لطفا بفرمایید سلامت چیست و دارای چه ویژگیهایی است ؟
سلامت به معنی بیمار نبودن نیست. خیلیها این تصور را دارند که اگر بیمار نباشند سالم هستند در حالی که سلامت دارای چهار ویژگی جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی است و فردی میتواند بگوید سالم هستم که این شرایط مطلوب را داشته باشد. افراد جامعه باید سعی کنند که سطح سلامت خودشان را ارتقا دهند. در حال حاضر کشورهایی مانند سوئد، نروژ و ژاپن سطح سلامتشان بالاتر از سایر کشورها است و توانستهاند سلامتشان را ارتقاء دهند. لازمه این مساله داشتن سواد سلامت است. بایستی در مورد سلامت آموزشهای لازم به مردم داده شود. مثلا اگر مردم بدانند که نباید سیگار بکشند، پیادهروی کنند و غذای چرب و شیرین نخورند چون به سلامتشان کمک میکند قطعا این کارها را انجام میدهند. اما مساله مهم این است که باید این آموزشها به مردم داده شود. ممکن است من از طریق مطالعه آگاهیهای خودم را افزایش دهم اما اگر محیطی که در آن زندگی میکنم نامطلوب باشد مسلما نمیتوانم سلامتم را حفظ کنم به عنوان مثال اگر در جامعه غذای ناسالم طبخ شود و یا صادرات و واردات مواد خوراکی ناسالم داشته باشیم نمیتوانیم سالم باشیم.
چگونه میتوان فرهنگ سلامت را در جامعه جا انداخت؟
باید از طریق فرهنگسازی جامعه را با فرهنگ سلامت آشنا کرد و آگاهیهای مردم را در این زمینه افزایش داد. واقعیت این است که سلامت دائما در معرض تهدید است گاهی بیماریهای میکروبی، ویروسی و یا قارچی سلامت مردم را تهدید میکند. زمانی تصادفات رانندگی، سقوط از بلندی، حوادث و بیماریهایی که سلامت مادر و جنین را به خطر میاندازد و یا مصرف آب آشامیدنی ناسالم و آلوده به فلزات سنگین سلامت فرد و جامعه را به خطر میاندازد. از اینرو باید با بیماریهای واگیر یک جور و با بیماریهای غیر واگیر جور دیگر برخورد کرد. اگر واکسنی برای پیشگیری از بیماری در کشور وجود دارد حتما از آن استفاده کنیم. در اوایل انقلاب تنها ۸ درصد از فرزندان استادان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان واکسن زده بودند و این نشاندهنده این بود که استادان آگاهی زیادی در مورد پیشگیری از بیماریها بهوسیله واکسن نداشتند. برای دسترسی به سلامت باید تلاش کنیم که از بیماریها پیشگیری کنیم و این بستگی به توانمندی جامعه دارد به عنوان مثال اگر محیط زیست آلوده و پر از فضله حیوانات باشد یا در صورتی که آب آشامیدنی سالم نباشد و دفع بهداشتی فاضلاب انجام نشود همه این مسائل بیماریزا است. از اینرو بایستی مسئولان و خود مردم مواظب سلامت خود و محیط اطرافشان باشند. باید از بروز بیماریها پیشگیری کرد از اینرو مردم باید آموزشهای لازم را فرا بگیرند. به عنوان مثال بیماریهای نوپدید مانند کرونا هر از چند گاهی ممکن است در جامعه شیوع پیدا کند و چون درمان آنها ممکن است خیلی طول بکشد باید راههای پیشگیری را به مردم آموزش داد تا تعداد کمی از مردم جان خود را از دست دهند. یا تصادفات که آمار مرگ و میر آن در کشور بسیار بالا است باید بررسی کرد که آیا مشکل از ماشینها است یا جادههای ما مشکل دارند و باید برطرف شود تا سلامت مردم به خطر نیافتد.
