تمایل به مطالعه را میتوان در دسته علایقی دانست که از کودکی در افراد شکل میگیرد، همچنین ممکن است در گروهی قرار بگیریم که با بالا رفتن سن در نوجوانی این علاقه را در خود ایجاد کردهایم. گاهی هم ممکن است افرادی را بشناسیم که به اهمیت کتاب خواندن پیبرده نبردهاند، اگر جزو این دسته هستید یا اهمیت کتاب خواندن را به تازگی کشف کردهاید؛ اما نمیدانید از کجا شروع کنید، این مطلب را بخوانید:
احتمالا سخنانی از بزرگان برای ایجاد انگیزه به کتابخوانی شنیده یا پیامهایی دریافت کردهاید، مثلا: "من ۱۰ساعت مطالعه میکنم تا یک سخنرانی کنم اما بعضیها یک ساعت مطالعه میکنند و 10 مجلس حرف میزنند. (محمدتقی شریعتی، فعال سیاسی– مذهبی و پدر علی شریعتی). گاهی جملاتی از پیشوایان دینی برایمان نقل کردهاند، مانند " کتاب، بهترین گوینده و سخنران است. (امام علی (ع))". بعضی از ما هم جملاتی از بزرگان علمی جهان را برای دیگران نقل کردهایم: "جامعه وقتی فرزانگی و سعادت مییابد که مطالعه، کار روزانهاش باشد. (سقراط)" ، "اتاق بدون کتاب، همچون بدن بدون روح است. (سیسرون، سیاستمدار و فیلسوف رومی)". حتی ضرب المثلهایی هم در مورد کتاب وجود دارد؛ "انسان خرمند همواره تشنه دانش است، در حالی که بیخرد همیشه به دنبال غذای شکم میگردد.". علاوه بر این گاهی جملاتی از مشاهیر ایران را از دل تاریخ در مورد کتاب و کتابخوانی بیرون میکشند؛ "بهترین سخنگویان و یاران، کتاب است و آنگاه که دوستان تنهایت نهند، میتوانی به آن سرگرم شوی. اگر او را هم راز خویش قرار دهی، سرّ تو را فاش نمیکند و با کتاب است که میتوان به دانش و نیکیها دست یافت. (بیهقی)"، حتی گاهی جملاتی بدون راوی و منبع را صرفا در جهت ترویج کتاب خواندن میشنویم "کتاب معلمی است که بدون عصا و تازیانه ما را تربیت میکند" یا "کتابِ خوب در حکم رفیق خوب است."
این جملهها که سهل است، شاید بعضیها با هزاران جمله دیگر در توصیه به کتابخوانی، باز هم به کتاب خواندن اهمیت ندهند و آن را در برنامه روزانه خود نگنجانند. اما وقتی پای سلامت به میان بیاید میتوان آن را به دارویی تلخ تشبیه کرد که شیرین میشود. وقتی بدانیم تحقیقات نشان میدهند که مطالعه و خواندن کتابهای گوناگون بر کاهش استرس، بهبود کیفیت خواب، تقویت کارکرد مغزی، بهتر شدن خلقوخو تاثیر دارد، شاید اهمیت کتابخواندن بیشتر و با ضرورتی امروزیتر درک شود، به همین دلیل امروزه مطالعه دارای محبوبیت بسیار بالایی است چون فواید زیر در سلامتی را نمیتوان نادیده گرفت:
- کمک به مدیریت استرس.
- ممکن است ذهن را تقویت کند.
- درک مطلب و واژه در خوانندگان جوان را افزایش میدهند.
- به رشد هویت نوجوانان و بزرگسالان کمک میکنند.
- باعث افزایش همدلی و بهبود روابط میشود.
- عملکرد شناختی را حتی در سن بالا بهبود میبخشد.
- ممکن است کمک کند عمر بیشتری داشته باشیم.
