میثم رادپور در گفتگو با آتیه آنلاین؛ در پاسخ به سوالی درباره تبعات ثابت نگه داشتن نرخ ارز در شرایط تورمی توضیح داد: چنین رویکردی در هر کشوری از دنیا تبعات خاص خود را به دنبال خواهد داشت چه برسد به کشوری مانند ایران که از نظر اقتصادی در وضعیت ویژه قرار دارد.
این کارشناس اقتصادی گفت: بر اساس تئوریهای اقتصاد کلاسیک هرگاه در بازار مداخله شده و از نظر قیمتی شاهد دستکاری باشیم، بازدهی و سوددهی بازار از بین خواهد رفت و جلوی بهینه سازی در بازار گرفته خواهد شد.
وی ادامه داد: از سوی دیگر این رویکرد باعث تقویت فضای رانتی شده و در کنار آن باعث میشود اطلاعاتی که در شرایط عادی بازار را راهنمایی میکند، در وضعیت سرکوب قیمتی و دستکاری کارکرد خود را از دست بدهد.
این تحلیلگر اقتصادی افزود: نکته دیگر آنکه هرگاه نرخ ارز نسبت به سایر کالاها افزایش کمتری داشته باشد، چون قیمت آن کمتر از قیمت واقعی است برای آن تقاضای بیشتری ایجاد خواهد شد و بر این اساس فردی که موفق به دریافت ارز شود به نوعی از رانت بهره برده است.
رادپور ادامه داد: بارها در سالهای گذشته دیدهایم که کنترل قیمت چه تبعاتی به همراه داشته و چگونه باعث افزایش فشار به بازارها میشود. در اغلب موارد پس از ثابت نگه داشتن دستوری قیمتها برای یک دوره زمانی، به یکباره شاهد جهشی در قیمت آنها خواهیم بود. در هر صورت از یک نقطه به بعد نمیتوان بازار را به صورت دستوری کنترل کرد به ویژه با وضعیت فعلی تورم.
وی ادامه داد: ما زمانی برای چندین سال تورم ۱۵ درصدی را تجربه میکردیم و حدود ۱۰ تا ۱۵ سال قیمت ارز تقریباً ثابت بود. طبیعی است که آن شرایط را نمیتوان با وضعیت اقتصادی امروز قیاس کرد. نکته دیگر آنکه حتی اگر جنسی و کالایی این قابلیت را دارد که بر اساس شرایط اقتصادی قیمت آن به طور مثال تا ۲۶ برابر رشد کند طبق نظریههای اقتصاد کلاسیک باید این اتفاق رخ دهد اما چنانچه این قیمت به صورت دستوری ثابت نگاه داشته شود، ممکن است در آینده بازار آن وارد فضای امنیتی شده و برخی کسب و کارها با مشکل مواجه شوند. از سوی دیگر چنین اقدامی باعث میشود فضای اقتصاد کشور آلوده شود که تمام این موارد به کسب و کارها و شرایط زندگی مردم آسیب خواهد زد.
رادپور در ادامه اظهار کرد: متاسفانه در شرایط فعلی بخش عمدهای از ریسکهایی که فضای تولید و کسب و کار ما را مورد تهدید قرار میدهد ریسکهای غیر تجاری است که بازارها را با تهدید مواجه میکند. زمانی که قیمت ارز پایین است عدهای برای دریافت آن مراجعه میکنند و انگیزه اقتصادی بزرگی ایجاد میشود که نمیتوان آن را با قوانین کنترل کرد. پس از آن است که شاهد جهش یکباره قیمتها خواهیم بود و این مسئله تبعات خاص خود را به همراه خواهد داشت.
قیمت واقعی دلار چقدر است؟
این کارشناس اقتصاد کلان در عین حال عنوان کرد: اگر بانک مرکزی بخواهد بحران را کنترل کند باید در نظر گرفت که طی ۱۵ سال گذشته تورم افزایش قابل توجهی داشته است اما همچنان برخی از قوانین ما مانند ثابت است. به طور مثال سقف برداشت از خودپردازهای بانکی در این سالها تغییر چندانی نداشته است. دلیل این موضوع نیز گاه چنان عنوان شده که دریافت مبالغ بالاتر موجب میشود مردم برای خرید ارز اقدام کنند اما در نهایت همین محدودیتها به جای اینکه کارگشا واقع شود باعث شده مشکلات متعددی به اقتصاد کشور تحمیل شود.
رادپور ادامه داد: این وضعیت موجب میشود که برخی طرحهای سرمایهگذاری که پتانسیل اجرایی شدن دارند و در حالت عادی مقرون به صرفه هستند دیگر توجیه اقتصادی نداشته باشند و این امر تولید را با آسیبهای جدی مواجه میکند و در موارد متعدد این مسئله به اقدامات دولتی برمیگردد.
وی اظهار کرد: طی سالهای گذشته برای کنترل بازار شاهد بودهایم که در موارد متعدد گفته شده که سلطان فلان باز بازار اعدام میشود. چنین رویکردی موجب میشود که سرمایهگذاران برای فعالیت و حضور در بازار احساس خطر کنند و در نهایت میزان تولید با کاهش جدی مواجه شود. اکنون مدتهاست کارکرد حواله در بازار ارزی کشور از بین رفته و آنچه به عنوان مرکز مبادلات ارزی ایجاد شده نیز مشکلات خاص خود را برای فعالان اقتصادی به همراه داشته است.