آیا اعمال قانون میتواند سلامت مردم را حفظ کند؟
بله از زمانی که افراد را به علت نبستن کمربند ایمنی در ماشین جریمه کردند ما دیدیم که این فرهنگ در جامعه جا افتاد و آمار تخلف پایین آمد. ۶۰ سال پیش در آمریکا کسانی که در کنار بزرگراهها آشغال میریختند ۱۰۰۰ دلار جریمه میشدند از اینرو کسی جرات آشغال ریختن نداشت. ما باید مقدار جریمهها را افزایش دهیم تا مردم در کنار بزرگراهها آشغال نریزند. الان جریمه ریختن آشغال ۳۰ هزار تومان است و این پول برای خیلی از اشخاص هیچ است به همین علت بایستی عوامل بازدارنده گذاشت تا مردم سلامت محیط را رعایت کنند. یکی دیگر از مسایلی که با آن روبرو هستیم آلودگی هوا در اثر ماشینهایی است که نقص دارند یا بنزین ما استاندارد نیست و مشکل دارد که باید این مسایل برطرف شود چون عده زیادی از مردم در اثر آلودگی هوا جانشان را از دست میدهند و کسانی هم که نمیمیرند مشکلات تنفسی و قلبی پیدا میکنند پس باید تمهیدات قانونی برای متخلفان اجرا شود. خیلی از مشکلاتی که سلامت مردم را به مخاطره میاندازد باید دولت و وزارت بهداشت برطرف کند و ما شهروندان هم باید احساس مسئولیت کنیم. به عنوان مثال فردی که سیگار میکشد خانواده و همکارانش را در معرض سرطان قرار میدهد. بسیاری از پزشکان ما بهرغم اینکه مضرات سیگار را میدانند اما سیگار میکشند پس فقط آموزشدادن کافی نیست بلکه باید آموزش و آگاهی تبدیل به اعتقاد شود. باید آگاهی مردم را بالا برد تا مطالبهگر سلامتیشان باشند. در زمان آلودگی هوا روزنامهها به نوشتن چند مقاله اکتفا میکنند این در حالی است که مساله آلودگی هوا باید ریشهای برطرف شود زیرا فرهنگ سلامت در همه ابعادش برای خود فرد و هم برای جامعه مهم است.
متاسفانه همیشه در جامعه پزشکی درمان بر پیشگیری اولویت داشته است چگونه باید اهمیت پیشگیری را پررنگتر کرد؟
جامعه پزشکی با مسایل پیشگیری بهداشت و اصول سلامت آشنایی ندارند زیرا که دانشکده این مسایل را به ما خوب یاد نداده است و کسی نمیداند که بهداشت و سلامت اولویت اول هستند. بهداشت و سلامت را نمیتوان در تلویزیون نشان داد. خانه بهداشت کهنه که امکانات بسیار کمی دارد ولی خدمتش خیلی زیاد است کسی را تحت تاثیر قرار نمیدهد پس نمیتوان آن را نشان داد اما بیمارستانهای تازه ساخت و تجهیزات نو را که برای مسئولان پرستیژ میآورد میتوان نشان داد. آن چیزی که ما بلدیم درمان است چون دنبالهرو غرب هستیم. این در حالی است که کشورهای غربی از یک قرن گذشته روی مسایل پیشگیری کار کردهاند. محققان استرالیایی سالها قبل که واکسن نبود بررسی را روی عواملی که باعث مرگ و میر کودکان زیر یکسال میشود انجام دادند و متوجه شدند که دو عامل تغذیه و بهداشت محیط مهمترین عامل کاهش مرگ و میر کودکان زیر یک سال هستند از اینرو برنامهریزی کردند. رعایت بهداشت و سلامت در کشورهای پیشرفته جزو مسایل طبیعی و عادی شده است از اینرو در مورد آنها چیزی در کتابهای علمی نوشته نمیشود. تقلید کورکورانه باعث میشود که خودمان نسبت به مسایل پیشگیری و ارتقا سلامت آگاه نشویم. مردم هم نگاهشان به پزشکشان است که چه میگویند. بررسیهای انجام شده توسط محققان انگلیسی و استرالیایی نشان میدهد که تاثیر طب مدرن در بالا بردن ارتقا سلامت زندگی فقط ۴ درصد است و مسایل بهداشتی ۹۶ درصد بقیه را تشکیل میدهند. این در حالی است که ما به طب مدرن چسبیدهایم و عوامل پیشگیری از بیماری و رعایت بهداشت را به دست فراموشی سپردهایم. اگر در تلویزیون کسی را محترم بشمردند بهخاطر درمان است. در طول جنگ بچههای بهداشت محیط آنقدر تلاش کردند که هیچ اپیدمی نداشتیم این در حالی است که همیشه مرگ و میر اپیدمیها بیشتر از خود جنگ است اما با هیچکدام از آنها در تلویزیون مصاحبه نشد.