حتی اگر این فواید را برای سلامتی نداشته باشد، باعث آگاهی بیشتر ما و نوعی تفریح است که کمتر کسی میتواند آن را تکذیب کند. بنابراین، اینکه چطور کتاب خواندن را شروع کنیم آنقدر به سوال رایجی تبدیل شده که حتی سایت معروفی که در مورد چطور انجام دادن هر کاری پیشنهادی دارد (......WikiHow to do anything) هم برای بیشتر خواندن صفحهای را به این موضوع اختصاص داده است.
با همه این گفتهها ممکن است هر یک از ما حداقل یکبار احساس کرده باشیم؛ در موقعیتی گرفتاریم که نتوانستهایم از کتاب خواندن فرار کنیم. به طور تاریخی میتوان درس خواندن را برای چنین تجربهای مثال زد یا شاید در موارد جدیدتر رئیس هر کداممان خواسته باشد کتابهای خاصی را بخوانیم تا در کار حمایتمان کند.
به هر حال روشهای زیادی وجود دارد که میتوانند شروعی برای دوستی با کتاب باشد تا باشیوهای ساده کتابخوان شویم. حقیقت این است گرهزدن یک هدف استراتژیک به فعالیتی که قرار است یک فعالیت آرامشبخش باشد، میتواند بسیار ترسناک باشد، بنابراین کتابخواندن را سخت نکنیم.
اگر میخواهیم یاد بگیریم چگونه بیشتر خواندن را شروع کنیم، اما آنقدر از شروع آن میترسیم که نمیتوانیم آن را امتحان کنیم، پیشنهاد شده این نکات را امتحان کنیم:
انتخاب از مسیر مناسب
اگر میخواهیم بیشتر بخوانیم، اول باید کتابی برای خواندن انتخاب کنیم، البته گفتنش آسانتر از انجام آن است، به ویژه وقتی بدانیم روزانه بیش از صدها کتاب جدید منتشر میشود، به تعبیر دیگر هزاران کتابی که نخواندهایم وجود دارد. رقم کتابهایی که نخواندهایم و تصور میکنیم باید بخوانیم به راحتی میتوان مضطربمان کند. بهویژه اگر کمالگرا باشیم زیاد سخت نیست تصور کنیم یافتن کتابی که واقعاً دوست داریم، چگونه بهسرعت به کاری دلهرهآور تبدیل میشود. به همین دلیل بهتر است یک فرد مورد اعتماد پیدا کنیم و به سراغ پیشنهادهای او برویم.
اینکه از چه کسی توصیه کتاب بخواهیم مهارت ما است، توصیه درست میتواند دنیای عظیمی از احتمالات و پنجرههای جدید را برایمان باز کند. بنابراین بهتر است دوستی را انتخاب کنیم که ما را به خوبی میشناسد و فهرست خواندنی متنوعی دارد، از او بخواهیم چیزی را که فکر میکند دوست داریم پیشنهاد دهد.
شاید راه دیگری که بشود به کتاب مورد نظر رسید این باشد که درباره فیلمهایی که دوست داریم، مسائل یا موضوعاتی که به آنها اهمیت میدهیم و به طور کلی موضوعات و علایقههایی که به ما آرامش و آسودگی خاطر میدهد با دوستمان صحبت کنیم. مثلا اگر دوستمان میداند که دوست داریم در فضای باز باشیم، ممکن است کتاب «اولین تابستان من در سیرا» اثر جان مویر را توصیه کند. البته، اگر فردی را نمیشناسیم که بتواند این نقش را ایفا کند، میتوان با یک کتابفروش مشورت کرد.
دنبال کتاب روان بگردید
اگر به نظر میرسد کتابها برای جلب توجه ما مشکل دارند، بهتر است کتابی را انتخاب کنیم که فصلهای کوتاه، جملات جذاب و گرههای زیادی (پرتگاهها و فراز و نشیب زیاد) دارد تا علاقه و تمرکز ما را حفظ کند، مثلا فیلمهای اکشن و هیجانانگیز مانند سریال "پوست شیر" دقیقاً با همین شیوه به هسته اصلی داستان میرسد.
