نهادهای بین المللی که بر روی نظام چند لایه تامین اجتماعی کار کردهاند در ترتیبهای نظری خود چه تفاوتهایی با یکدیگر دارند؟
نهادهای بین المللی از جمله «سازمان بین المللی کار»، «بانک جهانی» و «سازمان همکاریها و توسعه اقتصادی» (OECD) بر روی استقرار نظام چند لایه تامین اجتماعی اتفاق نظر دارند. در واقع سازمان بین المللی کار به عنوان یک نهاد دارای سیاستهای چپگرایانه و ۲ نهاد دیگر به عنوان راستگرا، جملگی بر روی استقرار این نظام تاکید دارند؛ هرچند در جزییات با یکدیگر توافق ندارند.
نسخه سازمان بین المللی کار برای پیادهسازی نظام تامین اجتماعی چند لایه، چه تفاوتی با نهادهای راستگرایی که از آنها نام بردید دارد؟
سازمان بین المللی کار، نظام سه لایه را پیشنهاد میدهند اما بانک جهانی و سازمان همکاریها و توسعه اقتصادی نظام ۵ لایه را ترجیح میدهند. با این حال طبق نظر همه این سازمانها لزوم استقرار لایه حمایتی به عنوان لایه اول وجود دارد. در مورد لایه بیمهای هم اتفاق نظر وجود ندارد؛ البته بر سر اینکه خود لایه حمایتی چند لایه داشته باشد و میزان وسعت پوشش آنها به چه میزان باشد میان نهادهای یاد شده اتفاق نظر وجود ندارد. بانک جهانی لایه حمایتی را به چند لایه تقسیم میکند اما سازمان بینالمللی کار آن را در یک لایه قرار داده است.
دیدگاههای این سازمان بر سر نوع وصول منابع و هزینه آنها در قالب مزایای تعریف شده و کسور تعریف شده چه تفاوتهایی با یکدیگر دارند؟
سازمان بین المللی کار لایه بیمهای را شامل بیمههای اجباری و اختیاری میداند. با این حال هم این سازمان و هم بانک جهانی و سازمان همکاریها تمایل دارند که Defind Benefit-DB یعنی مزایای تعریف شده و یا Defind Contribution-DC یعنی کسور تعریف شده در لایهها مشخص باشد. در مورد لایه حمایتی تفاوتی اما برداشت دیگری وجود دارد. سازمان بین المللی کار تمایل دارد که منابع این لایه به وسیله دریافت مالیات از بخشهای اقتصادی تامین شود اما دو نهاد دیگر توصیه میکنند که دولتها بدون افزایش مالیاتها منابع آن را تامین کنند.
تفاوت دیگری که در نسخههای توصیه شده این نهادها وجود دارد این هست که در لایه حمایتی افراد استحقاق بازنشستگی را ندارند؛ چرا که بازنشستگی مربوط به نظامهای DB و DC است که در لایه حمایتی قرار دارند؛ چرا که به نوعی کسور سالهای بیمهپردازی (دوران اشتغال) بسته به DB یا DC بودن، هزینه بهرهمندی از حقوق بازنشستگی محسوب میشود. جدا از این مورد، بانک جهانی و OECD لایه حمایتی را شرط حمایت از افراد تا زمان ورود به بازار کار میدانند؛ البته اگر افراد به لحاظ شرایط جسمی آمادگی پا گذاشتن به این مسیر را داشته باشند. به همین دلیل در مورد لایه حمایتی که در ایران از آن با عنوان «لایه امدادی» هم یاد میشود، نسخ مختلفی وجود دارد.
در لایه آخر تامین اجتماعی چند لایه، چه ویژگیهایی افزون بر لایه میانی پیشبینی شدهاند که آن را به عنوان لایه تکمیلی میشناسند؟ آیا خدمات بیمههای تجاری در هر اندازه که پولی باشند، در این لایه قابل کارگذاری هستند؟
در لایه سوم (لایه تکمیلی) پوشش بیمههای تجاری قرار دارند؛ مانند بیمههای زندگی و…. در این لایه هم پس از چند سال بیمهپردازی امکان بازنشستگی وجود دارد اما این بازنشستگی با بازنشستگی لایه بیمهای که مستمری آن بر اساس میانگین حقوق ۲۴ ماه آخر بیمهپردازی یا کل دوران بیمهپردازی محاسبه میشود متفاوت است. در این لایه به سبب تجاری بودن ماهیت آن طرحهای مختلفی وجود دارد که در قالب لایه بیمهای که منطق محاسبات بیمهای در آنها حاکم است، وجود ندارد. برای نمونه طرحهای مانند Immediate Annuity یا همان «بیمه مستمری آنی» وجود دارد. در این قالب افرادی که نمیتوانند در قالب لایه بیمهای از نوع اجباری یا اختیاری بازنشسته شوند، یکجا تمام سوابق خود را خریداری میکنند. پس از آن به اعتبار بیمهنامهای که خریداری کردهاند، فارغ از شرط سنی بازنشسته میشوند.
