اهمیت سازمان بهزیستی در حوزه اجتماعی برآمده از دلایل و شرایط خاصی است که در ادامه به بخشی از آنها اشاره می شود.
در هر جامعهای سازمانها و ساختارهایی برای پاسخگویی به نیازها و مشکلات مردم یا گروههای هدف خاص تشکیل میشوند و در کشور ما نیز شاهد تعدد و تنوع این نوع سازمانها هستیم. بهزیستی از جمله سازمانهای فعال در حوزه اجتماعی است که براساس تکالیف و ماموریتهای متنوع قانونی، به گروههای هدف مختلف جامعه خدماتی را از قبل از تولد تا دوران سالمندی ارائه میکند، همچنین این سازمان در سطوح مختلف پیشگیریهای سهگانه در حوزه انواع معلولیتها و آسیبهای اجتماعی از ظرفیتهای خوبی برخوردار است.
ویژگیسوم سازمان بهزیستی گستردگی و پراکندگی واحدهای ارائهکننده خدمات در بخشهای دولتی و خصوصی است. سابقه طولانی فعالیت اجتماعی این سازمان نیز یکی از دلایل اهمیت آن است. سازمان بهزیستی کنونی از تجمیع تقریبی ۱۵ بنیاد، مرکز، خیریه و موسسه ایجاد شده و بنابراین میتوانگفت که این سازمان دارای یک تجربه زیسته قبل از انقلاب است.
تخصصیبودن بهزیستی در حوزههای مختلف، جایگاه این سازمان را به موثرترین سازمان در عرصه دیدهبانی اجتماعی ارتقاء داده است تا بدانجا که دسترسی به بکرترین، دقیقترین و متنوعترین اطلاعات در ارتباط با گروههای هدف در حوزه عام رفاه و تامین اجتماعی، تحلیل وضعیت اجتماعی کشور را قابلدسترس کرده است.
ورود به حوزه نیازمندان، کودکان، زنان، سالمندان، آسیبدیدگان اجتماعی، افراد دارای معلولیت، بستر رصد، دیدهبانی و سنجش وضعیت مسایل اجتماعی را برای این سازمان هموار کرده و نتایج رصدها و سنجشها میتوانند پایهگذار بسیاری از سیاستگذاریهای اجتماعی مرتبط با این حوزه باشند که نه تنها ذینفعان و گروههای هدف بهزیستی، بلکه تمام مردم از این نوع سیاستگذاریها بهرهمند شوند.
حال این پرسش قابل طرح است که سازمان بهزیستی با چنین پتانسیلهای فراوان در چه شرایط و بستری می تواند نقش اثرگذار خود را در عرصه رفاه و تامین اجتماعی ایفاء کند؟ پاسخ کلی تاکید بر ایجاد و تقویت چندین باور است:
تفکیک سازمان بهزیستی از مسایل سیاسی گام اول است. هر زمان حوزه اجتماعی با سیاسی تلفیق میشود طبیعتا بسیاری از الزامات اجتماعی و مدیریت اجتماعی خدشهدار میشود. مسئلهای که درباره حوزه کاملا اجتماعی بهزیستی تقریبا موردتوجه قرار نگرفته است، عمدتا بر این سازمان مانند بسیاری از ارگانهای اجتماعی دیگر نگاههای سیاسی سیطره داشته و دارد. نگاهی بر به روسای بهزیستی در ادوار مختلف که اغلب به جناح های سیاسی خاصی مرتبط بودهاند این مساله را تایید میکند.
نکته مهم دیگر باورمندی بهزیستی به جایگاه، اختیار و مسئولیتهای خویش است. بهزیستی باید به این باور برسد که یک سازمان در حاشیه نیست چرا که با موضوعاتی سروکار دارد که مسئله و مطالبه مردم است و بر اساس نوع وظایف و خدمات خود میتواند سازمانی برای نشانهگذاری اجتماعی در حوزههای مرتبط با گروههای هدف خود باشد.
از سوی دیگر، باید در جهت فعال و پویاتر کردن سازمان بهزیستی تدبیری اتخاذ شود تا به سازمانی با دیدگاهها و پایگاههای اطلاعاتی قابلاتکاء و متقن تبدیل شود که بتوان از ظرفیتهای متعدد آن در سیاستگذاریهای اجتماعی استفاده کرد و طبیعتا ایجاد چنین فضایی، در جلب اعتماد و باورمندی مردم نسبت به سازمان تاثیر چشمگیری دارد.
مساله مهم دیگر بازنگری در ساختار بهزیستی است. هر سازمانی تا مقطعی کارکردی دارد و به مرور زمان ممکن است به واسطه تغییرات در جامعه یا حوزه وظایف دچار ناکارکردی شود، سازمان بهزیستی نیز از این امر مستثنی نیست. بازنگری در ساختار بهزیستی باید متناسب با نیاز جامعه، نگاه به آینده و مبتنی بر شواهد باشد که بتواند این سازمان را کارآمدتر و اثربخشتر کند.
نکته دیگر بحث بودجه است. بخشی از کارآمدی یک سازمان به تغییر منابع مالی موردنیاز آن وابسته است. بودجهریزی و بودجهبندیها برای این سازمان و کمیته امداد باید متناسب با وضعیت اقتصادی، تورم و گرانی باشند در غیر این صورت سازمانهای اجتماعی نمیتوانند با توجه به پیشبینیهای موجود در قوانین و اساسنامه خود، اثربخشی لازم را داشته باشند.
تحقق نقش اثرگذار سازمان بهزیستی در توسعه رفاه اجتماعی تنها در سایه حضور نخبگان در این سازمان اجتماعی دست یافتنی است. اگر این مهم یکی از دغدغههای آقای وزیر محترم کار است باید حوزه نخبگانی در سازمان بهزیستی تقویت شود. بهزیستی سازمانی هشدارگر است و میتواند به عنوان یک دماسنج اجتماعی عمل کند بنابراین اگر نخبگان و نگاه علمی و تخصص حاکم شود این سازمان میتواند بدون هرگونه جانبداری سیاسی یا دخالت ارزشها و یا منافع افراد یا گروههای خاص، مسائل اجتماعی را شناسایی و رصد و در مسیر ارایه خدمات خود موفق عمل کند.
بهزیستی به واسطه گستره ارتباطات و تنوع وظایف و گروههای هدف خود میتواند یک سازمان اثرگذار در توسعه رفاه اجتماعی باشد چرا که این سازمان نشان میدهد که نقشه حوزه رفاهی کشور بر روی GIS ما به چه شکلی است اما تنها نشاندادن این نقشه کفایت نمیکند و طبیعتا باید سازوکارهایی در جهت بهرهبرداری از این دادهها، اطلاعات و نشانگان صورت بگیرد.
تاکید جناب آقای وزیر رفاه شاید یک نشانه خوب باشد و باید دید که در عمل چه اتفاقی میافتد. مسئله مهم این است که این سازمان بتواند با توجه به وظایف و ماموریتهای قانونی کمک کند که بخشی از شاخصهای توسعه و رفاه اجتماعی ارتقاء پیدا کند و یا نقاط ضعف در حوزه گروههای هدف و خاص بهزیستی را شناسایی و بهبود ببخشد.
ملاک و معیار ارزیابی واقعی عملکرد سازمانهای تابعه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی از جمله سازمان بهزیستی، بررسی دستاوردهای برنامههای پیشگیرانه این سازمان برای تمام اقشار جامعه و همچنین رصد، سنجش و ارایه خدمات به گروههای هدف است و نشانه کارآمدی این سازمان، موفقیت عملکردی در این حوزههاست.
نظر شما