کتابهایی با فصلهای کوتاه و جملههای جذاب زیاد یا فراز و فرودهای پیدرپی نشاندهنده کم ارزش بودن چنین کتابهایی نیست. آنها به سادگی نشان می دهند که نویسنده میداند چگونه شما را در حدس زدن ماجرا بعد و همراه نگه داشتن با ماجرای کتاب درگیر کند. بد نیست خودمان هم بدانیم اگر میخواهیم خواندن برایمان ادامه داشته باشد، باید علاقهمند بمانیم و اگر بعد از انتخاب چنین کتابی هنوز برای تمرکز مشکل داریم، میتوان یکی دو فصل را پشت هم خواند. با این شیوه بدون اینکه احساس کنیم در فصلی گیر کردهایم میتوان در کتاب پیشرفت کنیم، یا حتی تمامش کنیم.
از کتابهای نوجوان نترسید
کتابهای نوجوانپسند یا بهطور دقیقتر، چیزهایی که برای ۱۲ تا ۱۸ سالهها نوشته شده برای شروع گزینه مناسبی هستند. با وجود محدوده سنی در نظر گرفته شده، هر کسی در هر سنی میتواند کتابهای نوجوانپسند را بخواند و از آنها لذت ببرد. رده سنی حکایت از آن دارد که در کتاب مطالبی وجود دارد که دانستن آن در سنین نوجوانی به مخاطب اطلاعاتی بیشتر از درک سنی و رفتاری او نمیدهد.
برای زیر سئوال بردن این باور که کتابی با توجه به رده سنی مشخص برای افرادی با رده سنی بالا مناسب نیست، میتوان کتاب معروف "شازده کوچولو" نوشته آنتوان دو سنت اگزوپری، را مثال زد که به طور معمول رده سنی آن را ۱۲ تا ۱۵ سال در نظر میگیرند. اما در عین حال که به نظر میرسد این کتاب دارای لحنی کودکانه است اگر یک بزرگسال سراغ آن برود میتواند پی ببرد مفاهیم فلسفی و نمادینی در کتاب وجود دارد که علاوه برای دو گروه سنی کودکان و نوجوان برای بزرگسالان هم مناسب است.
کتابهای نوجوانپسند جذابیت بسیار گستردهتری نسبت دیگر کتابها دارند، اما فقط به این دلیل که آنها برای خوانندگان جوانتر طراحی شده، به این معنی نیست که فقط نوجوان باید آنها را بخوانند. بلکه برعکس، بسیاری از این رمانهای با زیبایی به مسائل جدی میپردازند، موضوعاتی مانند خشونت، ماجراهای پلیسی یا مفاهیمی انسانی و...
اغلب این کتابها به همان اندازه که سطحی به نظر میرسند، مفاهیم و موضوعاتی جدی را در بطن خود دارد، نکته مهم این کتابها این است که نسبت به داستانهای بزرگسالان کوتاهتر و خواندنشان آسانتر است. با در نظر گرفتن این توصیه، شاید بد نیست خواندن نوجوانپسندها را در اولویت قرار دهیم.
گزینهای بهنام کتاب صوتی
اگر در نشستن و تمرکز لازم برای خواندن کتاب فیزیکی مشکل داریم یا مدعی هستیم وقت نداریم، گوشدادن به کتابهای صوتی میتواند گزینه مناسبی باشد. کتاب صوتی راهی عالی برای لذتبخشتر کردن کارهای روزمره مانند ظرف شستن، لباس اتو کردن، رفتوآمد و کارهای معمول روزانه است. برای شروع میتوانید بسیاری از کتابهای صوتی را به صورت رایگان از طریق سایتهای طاقچه، نوار، فیدیبو، کتابچین، دانلود فارسی و سایتهای مشابه دانلود کنید یا بشنوید. پس از مدتی که به شنیدن علاقهمند شدید، یک نکته حرفهای این است که برای پیدا کردن کتاب صوتی مورد علاقهاتان راوی محبوب خود را پیدا کنیم. حتی میتوان افراد، بازیگران و دوبلورهای مشهور را که کتابهای صوتی خواندهاند، با یک جستجوی ساده در گوگل پیدا کرد؛ افرادی مانند عادل فردوسیپور_ مجری تلویزیون، هوتن شکیبا_ بازیگر و صدا پیشه، نیما رئیسی_ بازیگر، گوینده و خواننده ، ناصر طهماسب _ دوبلور، فاطمه معتمدآریا_ بازیگر و صدا پیشه، عاطفه رضوی_ هنرپیشه و دیگر افراد معروفی که فکر میکنیم صدای دلنشینی دارند را هم از این قاعده مستثنی نکنید.
