دکتر آناهیتا خدابخشی کولایی در گفتوگو با آتیهآنلاین، با بیان اینکه یکی از مقاطع پراهمیت و حساس زندگی انسان دوره سالمندی است که از ۶۰ و ۶۵ سالگی به بعد آغاز میشود، افزود: این مرحله از زندگی با دگرگونیهای عمیق در سه بعد جسمی، روانشناختی و اجتماعی همراه است.
وی اظهار کرد: جمعیت افراد ۶۰ ساله و بالاتر در سال ۲۰۱۷ تعداد ۹۶۲ میلیون نفر را در دنیا شامل میشد که این میزان بنابر گزارش دفتر سالمندی سازمان ملل، بیش از دو برابر جمعیت سالمندان در سال ۱۹۸۰ است.
دانشیار گروه روانشناسی دانشگاه خاتم، گفت: برآوردها نشان میدهد که تا سال ۲۰۵۰ جهان با جمعیت ۲ میلیارد و ۱۰۰ میلیون نفری سالمند مواجه خواهد شد و با بالا رفتن سن و شروع دوره سالمندی و به دنبال آن کهنسالی که از ۷۵ سالگی به بعد آغاز میشود، به تدریج از فعالیتهای روانی و اجتماعی افراد کاسته میشود که این عامل خود باعث بروز افسردگی، احساس ناامیدی و انزوا میشود.
خدابخشی کولایی تصریح کرد: از اینرو یکی از ویژگیهای مهم دوره سالمندی، سازگاری با تغییرات جسمانی، روانی و اجتماعی است و با توجه به چالشهای مختلفی که از اواخر بزرگسالی تا پیری به وجود میآید، نیاز به سازگاری مداوم اهمیت پیدا میکند.
وی ادامه داد: در دوران سالمندی و کهنسالی، تغییرات متفاوت جسمی، روانی و اجتماعی زیادی ایجاد میشود. به طور خاص، افراد کهنسال به طور فزایندهای در معرض افت ظرفیتهای عملکردی خود قرار میگیرند که منجر به از دست دادن استقلال آنها میشود. این تغییرات با توجه به جنسیت افراد، متفاوت است؛ به طوری که زنان از لحاظ جسمی، فرسودهتر و آسیبپذیرتر هستند و مردان وضعیت فیزیولوژیکی و قابلیتهای جسمانی بهتری نسبت به زنان دارند که این ویژگی میتواند به ادراک بهتر و نیز کارآمدی آنها بیانجامد. از اینرو میزان سازگاری زنان و مردان سالمند و کهنسال با شرایط خود میتواند متفاوت باشد.
این روانشناس عنوان کرد: این مسئله از این منظر مهم است که در جوامع کنونی با پیشرفت علم، افراد مدت طولانیتری زندگی کرده و ناچار باید با تغییرات پیچیده جسمانی، روانی و اجتماعی که همراه با فرآیند پیری حادث میشود، سازگار شوند.
خدابخشی کولایی افزود: افرادی که پا به سن پیری میگذارند، براساس تفاوت در شخصیت، نگرش و علایق و نیز با توجه به سن و جنسیت، نسبت به تغییرات پیری و سالمندی واکنشهای متفاوتی نشان میدهند که درواقع نشان میدهد ادراک آنان از تجربه سالمندی متفاوت است و کشف این تفاوت در سازگاری آنها با موقعیتهای سنی بسیار مهم است.
عوامل سازگاری با شرایط سنی
وی با اشاره به انجام یک پژوهش در بین جامعه زنان و مردان سالمند ۶۰ تا ۷۵ سال و کهنسال ۷۵ تا ۹۰ سال که در شهر یزد در سال ۱۳۹۷ انجام شده است، اظهار کرد: در این تحقیق که بیشترین بیسوادی مربوط به زنان کهنسال و بالاترین سطح تحصیلات مربوط به مردان سالمند بود، عوامل سازگاری با شرایط سنی این افراد بررسی شد.