تفاوت لایه میانی با لایه آخر از لحاظ پوشش ریسک چیست؟ آیا نحوه توزیع ریسک در این لایهها متفاوت است؟
در لایه میانی چون ماهیت جمعی وجود دارد نوعی «اشتراک ریسک» را داریم. برای نمونه زمانی که تعدادی زیادی از بیمهشدگان بر اثر شیوع یک بیماری مانند کرونا، به یکباره بیکار شوند، صندوق بیمه بیکاری منابع خود را که خود متعلق به کلیه بیمهشدگان (بیمهشدگان اجباری) هست، بر حسب ۵۵ درصد حقوق و دستمزد آخرین ۹۰ روز بیمهپردازی هست، در قالب مقرری بیکاری به بیکاران پرداخت میکند.
در قالب لایه حمایتی انتقالهای بین النسلی را هم داریم. بنابراین حداقلی از نرخ جایزگینی به آن تعلق میگیرد اما در بحث اگر افراد به نرخهای جایگیزنی بالاتر تمایل داشتند، امکان برقراری آن وجود دارد. از آنجا که در قالب بیمههای تجاری حسابهای انفرادی معنا دارند نرخهای جایگزینی هم وجود دارند.
آیا با تعاریف موجود در ایران از نظام تامین اجتماعی همگانی و پوشش ریسکهای صندوقهای بیمهای و بازنشستگی، امکان ادغام لایهها وجود دارد؟
هر یک از این لایهها در جای خود معنی پیدا میکنند و نمیتوان یکی از این لایهها را به نفع دیگری کنار زد؛ این یعنی حتی اگر هر یک از این لایهها را در چند لایه دیگر خرد کنیم، باز هم نمیتوان مثلا لایه بیمه ای را جایگزین لایه حمایتی یا لایه تجاری را جایگزین لایه بیمه ای کرد. اساسا وجود لایه تجاری زمانی معنا پیدا میکند که در قالب بیمه های اجباری و اختیاری حمایتهایی همچون بازنشستگی، بیمه بیکاری، هزینه های درمان پایه و غرامت دستمزد ایام بیماری و… برقرار شوند؛ چرا که اینها خدمات پایه ای هستند که بر اساس نرخ حداقل دستمزد هر سال پوشش داده میشوند.
وسعت لایه حمایتی باید چه اندازه باشد و خدمات آن باید توسط چه مراجعی ارائه شوند؟
در حال حاضر لایه حمایتی از سوی نهادهایی مانند کمیته امداد ارائه میشوند. دولت از اقشار فرودست در قالب بیمه درمانی سلامت حمایت میکند اما در این لایه خدمات بازنشستگی، بیمه بیکاری و… وجود ندارد. لایه حمایتی باید متناسب با رشد جمعیت، میزان جمعیت غیرفعالی که در سن کار قرار دارد، میزان بیکاران در جستجوی کار، تعداد بیکاران، دهکهای درآمدی و نرخ نفوذ بیمههای اجباری و اختیاری تعریف شود. در واقع استقرار یک لایه حمایتی همه جانبه کار گستردهای را میطلبد کاری که مشخصه نظام رفاهی هر کشور است.
در لایه میانی که در ایران پیاده خواهد شد کدام سازمانها و نهادها قرار میگیرند؟
در لایه میانی صندوق های تامین اجتماعی نیروهای مسلح، صندوق بازنشستگی کشوری، سازمان تامین اجتماعی، صندوق بازنشستگی فولاد، صندوق های بازنشستگی نفت، مس، صدا و سیما و… قرار دارند و خدمات مختلفی را به جامعه تحت پوشش خود ارئه میکنند.
چنانچه در این لایهها همپوشانی وجود داشته باشد، امکان فعالیت لایهها مستقل از یکدیگر وجود دارد یا همپوشانی وضعیت را برهم میریزد؟
در تفکیک لایهها باید به این اصل توجه کنیم که نباید با یکدیگر همپوشانی داشته باشند. وظایف دستگاهها، سازمانها و شرکتهایی که در این لایهها خدمات میدهند، باید مشخص باشد؛ چرا که اصل بر تفکیک وظایف و حفظ انسجام این وظایف با لایههاست؛ البته اینکه وسعت هر یک از این لایهها چه قدر باشد، DB باشند DC اصلاحات پارامتریک به مرور در آنها لحاظ بشود یا نشود، کاملا به شرایط کشور و قدرت خدمات دهندگان بستگی دارد.
با این حال در ایران هم مانند کشورها و سازمانهای بین المللی این نتیجه حاصل شده که باید قلمروی لایهها را تعریف کرد؛ البته نمیتوان از نظر دور داشت که تعیین بهترین شیوههای تامین منابع برای این لایهها و رفع همپوشانیها به نفع کشور است. در این میان اولویتهای سیاستگذار مهم است و باید دید که در قالب سیاستهای کلی تامین اجتماعی، جهتگیری سیاستها چگونه است.
مصاحبه از: پیمان عابدی
نظر شما