رادپور افزود: باید به خاطر داشته باشیم که هرگاه جلوی افزایش قیمت گرفته میشود، تبعات آن را در اقتصاد خرد شاهد هستیم و در کلان این مسئله موجب میشود که فعالیتهای اقتصادی و تولید با کاهش مواجه شوند. اکنون نیز میتوان به تجربه سالهای گذشته اشاره کرد که تلاش دولت برای ثابت نگه داشتن نرخ ارز موجب شد در یک مقطع زمانی شاهد جهشهای قیمتی باشیم که این مسئله ریسکهای جدیدی را برای فعالان بازار به همراه دارد.
وی در پاسخ به این سوال که با توجه به توضیحات ارائه شده اکنون قیمت واقعی ارز چه رقمی در نظر گرفته میشود، توضیح داد: قیمت واقعی ارز آن چیزی است که در بازار خرید و فروش میشود اما اگر بخواهیم درباره قیمت تئوری نظر بدهیم میتوان گفت که اختلاف تورم سالانه ایران و ایالت متحده آمریکا میتواند درصد واقعی افزایش نرخ ارز در هر سال را نشان دهد.
تنها تورم را در نظر نگیریم/ اثر رکود بر تولید و اقتصاد
این کارشناس اقتصادی در ادامه صحبتهای خود به بحث رکود اشاره کرد و گفت: اکنون بسیاری از صحبتها به کنترل تورم محدود میشود در حالی که ما با دو پدیده رکود و رکود تورمی مواجه هستیم. هرگاه شاهد رکود باشیم قیمتها افزایش خواهد یافت. اگر در کشوری تورم ۳۰ درصد باشد اما امکان تولید وجود داشته باشد، در نهایت دستمزدها نیز متناسب با تورم افزایش یافته و افراد میتوانند در مدت مشخص اهداف اقتصادی خود را محقق کنند اما در کشور ما به دلیل اینکه تولید متناسب با تورم افزایش ندارد، شرایط به سمتی رفته است که اکنون جوانان ما نمیتوانند امیدی به خانهدار شدن داشته باشند.
وی ادامه داد: زمانی که دچار رکود باشیم نمیتوانیم تولید خود را افزایش دهیم و در چنین شرایطی طبیعی است که کارفرما قدرت افزایش حقوق و دستمزد نیروی انسانی خود را نخواهد داشت. بر همین اساس تولید به طور مداوم کم میشود در حالی که اگر تنها تورم داشته باشیم اما رکود وجود نداشته باشد میتوان تا حد زیادی جلوی کاهش تولید را گرفت. بنابراین میتوان گفت بسیاری از مشکلات فعلی بیش از تورم به کاهش تولید باز میگردد.
رادپور همچنین به بحث تحریمهای بینالمللی اشاره کرد و گفت: ریشه بسیاری از معضلات ما به تحریمها برمیگردد تا جایی که حتی افراد به اندازه میزان استهلاک دستگاههای خود حاضر به افزایش سرمایه گذاری نیستند چرا که سرمایهگذاری به دلیل افزایش ریسکهای غیر اقتصادی دیگر برای آنها صرفه ندارد و حال مجموع ریسکهای سیاسی مالیاتی و غیر ه به قدری افزایش یافته که سرمایهداران در مواجهه با آنها فرار را بر قرار ترجیح میدهند.
وی با بیان اینکه ۱۲ تا ۱۳ سال است که ایران درگیر رکود تورمی است، افزود: با این وجود همچنان توجه همه به تورم است در حالی که تولید به مراتب مهمتر است. پول را میتوان یک کاغذ در نظر گرفت که ارزش چندانی نداشته و میتوان آن را به میزان زیاد چاپ کرد اما تولید یک ارزش محسوب میشود و عدم تولید کالا ضررهای متعددی به همراه خواهد داشت و ما بارها این تبعات را تجربه کردهایم.
رادپور در بخش دیگری از صحبتهای خود با بیان اینکه میتوان بازار را به مراتب آزادانهتر قیمت گذاری کرد، گفت: اینکه صادر کننده را ملزم کنیم ارز حاصل از واردات را به قیمتی که دولت میخواهد عرضه کند، تبعات خاص خود را به همراه دارد و دولتها میتوانند در فضای اقتصادی کشور شرایط آزادتری را فراهم کنند. زمانی که منابع ارزی کشور محدود است عرضه آن با نرخی پایینتر از نرخ واقعی موجب میشود که همه برای دریافت آن اقدام کنند و این موارد در نهایت اقتصاد کشور را با آسیبهای متعدد مواجه میکند.
رادپور در بخش پایانی صحبتهای خود تاکید کرد: دولت باید بخشی از اقتصاد را واگذار کند. کدام دولت در دنیا تا این اندازه خود را درگیر قیمت گذاری کالاها و بازار میکند؟! تحریمها روند اغلب امور را بسیار کند کرده و از جمله خصوصیسازی نیز در کشور ما با وقفه همراه شده است. ما باید ایدئولوژی خود را تغییر دهیم و دید دیگری به دنیا داشته باشیم و شاید تا زمانی که این اتفاق رخ ندهد، سایر اقدامات دولت فرعی محسوب شود و اصل ماجرا همین ایدئولوژی دولتها باشد.
نظر شما