به گزارش آتیه آنلاین، ابوالحسن قورچیان، سرپرست اداره کل تامین اجتماعی استان البرز، طی یاداشتی ضمن مرور بر سه برنامه و طرح اصلی انجام شده تحت مدیریت مصطفی سالاری، مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی، به بیان احساسات خود نسبت به عملکرد دوران ۲۶ ماهه مدیریت وی پرداخته است.
متن کامل دل نوشته ابوالحسن قورچیان، سرپرست اداره کل تامین اجتماعی استان البرز بدین شرح است:
به نام حضرت دولت، که هر چه داریم از اوست و هر آنچه که نداریم حتماً ز حکمت اوست
جناب آقای سالاری، مدیرعامل محترم سازمان تامین اجتماعی
با سلام و تحیت
نمی دانم از کجا شروع کنم و چه بگویم؛ به امید خدا قلم را بی اختیار بر روی کاغذ به حرکت در خواهم آورد تا هر آنچه را که دلش خواست بنویسد؛ بادا باد. گه گاه باید رها کرد دل را و قلم را، و از قالب و قاب ها خارج شد، چون مدت هاست که همه ما خواسته و ناخواسته همانند کرم های ابریشم به دور خود تار تنیده ایم و هر روز عرصه را بر خود تنگ و تنگ تر کرده ایم؛ و کاش فقط بر خود بود، که بر دیگران نیز روا داشته ایم.
وقتی تیرماه ۱۳۹۸ در خبرها آمد که مصطفی سالاری با ۴۳ سال سن، به عنوان مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی انتخاب و انتصاب شده، ما که قدیمی تر بودیم پیش خود گفتیم یک جوان شده است مدیرعامل ما و خدا بخیر کند عاقبت ما و بیمه شدگان، بازنشستگان و کارفرمایان را!
نگرانی و دلشوره ای عجیب داشتیم. تغییراتی هم در سطح سازمان صورت پذیرفت ولی هرچه زمان گذشت، دیدیم که واقعاً طول عمر خیلی مهم نیست، عمق آن بیشتر مهم است و «دانایی و شجاعت» در کنار هم چه کارها که نمی کند. بسیاری از کارها که از آرزوهای دیرینه همکاران و مخاطبان سازمان بود، به شکل هدفمند، برنامه ریزی و اجرایی شدند و باور کردیم که «خواستن توانستن است».
همه اینها یک طرف، همراه کردن مجموعه سازمان طرف دیگر بود که با پشتکار و درایت شما عملیاتی شد.
اقدامات انجام شده در این ۲۶ ماه کم نبوده است ولی تنها چند نمونه که بیشتر از همه به چشم آمده است را بر می شمارم.
سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی
به عمل کار برآید به سخندانی نیست
گام اول: حذف دفترچه های درمانی و نسخه های الکترونیکی، «یک انقلاب»
جناب آقای دکتر سالاری، به درستی در یاد ندارم که چه سالی بود ولی سالها پیش، در سمیناری در یزد بود که اعلام شد به زود دفترچه های درمانی جمع آوری و کارت های الکترونیکی جای آن را خواهند گرفت. به هزاران دلیل نشد که نشد، تا قرعه را به نام شما افتاد. باور بنده این است کارهای خوب و بزرگ را باید آدم های بزرگ و خوب انجام دهند.
برخی کارهای بزرگ را شروع می کنند، شاید انجام هم می دهند ولی خوب اجرا نمی شود اما در این مرحله به لطف خدا، راهبری شما و همراهی تمامی همکاران سازمان، کار به انجام و سرمنزل مقصود رسید و کاری شد کارستان و ماندگار.
به قول امام رحمت الله، که فرمودند: کاری کنیم که بماند، نه کاری کنیم تا بمانیم.
گام دوم: وصول مطالبات معوقه سازمان از دولت ها
همه ساله خبر می آمد که دولت ها قول داده اند و می خواهند مطالبات سازمان را که از دیون ممتازه هم هست بدهند، ولی نشد که نشد. تا جنابعالی و به کمک مشاوران و معاونان و مدیران، با هوشمندی به گونه ای رفتار کردید که دولت و مجلس همراه شدند و قسمت اعظمی از مطالبات را به اشکال مختلف وصول نمودید که جای بسی سپاس دارد و واقعا دست مریزاد.
گام سوم: متناسب سازی حقوق مستمری بگیران
برادر ارجمند، جناب آقای سالاری، متناسب سازی حقوق مستمری بگیران یکی از آرزوهای چندین ساله پدران و مادران ما بود که یا به آن فکر نمی کردند و یا فکر می کردند که قابلیت اجرایی ندارد و همیشه می گفتند منابع از کجا باید تامین شود؟ و ...
خوشبختانه با تعاملی که توانستید با مجلس و دولت برقرار کنید، وصول دیون معوقه سازمان فرصتی را پیش آورد و خداوند هم عنایتی کرد تا گام سوم و سراسر خیر و برکت برای قشر زحمت کشیده مستمری بگیران برداشته شود. ایمان قلبی دارم که واقعاً اگر عنایت خداوند سبحان نبود این کار به سرانجام نمی رسید، خصوصاً که شما در مصاحبه های خود بذر امید را در دل آنها کاشتید که نگران آینده نباشند و این کار استمرار خواهد داشت.
اگر چه متاسفانه گرانی های پی در پی و تورم شدید که بوجود آمد حلاوت این کار بزرگ و خداپسندانه را کمی کم رنگ کرد، ولی تصور کنیم که با همه اتفاقات ناگواری که پیش آمده است، اگر حقوق این عزیزان زحمتکش و ذیحق، بر همان پایه و اساس سالهای قبل بود، چه فاجعهای می شد. حتماً سفره های آنها خالی تر از همیشه می بود.
مطالب زیاد است و فرصت اندک، که شاعر فرموده:
سخن بسیار دانی اندکی گو
یکی از صد مکن، صد را یکی گو
پس حقیر هم سخن را کوتاه می کنم و عرضم را تمام.
اگر خاطر مبارک باشد، در بهمن ماه سال ۹۹ که در مرکز رفاهی کرج – البرز حضور داشتید، بنده خدمتتان عرض کردم که به عنوان یک مدیر و همکار که نه، بلکه به عنوان یک شهروند و بیمه شده، از زحمات شبانه روزی شما نهایت تقدیر و سپاس را دارم و ایمان دارم که کارهای صورت گرفته در دوران مدیریت شما، عمل صالح و کار خیر جاریه است که برای همیشه ماندگار است و نتیجه آن را در تمامی مراحل زندگی خود خواهید دید.
همه ما دیر یا زود از این جایگاه ها خواهیم رفت و تنها در یادها و کارهای ما خواهند ماند. کارهایی که رنگ و بوی خدایی دارند ولی، همیشه ماندگار خواهند بود.
سه شنبه هفته قبل به گونه ای جلسه پیش رفت و سخنرانی فرمودید که فکر کردم قصد رفتن به سنگری دیگر را دارید، اما بدانید بنده به نوبه خودم قدردان زحمات شما هستم. برای همه کسانی که دلشان برای این مردم و مرز و بودم و ایران سرفراز می تپد بسیار احترام قائلم. همیشه از خداوند برای تان توفیقات روز افزون همراه با سلامتی در تمامی مراحل زندگی آرزومندم.
سخن خود را با شعری از حضرت حافظ به پایان می برم:
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
نظر شما