سرنوشت بشر در روان او نهفته است

سلامت روان را در یک تعریف کلی و بدون پیچیدگی می‌­توان نداشتن اختلال روانی دانست، اما مسئله به همین سادگی نیست. سازمان جهانی بهداشت که یکی از آژانس‌های تخصصی سازمان ملل متحد است و مسئولیت سلامت عمومی بین‌المللی را به‌عهده دارد (WHO)، مفهوم سلامت روان را چیزی بیش از نداشتن بیماری و اختلالات روانی می­‌داند.

به گزارش آتیه‌آنلابن، مفهومی که WHO از سلامت در نظر دارد، باید همه‌جانبه و فراگیر باشد، یعنی افراد علاوه بر نداشتن اختلالات روانی، احساس خوشایند فردی در انجام تکالیف، استقلال (خودمختاری)، حس شایستگی (با کفایتی)، وابستگی میان‌نسلی، خودشکوفایی با توانمندی‌های بالقوه فکری و هیجانی را داشته باشد. وجود این فاکتورها در یک فرد، جامعه‌ای سالم با عملکردی مطلوب را می‌سازند و به محض اینکه افراد از این خصلت‌ها دور شوند معضلات اجتماعی به اشکال گوناگون ظهور می‌کند. آمار جرم و بزهکاری در جوامع و معاینات بالینی مجرمان نشان می‌دهد که در اختلالات رفتاری و روانی بستر جنایت‌های بسیاری پنهان است. اما اینکه چطور می‌توان همه این خصوصیات را داشت و با سلامتی و آرامش و آسایش زیست؟ سوالی است که جوامع بشری به دنبال آن هستند. تعریف بالا نشان می‌دهد که برای رسیدن به چنین احوال و کیفیتی پیش‌زمینه‌های زیادی لازم است، در این مقاله و سلسله مقالات بعدی شرایط رسیدن به سلامت روان و پایداری آن را به لحاظ نظری و از زبان کارشناسان بررسی خواهیم کرد.

عوامل مؤثر بر سلامت روان
ا
ز دیرباز در جهان مفهوم سلامت انسان بیشتر بر پایه و بُعد زیستی‌ استوار بوده و ابعاد دیگر آن یعنی سلامت روانی و اجتماعی مغفول مانده است. در دوران‌های مختلف، مجموعه وسیعی از عقب‌ماندگیهای فکری، تکنولوژیکی و ابزاری، راه را برای دست‌یافتن به سلامت روانی و اجتماعی بسته است، در عین حال پذیرفتن روانشناسی به‌عنوان یک علم مستقل هم عمر درازی ندارد.
در گذشته ناراحتی‌های مربوط به روح و روان در زمره علم پزشکی نمی‌گنجید، بلکه زیرشاخه‌ای از علم حکمت و فلسفه بود و بعدها به دایره طب سنتی راه یافت. آغاز پژوهش‌های روان‌شناختی به‌شکل علمی و دانشگاهی، به اواخر قرن هفدهم و اوایل قرن هجدهم بازمی‌گردد. به گفته هرمان ابینگ‌هاوس،روانشناس آلمانی: روان‌شناسی پیشینه‌ای دراز، اما تاریخچه‌ای کوتاه دارد (شولتز و شولتز، کتاب روانشناسی شخصیت، ۱۳۷۲، ص ۱۸).
اما امروز، در قرن بیست و یکم آنچه بیشتر افراد جامعه و صاحب‌نظران و مسئولان اجرایی در آن هم‌رأی و همسو هستند، پرداختن جدی به مسئله سلامت روان است. چرا که منشأ و ریشه بسیاری از بیماری‌ها و پریشانی‌های زندگی در ذهن انسان نهفته است. اگر روان آدمی دچار افسردگی، پژمردگی و آسیب (نژندی، پریشی و ناخوشی) باشد، تن را نیز به ناز طبیبان نیازمند می‌کند. در نهایت نبودن بهداشت و سلامت روان کم‌کم بر ارگانهای مختلف فرد تأثیرات منفی گذاشته و علائم بیماری‌ها را بروز می‌دهد. سازمان جهانی بهداشت نقش تأثیر روان بر جسم را چیزی حدود ۸۵ درصد می‌داند. از سوی دیگر بیماری‌های جسمی نیز روان فرد را خسته و فرسوده کرده و عملکرد درست او را مختل می‌کنند، بنابراین برقرای تعادل جسم و جان همراه یکدیگر ممکن است.
برای رسیدن به سطح مطلوبی از تعادل و آسایش در روح و روان فرد لازم است شرایطی فراهم باشد که شامل عوامل فردی، خانوادگی و اجتماعی است. در مورد عوامل فردی می‌توان از؛ محل سکونت، برخورداری از رفاه متوسط، سطح تحصیلات، دسترسی به سواد سلامت و... نام‌برد . عوامل خانوادگی از داشتن اوضاع خانوادگی با روابط سالم و مطلوب، سطح درآمد خانوار، شغل والدین، شیوه تربیت فرزندان و معیشت و اقتصاد خوب حکایت دارد. عوامل اجتماعی نیز وضعیت اقتصادی، امنیت، فقر و نابرابری، تورم و گرانی، میزان جمعیت (جوان و سالمند)، عدالت اجتماعی، اوضاع سیاسی، بیکاری و رفاه را موشکافی می‌کند. هرکدام از این سه سطح وظایفی را برای برقرای شرایط سلامت روان بر عهده دارند، اما در سطح کلان وظیفه دولت ایجاد زیرساخت‌های مطلوب نظام سلامت برای قرارگرفتن فرد و خانواده در شرایط سلامت و آسایش جسم و روان است.