لطفا در مورد سلامت معنوی توضیحاتی بفرمایید؟
۴۰ سال است که سازمان بهداشت جهانی سلامت معنوی را به رسمیت شناخته و فرهنگستان علوم پزشکی بیش از ۱۲سال است که روی سلامت معنوی کار میکند و چون افراد کمی به این مساله اشراف دارند پزشکان تا حالا هیچ علاقهای نشان ندادهاند. برای اولین بار سلامت معنوی را وزیر بهداشت نروژ پیشنهاد کرد او گفت: ما کشور غنی هستیم. مردم هم در رفاه کامل هستند و آیندهاشان روشن است. شاخص سلامت هم خیلی خوب است و مردم مشکلی ندارند اما روز به روز مردم احساس پوچی و بیهودگی میکنند. مصرف مشروب و مواد مخدر بالا میرود و آمار خودکشی هم در حال افزایش است. از اینرو پیشنهاد کرد که سلامت معنوی چهارمین بعد سلامت شود. کشوری هم مخالفت نکرد و در سازمان بهداشت جهانی تصویب شد. البته در آن زمان بسیاری از کشورها نمیخواستند مذهب در آن نقشی داشته باشد ازاینرو گفتند هر کشوری متناسب با فرهنگ و وضعیت اجتماعی خودش این کار را انجام دهد و سلامت معنوی را تعریف کند. در کشور ما سالها هیچ کاری انجام نشد تنها مقالاتی با معیارهای کشورهای غربی نوشته شد که با کشور ما جور در نمیآمد. آنها دیانت را در کلیسا رفتن و موسیقی درمانی میدانستند. آمریکا بلافاصله در دانشگاههای خودش شروع به تدریس سلامت معنوی کرد. در ابتدا جزو دروس اختیاری و بعدها جزو دروس اجباری شد که بیشتر در مورد مسایل دنیوی است و به جهان آخرت نمیپردازد. آنها معتقدند که سلامت معنوی برای بهترشدن روحیه مردم است تا امیدوار شوند، کار کنند، درآمدشان بالا برود و به مردم توصیه میکنند ورزش یوگا را انجام دهند، در طبیعت گردش کنند، موسیقی بنوازند و کتاب بخوانند. این در حالی است که در کشور ما سلامت معنوی باید بر اساس دین باشد. بنابراین ما در فرهنگستان یک گروه سلامت معنوی پایهگذاری کردیم. متاسفانه ما استادان چون مسایل اعتقادی را عمیقا نمیدانیم نمیدانستیم سلامت معنوی چیست چون تا بهحال کسی در مورد آن تحقیق نکرده بود. در حال حاضر در مورد دانش آن تحقیق می+کنند و بیش از یک کتاب در مورد آن نوشته شده است تا آرامآرام این مساله جا بیفتد زیرا که سلامت معنوی ما منطبق بر اعتقاد مذهبی ما است از اینرو اسم آن را اسلامی گذاشتیم و نمیخواهیم از منابع غربی استفاده کنیم.
گفتگو از : بیتا مهدوی
نظر شما