تأثیر قراردادهای بدون بیمه در آینده سازمان تأمیناجتماعی چیست؟
این موضوع یک مسأله مشخص و شفاف است که هرچه نیروی کار جوان را بیشتر تحت پوشش بیمه ببریم سازمانهای بیمهگر (مانند تأمیناجتماعی) تقویت میشوند. پرداخت حقبیمه پساندازی است که تحت عنوان سرمایه میتواند به بهبود و ارتقای وضعیت سازمانهای بیمهای کمک کند.
معمولاً اشتغال بدون بیمه در همه کشورها وجود دارد و مسئولان تلاش میکنند برآوردی از آن به دست آورند. در ایران هم نزدیک به ۳ میلیون نفر از جمعیت نیروی کار ما فاقد بیمه هستند. این اشکالات از گذشته وجود داشته، اما در سالهای اخیر که علاوه بر بیشتر شدن آگاهی مردم، صنعت بیمه به اندازه کافی رشد کرده و اهمیت بیمه و استفاده از خدمات آن بسیار مهم و برجسته شده واقعاً چنین مواردی قابل پذیرش نیست. به هر حال، این ضعف بزرگ سالها مطرح بوده و عوامل متعددی وجود دارد که باعث چنین اتفاقی شده است. اولین خروجی این موضوع متضرر شدن سازمانهای بیمهگر است. چون ورودی سازمانهای بیمهگر در وهله نخست کاهش مییابد. البته باید در نظر گرفت وقتی افراد بیمه شوند در عین حال که از خدمات درمانی استفاده میکنند، در نهایت نیز از خدمات بازنشستگی و رفاهی برخوردار خواهند شد. بنابراین کارفرمایانی که افراد را بیمه نمیکنند قطعاً در مقابل سازمانهای قانونی از جمله قوه قضاییه، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و سازمان تأمیناجتماعی باید پاسخگو باشند و علاوه بر خسارت افرادی که ممکن است در کار دچار آسیب شوند، باید خسارتهای عمده سازمانهایی را که برای پوشش خدمات مختلف دچار مشکل شدهاند جبران کنند. از این رو، سازمان تأمیناجتماعی و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی که مستقیماً در این خصوص مسئولیت دارند، میتوانند با سازوکارهای جدی این کارگاهها و کارگران را تحت پوشش قرار دهند.
در برخی از کشورها بالا بردن سن بازنشستگی و افزایش سن کار را راهکار افزایش منابع سازمانهای بیمه میدانند. آیا در کشور ما هم احتمال دارد این سیاست در پیش گرفته شود؟ این موضوع را چگونه پیشبینی میکنید؟
افزایش سن جزو اصلاحات پارامتریک است. ما در بخش اصلاحات پارامتریک سه موضوع مهم سن، سابقه و محاسبه حقوق بازنشستگی را داریم که حتماً باید در مورد آن برنامهریزی شود. باور دارم سن یکی از اولویتهایی است که نیازمند اصلاح است. ما اگر بتوانیم دغدغههایی که کارگران را نگران میکند رفع کنیم و در عین حال خدمات به آنها دچار مشکل نشود، سن یکی از اولویتهایی خواهد بود که ما زودتر از سایر شاخصها باید آن را
اصلاح کنیم.
به اعتقاد من، ما قبل از اینکه سراغ اصلاحات پارامتریک برویم باید اصلاحات ساختاری را انجام دهیم. مثلاً اگر از ابزارهای نوین مدیریتی استفاده کنیم، گام بلند و مثبتی برداشته میشود. به نظر من، بدون اصلاحات ساختاری دچار مشکل میشویم؛ اصلاحاتی که شامل اصلاحات قانونی، رفع مداخلات افراد سیاسی و تقویت مشارکت شرکای اجتماعی است. در این اصلاحات ساختاری باید نقش نهاد دولت را مجدداً تعریف کنیم. نهاد دولت نیز باید حمایت و سرمایهگذاری کند. بعد از این اقدامات است که باید به سمت اصلاحات پارامتریک برویم.
مرگ زودهنگام (در سن اشتغال) و پرداخت مستمری به بازماندگان یکی از عوامل از دست رفتن منابع است. سازمانها چگونه میتوانند از این اتفاق جلوگیری کنند؟
این بخشها نیازمند بازنگری است. سن امید به زندگی در ایران بالا رفته و ما سن بازنشستگی را متناسب با آن تغییر ندادیم که این خود موضوعی قابل تأمل است و باید مورد بازنگری قرار گیرد. همچنین در بحث استفاده از خدمات بازماندگان هم مشکلاتی وجود دارد. ما باید قوانین کشورهای مختلف را بررسی کنیم. البته باید توجه داشت ما چندان بد عمل نکردیم و قانون سازمان تأمیناجتماعی در خصوص ارائه خدمات به بازماندگان به نظر من بسیار پیشرفته و مدرن است، اما محلهایی برای سوءاستفاده در آن وجود دارد که باید مورد بازنگری قرار گیرد. مثلاً اگر فردی دچار مشکل میشود و فوت میکند به صورت هدفمند به بازماندگانش خدمات ارائه دهیم. اینکه به هر شکل و سلسلهوار این خدمات به افراد مختلف ارائه شود، جزو قسمتهایی است که باید مورد بازنگری قرار گیرد. خوشبختانه سن امید به زندگی در ایران بالا رفته و این نقطهقوت سازمان تأمیناجتماعی است.
