به گفته خودش، او در میان هنرهای مختلف بزرگ شده است، همزمان به کلاس استاد مهرتاش برای یادگیری موسیقی رفته و در کلاسهای اسکوییها هم آموزش تئاتر دیده است. بعدها هم در همان دوران عضو سینمای آزاد شد و چند فیلم ساخت که یکی از آنها به اسم «هاپولی جان» در آسیا اول شد.
او نه تنها از همان سالها در عرصه بازیگری خوش درخشید بلکه به دلیل صدای رسا و توانایی در نواختن سهتار هم اکنون از هنرمندان به نام عرصه موسیقی به شمار میرود. وی تاکنون آلبومهای «بیبی جان، آهوی زخمی»، «ذوالجناح میآید بیسوار»، «با عاشورا میگریم» و «کوچه پس کوچهها» را منتشر کرده است. ترانه رسم زمونه از ترانههای بسیار معروف او در سال ۱۳۷۴ است.
در ادامه گفتگوی آتیه آنلاین را با رسول نجفیان، هنرمند پیشکسوت عرصه تئاتر و موسیقی میخوانیم:
شما در زمینههای مختلفی از جمله بازیگری، نویسندگی، خوانندگی و نوازندگی فعالیت دارید فعالیت در کدام یک از این زمینهها را بیشتر دوست دارید؟
هرکدام از این هنرها جایگاه خودش را دارد چون وقتی که فیلمی را میسازند ترکیبی از بازی، نمایش، دکوپاژ و موسیقی متن است؛ از ترکیب اینها در فیلمها، یک اثر زیبا و ترکیبی از چند هنر ساخته میشود که هر کدام ارزش خودش را دارد. البته که تئاتر و موسیقی برای من جایگاه خاصی دارد؛ من شاهنامهخوانی و مثنویخوانی میکنم و همراه آنها ساز میزنم و همه اینها به شکل نقالی که شکلی از نمایش است متبلور میشود.
دوران طلایی کاری شما چه زمانی و بهترین اتفاق کاریتان چه بوده است؟
من در دوران قبل از انقلاب، فیلمی ساختم به نام «هاپولی جان» که در آسیا اول شد و جایزه طلایی گرفتم البته بعد از آن هیچ وقت به این فکر نمیکنم دوران طلاییام چه زمانی بوده است. مثلا زمانی بود که تلهتئاترهایی با حسین پناهی کار میکردیم؛ او می نوشت و من کارگردانی میکردم و می توانم بگویم که آن دوره برای من خاص بود. پس از آن شاهنامهخوانیهای من که در حال حاضر نیز در محافل انجام میشود و فعالیتم درعرصه تئاتر و موسیقی هرکدام خود یک دوران طلایی محسوب میشود.
از کارکردن با کدام کارگردان بیشتر لذت میبرید و در کدام کار بود؟
همه اینها عزیزان من هستند و نمیتوانم بگویم که کار با کدام کارگردان برایم لذت بخشتر بوده است. من در عرصه تئاتر تقریبا با همه کارگردانها کار کردم ولی واقعا شاخصهای وجود ندارد که بگویم مثلا کار با کارگردان خاصی برایم ارجح بوده است. خداروشکر با وجود مشکلات خاصی که در هرکاری وجود دارد کار کردن با همه این عزیزان برایم خاص و شیرین بوده است.
نظر شما درباره فیلمهای سینمایی و البته سریالهای اخیر که در شبکههای نمایش خانگی پخش میشود چیست؟
وجود هرکدام از سریالها و همچنین تئاترهای اخیر در ژانرهای مختلف که در این دوره فراوان هم شده است برایخودش حائز اهمیت است. متاسفانه بعضیها به اشتباه از این آثار به عنوان آثار مبتذل یاد میکنند. مثلا مردم از تئاترهای آزاد یا فیلمهای کمدی که این روزها پخش میشود به شدت استقبال کردهاند و این استقبال به معنای این نیست که مردم مبتذل یا مبتذلپسند شدند جامعه تقاضاهایش در عرصه فرهنگی و سبد فرهنگی فرق میکند. البته یک جا هم است که مثلا یک آدم نادان جایی کنسرتی راه میاندازد که تمام شعرها و آهنگهایش هم فحاشی است که این هم یک نوع هنر دنی و پست است که ممکن است میلیونها نفر بروند و تماشا کنند. ما باید ببینیم تربیت جامعه به کجا کشیده شده که به اصطلاح از ابتذال استقبال میشود. ولی من در مورد سریالها و فیلمهای اخیر که استقبال خوبی هم از آنها شده است هرکدام را حائز ارزشهای خودش میدانم؛ به نظر من هر تیپ فیلم و اثری که مردم ببینند و نیاز مردم باشد باید ساخته شود و این بسیار اشتباه است که بگوییم نباید این سریالها ساخته شود. سلیقه مخاطب در هر دورهای متفاوت است این که برخی به اصطلاح روشنفکر میگویند کسی تئاترهای شکسپیر و شاهنامه را نمیفهمد که بخواهد تماشا کند اشتباه است زیرا هرکدام جایگاه و خواستگاه خودش را دارد. بنا بر ضرورت یکی می رود تئاتر که بخندد و دردهایش را فراموش کند و کاری ندارد که این تئاتر چه میخواهد بگوید، یکی هم به تئاتر میرود تا از پیام آن چیزی یاد بگیرد. اگر کسی میخواهد برای لحظاتی مشکلاتش را با دیدن سریال یا فیلم کمدی فراموش کند و بخندد این موضوع بدی نیست و اگر من در سطحی هستم که اینها را مبتذل میدانم به نظرم اشتباه است.
