اکبرپور روشن در گفتوگو با آتیه آنلاین افزود: دلیل آن هم به این موضوع برمیگردد که به ازای هر مستمریبگیر تعداد بیشتری افراد بیمه پرداخت میکنند و حتی مبلغی هم به عنوان مازاد باقی میماند و صندوق میتواند از آن برای سرمایهگذاری در مواردی که در آینده بتواند از طریق آنها تعهدات خود را ایفا کند.
اکبرپور روشن افزود: در صندوقهای بازنشستگی کشوری موضوعی که اتفاق افتاده این است با توجه به قوانینی که بازنشستگیها را تسهیل میکرد به دلایل مختلف از جمله مشاغل سخت و زیانآور و یا ترویج اشتغال جوانان یعنی اینکه بجای هر بازنشسته یک جوان مشغول به کار شود، چنین موضوعاتی باعث تسهیل بازنشستگی شد و عملا رشد تعداد مستمریبگیران از رشد تعداد بیمهپردازان پیشی گرفت.
او ادامه داد: طبیعتا به جایی رسیدیم که در یک دورهای رشد بیمهپردازان کاهش پیدا کرد و رشد مستمریبگیران روند صعودی داشت و این شکاف بین این دو در حال افزایش بود.
او بیان کرد: این برای یک صندوق خطرناک است ضمن اینکه این اتفاقات در کشور ما زود رخ داد و از آن چیزی که باید به طور طبیعی برای یک صندوق در یک دوره ۶۰ تا ۷۰ سال رخ دهد، برای صندوقهای ما زودتر از موعد اتفاق افتاد و صندوقها به بلوغ و پیری رسیدند.
اکبرپور روشن افزود: این در حالی است که در کل سیستم جمعیتی کشور اتفاقا روند معکوسی را داشتیم یعنی در حالتی که بیشترین جوانان در سن کار وجود دارد، نسبت وابستگی بهترین حالت ممکن است و به آن پنجره جمعیتی میگویند که یک فرصت بالقوه و ایدهآل برای کشورها برای شرایط اقتصادی است که ما نتوانستیم از این شرایط استفاده کنیم به دلیل اینکه جمعیت غیرفعال ما زیاد است و عملا این آورده را نتوانستیم برای صندوقها داشته باشیم.
تأمین اجتماعی به دنبال افزایش بیمهپردازان
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی گفت: سازمان تأمین اجتماعی وقتی نسبت پشتیبانی آن پیوسته در حال کاهش بود روندی را در پیش گرفته که تعداد بیمهپردازان را زیاد کند که این دو حیث مهم دارد، یکی از این نظر که بیمهها ابزاری هستند با حفظ شأن و منزلت افراد در مواقع ریسک به افراد حمایت ارائه میدهند. بلکه برای آینده آنها تمهیداتی را در قالب قانون فراهم کرده حق بیمه پرداخت میکند و در زمان دچار شدن به ریسک از این حمایتها برخوردار میشوند.
او ادامه داد: بنابراین ضریب پوشش را میتواند گسترش دهد و از این حیث به لحاظ کشوری موثر است و دلیل دوم این است که نسبت پشتیبانی تحت عنوان یکی از شاخصهای مهم برای پایداری صندوقها را بهبود میدهد یه دلیل اینکه رشد بیمهپردازانی که به شکل پیوسته نزولی بود را تعدیل کرده و شکاف بین مستمریبگیران و بیمهپردازان را کم میکند.
اکبرپور روشن افزود: اما یک نکته مهم این است که باید بدانیم که کیفیت بیمهپردازان چگونه است. یعنی فقط مسئله کمیت پایداری صندوقها را مشخص نمیکند بلکه کیفیت آن هم مهم است.
او بیان کرد: قانون ما عموما مناسب برای بیمهشدگان اجباری تنظیم شده است و حق بیمه افراد حقوقبگیر، بخشی توسط کارگر، کارفرکا و بخشی دیگر توسط دولت پرداخت میشود. آنچه که اکنون بیشتر اتفاق میافتد جذب برای افرادی عمدتا غیرمزدی هستند که برخی نیز در گروههای شاغل قرار نمیگیرند مانند زنان خانهدار یا دانشجویان که روند پوشش آنها افزایش یافته است.
به گفته او، گرچه ایجاد پوشش فراگیر در یک کشور اتفاق مبارکی است چون حداقلی از حمایتها را میتواند برای افراد در پیداشته باشد اما باید نگران این موضوع بود که اگر حق بیمهها به طرز مناسبی دریافت نشده و به محاسبات بیمهای توجه نشود ممکن است بعدها در پرداخت تعهدات به این افراد مسایلی مانند عدالت بیننسلی یا عدالت دروننسلی دچار مشکل شود.
او اضافه کرد: زمانی که تعهدات زیاد شود طبیعتا با توجه به قوانین ما که حداقل مستمری معادل حداقل مزد و با شرط سابقه ۲۰ سال تأمین میکند این شرایط برای همه مستمریبگیران اگر برقرار باشد باید آورده آنها تناسب داشته باشد.
اکبرپور روشن افزود: آورده افراد باید تناسب با خدماتی از صندوق میگیرد، داشته باشد گرچه که صددرصد نیست به دلیل اینکه هدف صندوقهای بازنشستگی هدف رفع فقر دارند نمیتواند نسبت آورده و آنچه که از صندوقها میبرند صددرصد باشد. باید یک تناسبی باشد تا انگیزه افراد برای بیمهپرداری و اینکه درآمد واقعی افزایش پیدا کند، وجود داشته باشد.
نظر شما