فرهنگ کار و ایمنی توسط مردم ایجاد میشود. در واقع چنین امری تعیین میکند که هر فرد چگونه در محل کار خود ظاهر شود تا کمترین آسیب را متحمل شده و البته بالاترین بازدهی را داشته باشد. از سوی دیگر، فرهنگ ایمنی بر اساس اولویتبندی هر کشور و در سطوح مختلف تعیین میشود. این اولویتها میزان مسئولیت افراد و مؤسسات در قبال ایمنی را مشخص میکند. همچنین روشی که آنها برای حفظ، تقویت و انتقال نگرانیهای ایمنی در نظر میگیرند، بر اساس همین اولویتها است.
این در حالی است که یادگیری، انطباق و اصلاح رفتار فردی و سازمانی بر اساس درسهایی که از اشتباهات گذشته گرفته میشود از اهمیت بسزایی برخوردار است. این مسائل پیوند مهمی با مدیریت کارفرمایان و در سطح کلانتر با عملکرد دولتها در حوزه قانونگذاری دارد.
به بیان دیگر، فرهنگ ایمنی مؤثر فقط مجموعهای از سیاستها و رویهها نیست بلکه در سیستم تعبیه شده و این به تعامل انسانها با یکدیگر، در مقابل روشهای تعامل با ابزارها در محل کار مانند مانند سیستمها و تجهیزات مرتبط میشود. بر این اساس تعاملات بیشماری که در تمام طول یک روز و به صورت مکرر در روزهای متوالی میان کارگر و کارفرما رخ میدهد، فرهنگ ایمنی را میسازد.
از سویی، یک فرهنگ ایمنی خوب اهداف را با رهبری درست و مسئولیتهای از پیش تعیین شده، ایجاد میکند. رهبری خوب بین ابتکارات فوری و فرایندهای بهبود مستمر بلندمدت تفاوت قائل است. اگرچه ایجاد یک فرهنگ ایمنی برای مدیریت عالی اولویت است، اما کارکنان نیز این مسئولیت را دارند که رویهها را دنبال و در مورد نحوه کار خود فکر کنند. این مسأله نباید به عنوان یک وظیفه اضافی تلقی شود. بنابراین فرهنگ ایمنی خوب اغلب به بهبود نظم و انضباط در سایر حوزههای عملیاتی - که میتواند نتایجی مانند صدمات کمتر در حین کار را به دنبال داشته باشد- منتهی میشود.
اثرات فرهنگ ایمنی
فراتر از پیشرفتهای آشکار ایمنی که در فرایند حکفرمایی فرهنگ ایمنی به دست میآید، شرکتها از افزایش بهرهوری و بازده عملیاتی کلی از طریق بهبودهایی بهره میبرند که شامل مواردی میشود که به راحتی قابل مشاهده نیستند؛ مواردی مانند بهبود کیفیت، آسیب کم تجهیزات و حذف مسائل قضایی، تأخیر در تولید، جریمهها و موارد مشابه، از سویی کاهش این هزینههای غیرمستقیم نیز باعث افزایش سودآوری
خواهد شد.
اما سؤال مهم در این رابطه این است که چگونه میتوان فرهنگ ایمنی کار را در سازمانهایی با مکانهای متعدد و در کشورها و فرهنگها مختلف توسعه داد؟ در پاسخ باید گفت تغییر در فرهنگ ایمنی با اهتمام مدیریت شروع میشود و در سراسر سازمان ادامه مییابد. بر این اساس سازمانهایی که دارای فرهنگ ایمنی مثبت هستند با ارتباطات مبتنی بر اعتماد متقابل، با درک مشترک از اهمیت ایمنی و با اعتماد به اثربخشی اقدامات پیشگیرانه،
متمایز میشوند.
مراحل توسعه فرهنگ ایمنی
سه مرحله در توسعه فرهنگ ایمنی خوب در کار وجود دارد. در مرحله نخست کارگران باید به این موضوع فکر کنند که چگونه میتوانند از رخ دادن حوادث جلوگیری کنند؛ در مرحله دوم نیز هنگامی که افراد مقوله ایمنی را دارای اهمیت اولیه میدانند، ایمنی را به دلیل اهمیت ذاتی خودش انجام میدهند؛ نه به این دلیل که به آنها گفته شده باید ایمنی را رعایت کنند.