به نظر شما در حالی که این روزها استفاده از بازیگران جوان و پرتکرار در عرصه سینما پررنگ شده پیشکسوتان با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم میکنند؟
ببینید استفاده از بازیگران جوان و پرتکرار در هنر سینما و تئاتر امری بدیهی است. در ارتباط با بازیگری گاهی سن من ایجاب میکند که نقشی خاص را بپذیرم. به قول حسن پناهی یک وقتها آدم بچه باباست یک وقتها بابای بچه است، مثلا نمیشود وقتی طرف ۷۰ سالش است بگوید چرا نقشهای جوان به من نمیدهید یا جوانی که در این چرخه نتوانسته نقشی بگیرد بگوید چرا فلان نقش به من پیشنهاد نمیشود. یا اینکه هزاران دختر و پسر تلاش میکنند تا نقشی بگیرند و مطرح شوند ولی این اتفاق نمیافتد چون نمیشود که هزار سلبریتی داشته باشیم. به نظر من هنر همانند قمار است؛ عمر سلبریتیها هم دوره و عمر خاصی دارد و ممکن است کوتاه باشد. اما همانهایی که فرصت درخشیدن پیدا کردند باید نگاهشان به این باشد که تا زمانی که در اوج هستند اثری از خودشان به جا بگذارند که در خاطرهها بهجا بماند. به قول جناب سعدی "محال است هنرمندان بمیرند و بیهنران جای ایشان بگیرند".
یکی از مسائلی که به یک دغدغه برای جامعه هنری تبدیل شده است بیمه اجتماعی و مستمری دوران بازنشستگی است نظر شما در این باره چیست؟ آیا خود شما بیمه دارید؟
خانه سینما یک دورهای بازیگران را بیمه کرد و سپس این مساله رها شد. من پس از آن بیمه خوداظهاری کردم و خودم پول خودم را دادم و اکنون به عنوان کارگر به شمار میروم. در حال حاضر با این همه تحصیلات و کار، بیمه کارگری و حقوق هفت میلیون تومانی میگیرم اما همیشه خود من فکر میکنم با این مبلغ اگر میخواستم اجارهخانه بدهم چه فاجعهای میشد. یعنی این حقوق یک چهارم اجاره خانه من است. البته بعضی جاها مثل خانه پیشکسوتان برای اینکه به شما درجه هنری دهد و شما را عضو کند یکسری مدارک میخواهد که این خود پروسه سختی است و روند طولانی و پر پیچ و خمی برای عضویت دارد و گاهی آدم پشیمان میشود و عطای آن را به لقایش میبخشد. اینها مسائل تلخی است که گریبانگیر پیشکسوتان سینماست و گاهی فکر میکنیم اگر پیشکسوتان در دورهای ناتوان شوند و نتوانند کار کنند چگونه میتوانند با این هزینهها زندگی کنند. اینها تلخیهای است که گریبانگیر جامعه هنرمندان است.
به عنوان یک سوال در حوزه بیمه، طبق قوانین، اگر کارگری حین کار دچار حادثه شود هزینه درمان آن به عهده کارفرماست آیا چنین قانونی هنگام حضور در فیلم یا تئاتر شامل حال بازیگران و افراد درگیر کار میشود؟
تا آنجا که من چندبار دیدم در چنین مواردی تهیهکننده خودش برای پرداخت هزینهها اقدام کرده است. مثلا اگر پشت صحنه اتفاقی برای بازیگر یا یکی از عوامل پیش بیاید مدتی به آن رسیدگی و سپس او را رها میکنند برای اینکه این موضوع هنوز قانونمند نشده است. گاهی هم پیش میآید که اغلب ما برای پیرهای دیر هنر پول جمع میکنیم خب اگر تامین بود که این اتفاق نمیافتاد.
به عنوان سوال پایانی با توجه به نبود امنیت شغلی و اتفاقات حاشیهای در سینما و تئاتر ایران آیا از حضور فرزندانتان در این عرصه استقبال میکنید؟
فرزندان من در عرصه موسیقی فعال هستند و به موسیقی علاقه دارند و کششی به عرصه بازیگری ندارند. البته دخترم دکترای ادبیات عرفانی از استنفورد دارد و استاد دانشگاه است و پسرم هم کار گرافیک میکند، اما به طور کلی فرزندان من در این عرصه فعالیتی ندارند با این همه به این معنا نیست که با بازیگری آنها مخالف باشم شاید گاهی برخی همکاران فرزندانشان را به این عرصه وارد کردهاند اما من کشش و البته مخالفتی ندارم و فرزندانم راهشان را انتخاب کردهاند. اگر خودشان موافق بودند نیز من بازهم مخالفتی نداشتم.
نظر شما