نقطه آغاز شکلگیری شخصیت
کودکی نقطه آغازین زیست بشری است؛ دورانی طلایی و رنگارنگ و سرشار از رهایی که همه ما پس از عبور از آن و پا نهادن به دورههای بعدی زندگی، ته قلبمان آرزوی بازگشت به آن را داریم. سادگی، خلوص و کوتاه بودن سقف آرزوها، ماهیت دوران کودکی است و جهان کودکانه به مدد عدم وابستگی به مفهوم گذشته و آینده و نعمتِ تمام و کمال در «لحظه اکنون» زیستن، دوره درخشانی از زندگی آدمیزاد روی کره خاکی است.
این روزها با مدرن شدن زندگی و افزایش سطح آگاهی بشر؛ بر کسی پوشیده نیست که دوران کودکی و نحوه زندگی در آن دوران چه تأثیراتی بر طول زندگی افراد در تمام عمر، خواهد داشت. بسیاری از روانشناسان و رواندرمانگران بر این باورند انسان هموار در طول زندگی دست به اعمال و رفتارهایی میزند که در واقع ادامهای از رفتارهای کودکی است. خاطرات، رخدادها، آسیبها، وضعیت معیشتی، وضعیت عاطفی و دیگر شرایطی که در دوران کودکی در خانواده تجربه و مشاهده میکنیم، تأثیرات بسزایی در نحوه و سبک رفتاری دارد که در بزرگسالی از خود نشان میدهیم.
به همین دلایل است که باید همواره به این نکته توجه داشته باشیم انسانها با تمام ویژگیهای شخصیتی و رفتاری که دارند، در ادامه روزهای کودکی خود قدم میزنند و بار تأثیرات روزهای کودکی را تمام عمر بر دوش خواهند کشید. اما در این میان راهکار چه خواهد بود و چه باید کرد تا دوران کودکی شاد و به دور از آسیب و ناهنجاری برای فرزندان خود رقم بزنیم و از طرفی از میزان آسیبهای ناشی از دوران کودکی و اختلالات رفتاری حاصل از آن دوران بکاهیم.
دوران کودکی، ریشه اغلب اختلالات رفتاری
سوگند بختیار - روانشناس کودک- در گفتوگو با آتیهنو به تأثیرات دوران کودکی در بزرگسالی از منظر روانشناختی میپردازد: «مرحله کودکی هر فرد حساسترین و مهمترین بخش شکلگیری شخصیت، خصوصیات فردی انسان و رفتار اجتماعی است. تجربیات و آزمایشهای متعدد ژنتیکی این نتیجه را به همراه داشته که اغلب خصوصیات شخصیتی انسان، وراثتی نیستند و در اکثر موارد نتیجه تکامل روانی و جسمانی هر فرد است که سنگ بنای آن در دوران کودکی گذاشته شده است. همین امر نشان میدهد توجه به رشد کودک و فراهم کردن بستر مناسب رشد و پرورش تا چه حد حائز اهمیت و امری حیاتی
است.»
وی معتقد است که بزرگسالی ادامه تجربیات دوران کودکی است: «آرزوها و غرایض ما هنگام کودکی شکل میگیرد و بعد از آن دوران بزرگسالی تحت تأثیر این تجربیات قرار خواهد گرفت. انسانها تلاش میکنند به آرزوهایی برسند که در دوران کودکی برآورده نشدهاند. از طرفی اغلب اختلالات و تنشهایی که در رفتار و اعمال نوجوانان در دوران بلوغ ظاهر میشود، ناشی از کمبود توجه در دوران مهم و حساس طفولیت و نبودن برنامههای صحیح پرورشی در جهت رشد و باروری فکری و عقلانی افراد در این مرحله است. یکی از عوامل اصلی و تعیینکننده که نقش مهم و بسزایی در رشد و شخصیت کودکان دارد، محیط خانواده است. خانواده و والدین برای ایجاد شخصیت و الگوهای رفتاری سالم در فرزندان، نیازمند توجه به اهداف رشدی کودک در طی مراحل رشد هستند.» این روانشناس کودک به برخی اختلالات رفتاری مانند ترس از رها شدن، اضطراب و استرس جدایی، بیعدالتی، کاهش عزت نفس و... که ریشه در دوران کودکی دارد، اشاره میکند: «کودکانی که در سنین کم رها شدهاند سعی بر تجربه راههایی دارند که این خلاء زندگی را پر کند. کودک همیشه با ترس از اینکه دور از والدین یا تنها شود، مواجه است.
همچنین برخوردهای ناعادلانه در کودکی مانند تبعیض بین فرزندان، یک زخم بسیار عمیق در زندگی فرد ایجاد کرده و او را تبدیل به یک فرد بسیار بدبین و منفینگر میکند. به طور کلی زخمهای احساسی دوران کودکی انسان را به فکر رؤیارویی با زندگی آینده وامیدارد. ایجاد الگوهای رفتاری سالم برای تغذیه، ورزش، تحصیل، تفریح، زندگی خانوادگی و همچنین روابط بین فردی به منظور پایهریزی شیوه زندگی سالم در طول زندگی کودک بسیار مهم است. والدین جهت دستیابی به این اهداف، نیازمند یک الگوی رفتاری سالم و مهارتهای لازم در این زمینه هستند تا دوران کودکی ایدهآلی را برای فرزندان خود فراهم کنند.»
کولهباری که به دوش میکشیم
همه ما به همان میزان که خاطرات شیرین و دلچسبی از دوران کودکی خود به خاطر میآوریم و با یادآوری آن لبخند میزنیم، کولهباری از دردها و زخمهای جهان بیپناه و معصوم کودکی نیز بر دوش داریم؛ دردها و زخمهایی که گاه منجر میشود نتوانیم به راحتی پدر و مادر خود را ببخشیم.
شاید عدم آگاهی و شناخت کافی از نحوه استاندارد تربیت فرزندان و شرایط متعدد دیگر موجب شده که پدران و مادران آنطور که شایسته است مانع ایجاد آسیب در فرزندان خود نشده باشند، اما امروزه و با افزایش آگاهی انسانها و دسترسی به منابع مختلف آموزشی، ضروری است پدران و مادران با تکیه بر آموزههای تأییدشده توسط متخصصان و روانشناسان کودک اقدام به تربیت فرزندان خود کنند.
روز جهانی کودک بهانه خوبی است که به خودمان تلنگر بزنیم آیا به اندازه کافی پدر و مادر خوبی برای کودکان خود هستیم و در ادامه تلاش کنیم با رویکردی تازه و تجدیدنظر روی رفتارهایی که ممکن است تأثیرات مخربی بر روحیه فرزندان داشته باشد، در آینده روشن او به شایستگی اثرگذار باشیم.
بیستم نوامبر در تقویم جهانی و از سوی سازمان ملل متحد به نام «روز کودک» نامگذاری شده و بهانهای است برای تجلیل از کودکان و البته مهمتر از آن، فرصتی برای آگاهیبخشی بزرگسالان که چطور و چگونه رفتار و کرداری ایدهآل و استاندارد با کودکان داشته باشند و تلاش کنند فرزندانشان با سپری کردن دوران کودکی در آرامش و به دور از آسیب، بتوانند در نوجوانی و جوانی زندگی عاری از معضلات روحی داشته باشند و به افرادی مفید در جامعه تبدیل شوند.
کد خبر: 59015
نظر شما