دانشیار گروه روانشناسی دانشگاه خاتم، گفت: نتایج تحقیقات برای گروه سالمند مرد نشان داد که عواملی مانند پذیرش شرایط، بالا بردن صبر و گذشت، بهرهمندی از پول و خدمات رفاهی و فوقبرنامههای مذهبی، گردشی و کتابخوانی به عنوان روشهای کارآمد در سازگاری افراد نسبت به شرایط سنی خود نقش دارد. همچنین یک روش ناکارآمد نیز در این گروه سنی عنوان شد که آن مقوله «تحمل کردن» همراه با عجز و ناتوانی بود. به این معنا که افراد اعلام کردن چون «چارهای نیست، باید تحمل کرد».
خدابخشی کولایی با اشاره به نتایج این تحقیق در بین گرون سنی سالمندان زن، تصریح کرد: در این تحقیق، زنان سالمند عواملی را مانند متوسل شدن به خدا و اعتقادات مذهبی، معاشرت و ارتباط با همسنوسالها، پذیرش، صبر، مراقبت از خود و دریافت حقوق به عنوان روشهای کارآمد در زمینه سازگاری با سن عنوان کردند و این گروه سنی نیز عبارت تحمل کردن را به عنوان یک سازگاری ناکارآمد مطرح کردند.
وی درخصوص نتایج تحقیقات به دست آمده در زمینه سازگاری مردان کهنسال با شرایط سنی، ادامه داد: در این گروه نیز عواملی مانند پذیرش شرایط، دریافت کمکهای مالی، متوسل شدن به اعمال مذهبی و انجام اعمال مراقبتی و مفید به عنوان سازگاری با سن مطرح شده است و این گروه نیز «تحمل کردن» را به عنوان یک روش ناکارآمد در سازگاری با سن اعلام کردند.
این روانشناس عنوان کرد: در گروه کهنسالان زن نیز روشهای سازگاری کارآمد شامل مواردی مانند متوسل شدن به خدا و اعتقادات مذهبی، خودمراقبتی، تغییر در سطح توقعات و انجام اعمال خوشایند مانند خوشبینی و خاطره نویسی بود و در این گروه نیز عبارت تحمل کردن به عنوان یک روش ناکارآمد مطرح شد.
تحمل کردن؛ روش ناکارآمد سازگاری با پیری
خدابخشی کولایی افزود: با توجه به نتایج بهدست آمده از تحلیلهای این تحقیق نشان داد که مردان و زنان سالمند و کهنسال در اعتقاد به اینکه «تحمل کردن»، یک روش سازگاری با پیری است، توافق نظر دارند. اما براساس این تحقیق، تحمل کردن به عنوان یک روش سازگاری ناکارآمد طبقه بندی شد؛ زیرا تحمل کردن به این دلیل بود که افراد منطبق با احساسات عجز و ناتوانی، عبارت «تحمل کردن» را به کار بردند.
وی اظهار کرد: باید توجه داشت، مقوله تحمل کردن با پذیرش متفاوت است؛ پذیرش یک روش سازگارانه است که افراد وضعیت فعلی را میپذیرند اما برای سازگار شدن با آن و توجه به بهبود زندگی اقدام میکنند؛ درحالی که درد هنوز وجود دارد. اما تحمل کردن متمرکز بر درد بوده و فرد تلاشی برای بهبود شرایط و ناخوشایندها و نیز بالا بردن کیفیت زندگی نمیکند. این درحالی است که صاحبنظران عرصه روانشناسی معتقدند که تعامل فرد با زندگی، جزء اساسی است و تحمل کردن نتیجهای ندارد.
دانشیار گروه روانشناسی دانشگاه خاتم، گفت: همچنین زنان و مردان سالمند و کهنسال در تجربه روشهای سازگاری کارآمد، در زمینه عواملی مانند کمکهای مالی و رفاهی، پذیرش شرایط خاص دوران پیری، صبر و حوصله به خرج دادن و متوسل شدن به خدا و آیینهای مذهبی، شرایط تقریبا مشابهی دارند.