این کار میتوان باعث شکوفایی لایه دیگری از علاقه ما به شنیدن کتاب صوتی شود، به علاوه، بسیاری از افراد مشهور خاطرات خود را روایت میکنند، که آنها را هم میتوان شنید.
دانلود چند کتاب الکترونیکی
اگر دائماً با تلفن همراه، تبلت یا کامپیوتر کار میکنیم شاید بهتر باشد برای خواندن کتاب هم از همین ابزارهای الکترونیکی استفاده کنیم، بهویژه اگر در دست گرفتن کتاب کاغذی خیلی برایمان اهمیت ندارد این کار کمک زیادی به کتابخوان شدن میکند. تصور کنید در اتوبوس، تاکسی یا مترو نشستهایم و ناگهان متوجه میشویم؛ مشغول گشت و گذار در شبکه اجتماعی یا بازی با موبایل هستیم. پیشنهاد این است که یک کتاب الکترونیکی را امتحان کنید، این نوع کتابها هم بهطور گسترده در برنامههای مختلف در دسترس هستند و امروزه تقریباً در هر دستگاهی قابل خواندنند. به همین دلیل کتابهای الکترونیک بین خوانندگان پروپا قرص، خیلی طرفدار دارند و حتی دسترسی آسان، دلیل خوبی است که آن را اعتیادآور دانست چون حتی در تلویزیون خانه هم میشود کتاب خواند.
یک راز دیگر برای اعتیادآور بودن کتابهای الکترونیکی این است که صفحات واقعا کوتاهند. اغلب اوقات، با خواندن کتاب الکترونیکی خود را فعالتر احساس میکنیم، چون صفحات بیشتری را ورق میزنیم. بنابراین اگر متوجه شدیم بدون فکر در حال پیمایش رسانههای اجتماعی هستیم، به راحتی میتوان از همان دستگاه و در همان زمان با تغییر شیوه کاربرد برای خواندن یک کتاب الکترونیکی سرگرمکنندهتر استفاده کنیم.
از کسالت بهره ببرید
شاید فکر کنیم وقت برای خواندن نداریم، با این وجود ممکن است هر روز زمان خالی داشته باشیم که یک کتاب میتواند آن را به زمان مفید تبدیل کند. رفت و آمد روزانه در مترو، قرار ملاقات با پزشک، انتظار برای پایان تمرین ورزشی فرزندمان و زمانهایی از این دست همگی فرصتهایی برای مطالعه هستند.
در چنین شرایطی کتابهای صوتی و کتابهای الکترونیکی به یاری ما میآیند تا حس کنیم زمان مرده هم میتواند مفید باشد. از طرفی ممکن است عادت نداشته باشیم کتابهای قطوری مانند کلیدر نوشته محمود دولتآبادی یا جنایت و مکافاتِ داستایفسکی را در کیف خود همراه داشته باشیم و منطقی هم به نظر نمیرسد، اما احتمالاً همیشه تلفن هوشمندمان در جیبمان است. حتی دور از ذهن نیست که در بهترین شرایط و وقتی با خیال راحت در خانه نشستهایم به خاطر تعداد زیاد صفحات سراغ چنین کتابهایی نرویم. در این مورد هم داشتن چند کتاب الکترونیکی یا کتاب صوتی که از قبل روی گوشی بارگذاری شده میتواند کمک کند همیشه درگیر مطالعه باشیم.