وضعیت سلامت روان در ایران و جهان
اختلال روانی حالات و ناراحتی‌های مشخص بالینی است که با تغییر در تفکر، خُلق و هیجان موجب تشویش فرد می‌شود و او را از علمکرد طبیعی خود منحرف و زندگیش را دچار مشکل می‌کند.
در واقع اختلال روانی موجب از ریل خارج شدن زندگی روزمره انسان می‌شود. تغییرات خُلقی ناشی از اختلال رفتاری در گستره هنجارهای جامعه قرار نمی‌گیرند و به‌صورت واضح غیرعادی، بیمارگونه، مداوم یا عود کننده هستند (سادوک، سادوک و رالز، کتاب خلاصه روانپزشکی، ۲۰۰۹).
در ایران بار بیماری‌های روانی و اختلال‌های روانی- رفتاری پس از حوادث عمدی و غیرعمدی، رتبه دوم را در سال ۱۳۸۲ به‌دست آورده است. آخرین آمارها نشان می‌دهد اختلالات روانی حدود
۲۵ درصد از افراد کشور ما را درگیر کرده که ۱۲درصد از کل بیماری‌های جامعه ایران را دربر می‌گیرد، این آمار نگران‌کننده است و باید مسئولان ذیربط را برای بهبود وضعیت موجود حساس کند. نگرانی‌ها زمانی بیشتر می‌شود؛ اگر بدانیم که تعداد زیادی از این جمعیت ۱۲درصدی از امکانات درمانی، مراقبتی و قرار گرفتن در شرایط بهبودی بهره‌ای ندارند.
کشورهای دیگر جهان نیز با این مشکلات دست‌وپنجه نرم می‌کنند، در واقع بیماری‌های رفتاری به مشکل امروز تمام جامعه بشری تبدیل شده و تنها راه نجات انسان تلاش برای بهبود این وضعیت است. در جدیدترین پیش‌بینی سازمان جهانی بهداشت، بار اختلال افسردگی در کشورهای توسعه‌یافته از رتبه چهارم در سال ۲۰۰۲، به رتبه نخست در سال ۲۰۳۰ میلادی رسیده است و در کشورهای در حال توسعه نیز از رتبه چهارم به رتبه دوم پس از ایدز رسیده‌است.

