر خدمات خانگی در قرارداد یکساله در تهران برای روزی ۷ ساعت کار و پنج روز در هفته، حداقل ماهانه شش میلیون تومان است.
این عضو انجمن جامعه شناسی ایران گفت: سال ۲۰۰۸ دکتر مسکوب، اقتصاددان درباره مقدار زمان کار زنان ایرانی در خانه، پیمایشی را انجام داد که بر اساس آن زنان ایرانی به طور میانگین روزانه ۵ ساعت کار خانگی انجام میدهند. در آن سال ارزش افزوده این کار برابر با ۸.۶ درصد از کل تولید ناخالص داخلی غیر نفتی کشور بود. مسکوب خاطر نشان کرد از آنجایی که کار زنان روستایی در محاسبه مذکور وارد نشده است میتوان تخمین زد که در صورتی که کار آنان نیز وارد این محاسبات در حدود ۱۵ درصد از تولید ناخالص داخلی غیرنفتی را کار غیرمزدی و خانگی زنان تشکیل میدهد.
موسوی ویائه در بیان راهکارهای به رسمیت شناختن کار خانگی زن به عنوان «کار» تاکید کرد: درباره پایان بخشی به وضعیت فعلی بیارزش قلمداد شدن کار خانگی، چند راهحل پیشنهادی قابل پیش بینی است؛ دادن دستمزد به زنان در ازای انجام کارهای خانگی از سوی دولتها یکی از این راهکارهاست؛ به رسمیت شناخته شدن کار زنان و دریافت دستمزد برای آن میتواند از فرودستی اقتصادی آنها کم کند و قدرت تصمیمگیری آنها را بالا ببرد.
این پژوهشگر حوزه زنان و خانواده انجام جمعی کار خانگی را یکی دیگر از راهکارها خواند و افزود: انجام دادن مشارکتی و جمعی کارهای وقتگیر، تکراری و دائمی مانند آمادهسازی مواد غذایی، آشپزی و شست و شوی ظروف میتواند از فشار کارها کم کرده و وقت آزاد بیشتری در اختیار زنان قرار دهد و یا با تشکیل تعاونیهایی امکان ظرفیت اشتغالزایی در جامعه زنان را می توان ارتقاء داد. ماشینی کردن کارهای خانگی و سپردن هر چه بیشتر کارهای خانه به دست ماشینها میتواند ابزاری برای رهایی باشد.
وی بر ضرورت تقسیم مساوی کارهای خانگی بین مردان و زنان تاکید کرد و افزود: انجام این کار میتواند تعادل و برابری بیشتری بین زنان و مردان ایجاد کند و حداقل زمان برابری برای رشد و یادگیری در اختیار آنها قرار دهد.
این جامعه شناس با تصریح بر اینکه اجرای هیچ کدام از این راهحل ها به تنهایی کافی نیست، اضافه کرد: مثلا درباره چگونگی پرداخت دستمزد خانهداری از سوی دولت، نکات مبهم زیادی وجود دارد: منبع پرداخت دستمزد چیست؟ آیا به صورت مالیات از افراد شاغل کسب میشود؟ آیا افراد مجرد و یا خانواده با دو شاغل نیز باید این مالیات را پرداخت کنند و یا منبع دیگری وجود دارد؟ و در نهایت آیا پرداخت دستمزد برای خانه داری باعث دوری زنان از کار در عرصه عمومی نمیشود؟ به زعم من ترکیبی از همه موارد بهجاست، استفاده از تکنولوژی، مشارکت مردان در خانهداری و خرید بخشی از خدمات از بازار از فشار کار خانگی می کاهد و ارزش افزوده آن را به مردان نشان میدهد.
نظر شما