یکی از راههایی که میتواند از مرگومیر زودرس در سن کار جلوگیری کند، پایش سلامت است؛ اتفاقی که سازمان تأمیناجتماعی با دقت به انجام آن مشغول است. آیا در این مورد قانونی داریم؟
قانون کار، مکمل قانون سازمان تأمیناجتماعی است. ما در ایران قانون کار خوبی داریم که بیش از ۳۰ سال است که جاری و ساری شده است. به نظر من، این قانون بخشهای زیادی دارد که میتواند در این زمینه کمک کند. به عنوان مثال بر اساس آنچه در قانون کار آمده برای همه کارگران تشکیل پرونده پزشکی ضروری است و باید پرونده پزشکی داشته باشند. اگر افراد در کارهای سخت و زیانآور فعالیت میکند باید حتماً به صورت دورهای تحت معاینات پزشکی قرار گیرند؛ حتی کمیتههای بهداشت برای خود آن افراد و تشکیل پرونده پزشکی برای برخی از کارگاهها الزامی است. این موضوع جزو مقدماتی است که هم در قانون کار آمده و هم سازمان تأمیناجتماعی به انجام آن مکلف شده است. در کنار این، ما باید برای افرادی که آسیب میبینند گزارش فنی تهیه کنیم؛ چون اگر استانداردها در کارگاههای کشور انجام و وسایل و امکانات لازم برای فعالیت کارگران فراهم شود، قطعاً آسیبها نیز کاهش مییابند. بر اساس بررسیهایی که طی سه دهه گذشته در ایران انجام شده بیشترین آسیبها مربوط به کارگاههای ساختمانی و بعد از آن، کارگاههای است و سازمان تأمیناجتماعی خسارتهای زیادی در این خصوص متحمل شده است. اگر بازرسی و نظارتهایی که مربوط به رعایت استانداردها در محل کار در خصوص ایمنی و بهداشت برای کارگران است جزو اولویتهایی باشد که سازمان بتواند از طریق فرایندهای قانونی و کارآمد در کارگاهها انجام دهد، میتوان از نیروی انسانی حفاظت کرد که این موضوع سرمایههای کشور را هم حفظ میکند. چون به هر حال کمیتههای بهداشتی و فعالیتهای حفاظت فنی و بهداشت کار بر اساس قانون کار باید در کشور شکل گیرد که نهتنها از نیروی انسانی میتواند صیانت کند بلکه سرمایههای کشور را حفظ میکند. اتفاقات و حوادثی که در کارگاهها اتفاق میافتد باعث آسیب به نیروی کار و سرمایههای کشور میشود. یعنی هم وزارت کار و هم سازمان تأمیناجتماعی در این مورد میتوانند بهتر عمل کنند و برای این بخشها باید یک طرح و برنامه جدی فراهم شود تا ما بتوانیم این بخشها را تقویت کنیم و در نتیجه از منابع سازمان تأمیناجتماعی بیشتر حفاظت شود.
چگونه میتوان مشارکت زنان در مشاغل و بیمهپردازی را افزایش داد؟
به تازگی سازمان تأمیناجتماعی اقداماتی در این خصوص انجام داده که به نظر مطلوب بوده است، مانند بیمه زنان خانهدار. اساساً طرح بیمه فراگیر خانواده ایرانی طرحی ماندگار است، اما موضوعی که میتواند این سازوکار را منطقیتر و پایدارتر کند این است که اشتغال زنان بیشتر شود. ما در این مورد ضعف داریم؛ چون بازار کار ما سنتی است و نتوانسته امکان پذیرش و حضور زنان را در بازار کار گسترش دهد، یعنی بازار کار مردسالار است که تاکنون راه برای ورود زنان در آن باز نشده است. اگرچه این استعداد وجود دارد که زنان در بخش خدمات پذیرفته شوند، اما این کافی نیست؛ چون عمدتاً زنان تحصیلکرده هستند و همپای مردان در کشور فعالیت میکنند. در عین حال روند فعالیتهای اجتماعی در ایران کاملاً تغییر کرده است. یعنی شرایط سنتی جامعه نسبت به گذشته تغییر یافته و زنان؛ هم نیازمند مشارکت اجتماعی هستند و هم به استقلال مالی نیاز دارند و هم به دلیل مهارت و دانشی که کسب کردهاند علاقمندند همپای مردان در بخشهای صنعتی، کشاورزی و خدماتی کار کنند. بنابراین دولت باید بستر این موضوع را در ایران فراهم کند. متأسفانه در این بخشها آمار بیکاری زنان ۳۵ درصد، اما آمار واقعی بسیار بالاتر است. بنابراین باید بستر فعالیتهای شغلی را برای زنان فراهم کنیم. به نظر من، یکی از بخشهایی که شرایط بکری برای اشتغال زنان ایجاد میکند، پلتفرمهای اینترنتی است؛ فضای مجازی که میتواند حضور زنان را در خانه حفظ کند تا هم به خانواده خود بپردازند و هم محیط ایمنی برای فعالیت آنها باشد و هم انگیزه آنها را برای فعالیتهای اجتماعی و شغلی بالا ببرد. ما متأسفانه در این بخشها مشکل داریم که مهمترین آن، عدم برنامهریزی صحیح برای استفاده از این فرصتها است. همچنین ما در بخش خدمات میتوانیم حضور زنان را پررنگتر کنیم. در بخشهای صنعتی و کشاورزی هم باید به سمت مدرنیزه و استفاده از فناوریهای جدید برویم. اگر بتوانیم در این بخشها از فناوریهای جدید استفاده کنیم مطمئن باشید حضور زنان در بخشهای صنعتی و کشاورزی میتواند بیشتر شود و ارتقاء یابد.
نظر شما