راهکارها و روش‌ها
روزگاری روش‌های بدوی و وحشیانه درمان اختلالات روانی، بیماران را بیشتر از درمان، آزار می‌داد و نوعی شکنجه محسوب می‌شد، اعتقاد پیشینیان بر این بود که شیاطین روح فرد بیمار را اشغال کرده و او را می‌آزارند، آنها رفتارهای فرد بیمار را ارادی ندانسته و شیطان را عامل آن می‌دانستند. در آن جوامع برای درمان بیمار او را تحت شرایط سخت و طاقت‌فرسا قرار می‌دادند تا شیاطین و موجودات ماورایی خسته شده و بدن فرد مبتلا را ترک کنند، یا ورد و دعاهایی را برای باطل کردن سحر و جادو می‌خواندند و معجون‌های مختلفی به خورد بیمار بینوا می‌دادند. اما امروزه با پیشرفت علم روانشناسی و پزشکی تقریباً بیشتر اختلالات روانی قابل پیشگیری و درمان هستند. وجود بیمارستان‌های مجهز و داروهای جدید نیز کمک بزرگی به نوع بشر در زمینه درمان بیماری‌های روانی کرده است.
جامعه ما نیز در دهه‌های اخیر با رشد آگاهی‌ها و نگاهی روشنگرانه، رویکردهای عقب‌مانده و منسوخ نسبت به بیماری‌های روانی را تا حدودی کنار گذاشته و با سعه‌صدر بیشتری با این موضوع برخورد کرده است، اما تا رسیدن به شرایط ایده‌آل راه درازی در پیش داریم. برای برطرف کردن مشکلات حوزه رفتار و روان که امروز به مرز هشدار رسیده، لازم است؛ وزارت بهداشت برنامه‌هایی جامع و راهبردی را تدوین و تصویب کند. برنامه‌ریزی دقیق و صحیح برای وارد کردن آموزه‌های موردنیاز در نظام تعلیم‌ و تربیت یکی از راهکارهای پایه در تبیین سلامت روان جامعه است. همچنین در دسترس بودن انواع روشهای درمانی و داروها برای تمام اقشار جامعه باید در همه برنامه‌ها مدنظر قرار گیرد. در عین حال برقراری مراکز مشاوره و روانشناسی و خدمات‌رسانی به بیماران، نظارت دقیق بر عملکرد این مراکز و جلوگیری از تخلف و سوءاستفاده‌های احتمالی، اجرای مفاد مرتبط از سیاستهای کلی سلامت و ادغام مراقبت‌ها و خدمات سلامت روان در شبکه بهداشتی درمانی، مؤثرترین راهبرد تأمین، حفظ و ارتقای سلامت روان است. تدوین استانداردهای ارائه مراقبت‌ها و خدمات سلامت روان نیز باید در اولویت قرار گیرد، به این منظور کمک گرفتن از متخصصان و مراجع ذیربط لازم و کارآمد است.‌
با توجه به همه مواردی که ذکر شد نکته بسیار مهمی که نباید از نظر دور کرد، بالا بودن هزینه‌های روان‌درمانی بخاطر تخصصی بودن فرایند است، از طرفی درمان اختلالات رفتاری و روانی امری زمان‌بر و است که خود به خود بر هزینه‌های آن می‌افزاید. بنابراین با توجه به افزایش میزان مشکلات حوزه رفتار و روان در کشور، اندیشیدن راهی برای کاهش هزینه‌های روانشناسی و مشاوره،‌از سوی مسولان دخیل در سلامت جامعه مسئله‌ای ضروری است. چون بسیاری از بیماران با وجود مشکلات زیاد و حادی که دارند، تنها به دلیل هزینه‌های بالا به روانپزشک و مشاور مراجعه نمی‌کنند و تحت درمان قرار نمی‌گیرند. این در حالی است که همه می‌دانیم؛ بی‌توجهی و تل‌انبار کردن مشکلات روانی امروز، جامعه پرخاشگر، بیمار، منحرف، مجرم و در مسیر سقوط فردا را در پی دارد.
اگر به گفته هرودوت، اولین تاریخ‌نگار یونانی که می‌گوید: "سرنوشت بشر، در روان او نهفته است" باور داشته باشیم لازم است برای بهبود روان خود و جامعه از هیچ تلاشی فروگذار نکنیم.

کد خبر: 59135

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 3 + 9 =