کتاب یک فیلم جذابتر است
اگر اهل فیلم باشید احتمالا در جمعهایی بودهاید که گفتگو در مورد فیلمهای اقتباس شده از کتابها به یکی بحثهای داغ تبدیل شده باشد. صراحتاً علاقهای به اضافهکردن حرف جدیدی نداریم فقط به جرات میتوان گفت بسیاری معتقدند کتابها از فیلمهای ساختهشده جذابترند و فیلمها و برنامههای تلویزیونی به عنوان شیوهای برای شروع خواندن، راه بسیار خوبی است.
اول از همه، قابل حدس است که اگر فیلمی اقتباس شده را دوست داریم، کتاب آن را هم دوست خواهیم داشت، داستان، شخصیتها و محیط را هم میشناسیم. دوم اینکه، در حالی که گاهی فیلمها از منابع اصلی متفاوت میشوند، به طور کلی میتوان گفت کتابها شامل جزئیات و پسزمینه بیشتری هستند که در فیلم کنار گذاشته میشوند، زیرا نویسندگان وقت اضافی دارند تا آنچه میخواهند را روایت کنند. اگر فکر افشا شدن (اسپویل) داستان شما را از خواندن کتاب منصرف میکند، حداقل یک نکته مثبت در این مورد وجود دارد، میتوانید کشف کنید چه داستانهایی ممکن است توجه شما را جلب کند.
قدرت کارهای تمام نشده را جدی بگیریم
خورههای کتاب در اینترنت نامهای اختصاری زیادی دارند که یکی از معروفترین آنها در انگلیسی (DNF) است که مخفف Did Not Finish یعنی «کارهای تمام نشده» است و با نامهای TBR، AOC نیز شناخته میشوند. بسیاری از ما پس از اینکه مجبور شدیم در کلاس کتابها و داستانهای «کلاسیک» را بخوانیم، احساس گناه غیرضروری زیادی را در زندگی کتابخوانی بزرگسالی خود حمل میکنیم. این ایده که باید حس طاقتفرسایی یک کتاب را از سرباز کنیم، از سنین پایین در ذهن خیلی از ما حفر شده است. یکی از معجزات واقعی بزرگشدن این است که هر کاری که دوست داریم میتوان انجام داد و مهم نیست که چقدر شریک زندگی، رئیس، بهترین دوست یا عمه و خاله تشویقمان میکند که کتاب خاصی را بخوانیم. اگر زمانی ترجیح میدادیم ناخنهایمان را بکشند اما کتاب نخوانیم این حس را رها کنید و کاری را انجام دهید که دوست دارید. زندگی کوتاهتر از آن است که باور کنیم از خواندن متنفریم، زیرا تا به حال فقط کتابهایی خواندهایم که از آنها متنفر بودهایم. به نظرتان بهتر نیست یک کتاب را که فکر میکنیم دوست داریم، پیدا کنیم، دست بگیریم، آن وقت است که حس واقعی کتابخواندن را تجربه میکنیم.
همه این نکاتی که در بالا خواندید به ما کمک میکنند کتابی را پیدا کنیم که واقعا میتوان از آن لذت برد یا راهی برای خواندن کتابهایی باشد که حس میکنیم برایمان مفید است. اگر میخواهیم یاد بگیریم چگونه خواندن را شروع کنیم، نکته کلیدی این است: مطمئن شویم آن را دوست داریم. کتابها میتوانند خشک و متراکم باشند، ممکن است گیجکننده و عجیب باشند یا میتوانند کوتاه و احمقانه باشند. در عین حال میتوانند ما را به خنده، گریه، فکر کردن، رویاپردازی و تجربه طیف کاملی از احساساتی که یک انسان تجربه میکند، وادار کنند. این واقعیت که مقالهای را در مورد "چگونه کتاب خواندن را شروع کنیم" تا آخر خواندید؛ به این معنی است که میخواهید آن را دوست داشته باشید. پس مطمئن شوید که از آنچه لذت میبرید و علاقه هستید غافل نمینشوید. اگر این کار را انجام دهیم، قبل از اینکه متوجه شویم، مطالعه خواهیم کرد.
برگرفته شده از: https://bookriot.com/how-to-start-reading/
نظر شما