خدابخشی تصریح کرد: در توصیف پدیده سازگاری در زنان و مردان سالمند و کهنسال میتوان گفت، این گروه سالمند و کهنسال، دریافت کمکهای مالی و ارائه خدمات رفاهی از جانب نهادهای دولتی را یک نوع روش سازگارانه مفید میدانند که با افزایش سن و وارد شدن به دوره کهنسالی، تاکید بر آن نیز بیشتر میشود.
وی ادامه داد: تنها تفاوت موجود در این چهار گروه را میتوان این دانست که «برنامهها و رفتارهای مراقبت از خود» برای مثال مصرف دارو، رژیم غذایی مناسب و اهمیت دادن به سلامت در زنان در هر دو دوره سالمندی و کهنسالی دیده میشود؛ اما در مردان فقط در کهنسالی خود را نشان میدهد.
نتایج سایر یافتهها در سازگاری
این روانشناس با اشاره به یافتههای مشابه محققان روانشناسی در دنیا، عنوان کرد: نتایج این تحقیقات نشان میدهد که افراد سالمند و کهنسال ترجیح میدهند از استراتژیهای سازگار و فعال در مقابله با تغییرات مرتبط با سن خود استفاده کنند.
خدابخشی کولایی افزود: این استراتژیها شامل عواملی مانند پذیرش امید، تغییر در ادارک، تعریف مجدد خود، نگرش اجتنابناپذیر، کاهش مسئولیت، نیایش، ترس کمتر از زندگی و مرگ است.
وی اظهار کرد: همچنین استراتژیهای دیگری نیز به کار گرفته میشود که شامل ورزش متوسط، آموزش، تعامل اجتماعی، مشغول بودن، استراحت کافی، درمان، مصرف دارو و رعایت استانداردهای خوب برای زندگی است.
دانشیار گروه روانشناسی دانشگاه خاتم، گفت: تحقیقات دیگر نشان میدهد که برای افراد مسن و کهنسال، شاخصهای معنا و معنویت، مهمترین جنبههای سازگاری با پیری را دارد. همچنین شبکههای اجتماعی برای بزرگسالان سالمند و کهنسال، مهم است و در فرآیند سازگاری آنها نقش دارد. از سوی دیگر شبکههای پشتیبانی گسترده از جمله همسایهها به بهبود سازگاری بین فرد و محیط کمک میکند. اما نقش خانواده بارزتر از این عوامل است و هنگامی که حمایت خانوادگی در دسترس نباشد، سایر اشکال سازگاری، کارایی لازم را ندارد و مانع سازگاری و تعدیل شرایط میشود.
خدابخشی کولایی تصریح کرد: همچنین به دست آوردن مزایای فیزیکی و اجتماعی مانند متوسل شدن به اعتقادات دینی و فوقبرنامههای مذهبی، گردش و کتابخواندن، معاشرت و ارتباط با همسنوسالها، تغییر در سطح توقعات، سبب کاهش خطر انحطاط شناختی، موفقیت، استقلال و سازگاری بهتر میشود.
وی ادامه داد: از سوی دیگر مشخص شده است که شیوه زندگی سالم و سازنده و اوقات فراغت مناسب مانند انجام اعمال خوشایند، خوشبینی و خاطرهنویسی، مراقبت از خود، ورزش، بالا بردن صبر و گذشت از عوامل تسهیل کننده سازگاری سالمندان و کهنسالان با شرایط سنی خود است.
این روانشناس عوامل دیگری را از جمله روابط با همسایگان، جوک، طنز، سرگرمی، اقدام نوآورانه و شناخت حرفهای از همسالان در سازگاری بهتر و انطباق با شرایط پیری موثر دانست.
خدابخشی کولایی عنوان کرد: همچنین افراد سالخورده و اندکی مذهبی، ترجیح میدهند از دعا و امید برای بهتر شدن شرایط به عنوان یک نوع سازگاری استفاده کنند.
نظر شما