به بیان دیگر، در این مرحله رعایت ایمنی برای کارگران یک موضوع درونی قلمداد شده و نیاز دیگر به تذکر برای اجرای آن نیست. دست آخر مرحله سوم نیز شامل مفهومی به نام وابستگی متقابل است. به این معنا که در این مرحله هر کارگری باید خیالش راحت باشد که موضوع ایمنی برای هر فرد - صرفنظر از سطح مدیریت- مطرح است. این موضوع در نهایت ضریب رعایت ایمنی در حین کار را به بالاترین درجه ممکن میرساند. از سوی دیگر، این موضوع نتیجه مستقیم توسعه فرهنگ رعایت ایمنی در حین کار است.
قوانین موجود
در سطح جهان نیز قوانین مدونی برای رعایت و ایجاد فرهنگ ایمنی وجود دارد. در کشورهای توسعهیافته، اراده برای تحقق فرهنگ ایمنی در حین کار بیشتر مشاهده میشود و در این رابطه کنوانسیونهای سازمان جهانی کار نیز برای فراگیری فرهنگ ایمنی وجود دارد. در این زمینه میتوان به کنوانسیون ۱۵۵ ایمنی و بهداشت شغلی سازمان جهانی کار اشاره کرد. این کنوانسیون اتخاذ یک سیاست ملی ایمنی و بهداشت شغلی را ارائه میدهد و اقداماتی را که باید توسط دولتها انجام شود تشریح میکند. این درحالی است که برای ارتقاء ایمنی و بهداشت شغلی و بهبود محیط کار در شرکتها، کنوانسیون ۱۵۵ در سال ۲۰۰۲ تکمیل و اصلاح شده است. این کنوانسیون خواستار ایجاد و بازنگری دورهای الزامات و رویهها برای ثبت و اطلاعرسانی حوادث و بیماریهای شغلی و انتشار آمار سالانه مرتبط است. همچنین کنوانسیون ۱۶۱ سازمان جهانی کار در مورد خدمات بهداشت حرفهای و توصیه ۱۷۱ آن ایجاد خدمات بهداشت حرفهای را در سطح شرکت ارائه میدهد. این در حالی است که سازمان جهانی کار کنوانسیونها و توصیههای دیگری نیز در مورد رعایت فرهنگ ایمنی در حین کار دارد که آنها به مانند یک راهنمای جامع برای کشورها و شرکتهای مختلف نقش ایفا میکند.
با وجود این، تلاشها در سطح جهانی و ملی هر سال حدود ۲ میلیون مرگ و ۳۳۰ میلیون حادثه ناشی از کار روی میدهد. در این رابطه توسعه سیاستها و چارچوبهای قانونی برای گسترش فرهنگ ایمنی در حین کار از اهمیت بسزایی به منظور کاهش این آمار برخوردار است.
یک برنامه با ۴ اصل
در سال ۲۰۱۰ سازمان جهانی کار یک برنامه اقدام را به تصویب رساند که شامل چهار اصل بود. بر اساس این برنامه، کشورها در سطح ملی با توجه به سیاستهای خود، اصولی را به کار میگیرند که باعث گسترش فرهنگ ایمنی حین کار میشود. همچنین این اصول جامع با شرایط ملی کشورهای مختلف سازگار است.
اولین اصل این برنامه شامل تدوین، اجرا و بررسی دورهای سیاستهای ملی در مورد فرهنگ ایمنی حین کار است که بیانگر اراده در سطح ملی برای انجام اقدامات نظارتی، اجرایی و ترویجی جامع و منسجم در این زمینه است. اصل دوم نیز بر ارتقاء گفتوگوی اجتماعی از طریق مشارکت و همکاری در تمام سطوح کارفرمایان، کارگران و دولت برای ارتقاء و گسترش فرهنگ ایمنی در حین کار تأکید دارد. اصل سوم نیز مبتنی بر مبنای تعریف وظایف مربوطه، مسئولیتها و حقوق شرکای اجتماعی حوزه کار است. توسعه اقدامات آموزشی و افزایش اطلاعات در سطح جامعه در مورد رعایت فرهنگی ایمنی حین کار نیز به عنوان اصل چهارم ذکر شده است.
در تمام نقاط جهان، کارگران در معرض آسیبهای جدی شغلی قرار دارند؛ خطراتی که بعضاً باعث صدمات جدی و حتی مرگ میشوند. البته راهکارهای کاهش این خطرات به دلیل شرایط مختلف هر موقعیت جغرافیایی، متفاوت است. اساسیترین مؤلفه این امر، قانونگذاری است. در این زمینه کشورهای توسعهیافته قوانین سفت و سختی را در مورد ایمنی کار وضع کردهاند و از همه مهمتر، فرهنگ کار و ایمنی در این کشورها جا افتاده است.
کد خبر: 58084
نظر شما