معصومه صیدی، دکترای روانشناسی در پاسخ به اهمیت پژوهش در بررسی تاثیر حال عمومی ایرانیها در میزان کنشگری آنها در مواجهه با مسایل روز جامعه میگوید: یکی از راههایی که میتواند به حاکمان جامعه کمک کند و نشان دهد زیر پوست جامعه چه میگذرد، انجام پژوهشهای اجتماعی، روانشناختی، اقتصادی و... است. اگر گوشی برای شنیدن وجود داشته باشد میتوان صدای تغییرات اجتماعی، نارضایتی و مشکلات جامعه را شنید و قبل از مرگ سهراب برای آن نوشدارویی پیدا کرد.
صیدی با تأکید بر اینکه پژوهشها کمک میکنند که حاکمان و دست اندرکاران بتوانند آینده را پیشبینی کنند و براساس آن اقدامات لازم را انجام دهند، ادامه میدهد: در جوامع مدرن و پیشرفته تردیدی در جایگاه علوم انسانی و نقش بیبدیل آن در شناخت جامعه و استفاده از یافتههای آن در سیاستگذاریهای کلان وجود ندارد و به همین دلیل است که میبینیم انواع بنگاههای نظرسنجی و پژوهشی وجود دارند که میتوانند برای در دست گرفتن نبض جامعه یاریگر تصمیمگیران باشند.
وی با بیان اینکه متأسفانه در ایران روشهای علمی اینگونه پژوهشها رشد چندانی نیافته و پرسشهای مطرح شده در مورد آینده اجتماعی با ارجاع به دیدگاههای ایدئولوژیک و یا آرمانها پاسخ داده میشوند، اضافه میکند: پژوهشهای نظری و کاربردی که میتوانند از انواع روشهای کمی، کیفی، مشاهدهای و... استفاده کنند مانند نورافکنی است که روشنایی را متوجه جایی میکند که مشکل و دردی وجود دارد و در واقع میتوان گفت مانند پیشگویی عمل میکند که میتواند آینده را ببیند.
صیدی ادامه میدهد: با شناختی که از انواع پژوهشها به دست میآید میتوان اقدامات پیشگیرانه تعریف کرد و جامعه را به سمت ثبات بشتر پیش برد ولی شرط لازم برای کارآمد و قابل استفاده بودن این نتایج، اهمیت دادن به روشهای علمی، تلاش برای توسعه آن و مهم تر از همه شنیدن صدا و نتایج پژوهشها است.
این روانشناس در پاسخ به اینکه «آیا روانشناسی اجتماعی تعریف خاصی از واکنشهای انفعالی جوامع ارائه میدهد یا خیر» تأکید میکند: از نگاه روانکاوی جُک و شوخی با مسائل و مشکلات اجتماعی یک عمل ناخودآگاه است در مقابل موضوعاتی که یا در جامعه تابو هستند و یا اینکه میتوانند برای افراد عواقب ناخوشایندی داشته باشند.
او ادامه میدهد: جک و شوخی حتی در مورد بدترین شرایط اجتماعی نیز نوعی ارتباط است که به ما امکان میدهد افکار و خواستههای سرکوب شده خود را به شیوههای قابل قبول اجتماعی بیان کنیم. شوخیها اغلب شامل استفاده از موضوعات جنسی، مشکلات جمعی یا پرخاشگرانه است که معمولاً در جامعه تابو محسوب میشوند. این دکتر روانشناس میگوید هنگامی که افراد یک جک میگویند، میتوانیم این مضامین را به گونهای بیان کنیم که تهدیدآمیز یا توهینآمیز نباشد و به عبارتی، شوخیها میتوانند عمیقترین ترسها، اضطرابها و خواستههای ما را آشکار کنند.
جوکسازی؛ نوعی مکانیسم دفاعی
صیدی تأکید میکند که شاید بتوان اینطور جمعبندی کرد که شوخی حتی با مصائب اجتماعی نوعی مکانیسم دفاعی است در مقابل ترس و اضطرابهای شدید و درونی ما که به دلیل سنگینی و بار روانی زیاد آن باید به گونهای به بیرون راه پیدا کنند که شوخی یکی از راههای کم خطر آن است.
او در پاسخ به اینکه افراد در چنین جوامعی، چه تعریفی از چیستی زندگی دارند، میگوید: تعریف از زندگی به عوامل بسیار زیاد فردی، فرهنگی، خانوادگی و اجتماعی بستگی دارد و نمیتوان یک حکم کلی و تعریفی واحد برای «زندگی» ارائه داد اما میتوان گفت هر چقدر جوامع بیشتر درگیر فقر اقتصادی میشوند به سطوح پایینتر هرم نیازهای مازلو سقوط میکنند عمده هدفشان حفظ بقا است و افراد برای تأمین این نیاز اولیه میتوانند دست به کارهایی مانند سرقت، پرخاشگری، خفتگیری و....بزنند که در شرایط دیگر هرگز این کار را نمیکردند.
صیدی ادامه میدهد: نگاهی به آمار و ارقام کشور خودمان که توسط مراجع رسمی اعلام شده، نشان میدهد در چند سال اخیر میزان سرقتهای دفعه اولی رو به افزایش است و همچنین میزان آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد، تنفروشی و ... رو به ازدیاد است. در این موقعیت شاید بتوان گفت افراد به جای زندگیکردن و ارائه تعریف و هدف برای آن بیشتر به فکر زنده ماندن هستند.
او در پاسخ به ویژگی چشمانداز متصور افراد از جامعه پیش روی خود اضافه میکند: متأسفانه به موازات بیشتر شدن مسایل و مشکلات اجتماعی و عدم امکان اعتراض و پیگیری به دلیل بیفایده بودن و یا عواقب مرتبط با آن، نبود فضای باز اعتراضی، نادیده گرفتن شدن مشکلات مردم و انکار آنها میزان خشم و ناامیدی پدر جامعه افزایش پیدا میکد که واکنشهای افراد به آن میتواند بسیار متنوع باشد، از مهاجرت به هر ترتیبی و هر جایی گرفته، تا افزایش آسیبهای اجتماعی برای فرار از روبرو شدن با حجم مصائبی که در جامعه و خانواده وجود دارد تا دزدی، دعوا و رفتارهای پرخاشگرانه و...
این روانشناس اجتماعی ادامه میدهد: در این جوامع آستانه تحمل افراد به قدری پایین میآید که به محض روبرو شدن با کوچکترین مشکل واکنشهای انفجاری نشان میدهند که میتواند تبدیل به عواقب غیر قابل جبران شود. متاسفانه تمام اینها میتواند یک جامعه را در مرز فروپاشی فرهنگی و اجتماعی قرار دهد.
لزوم برآوردن نیازهای اولیه جامعه
این روانشناس در پاسخ به راهکار عوامل و لوازم موثر در پذیرش و درمان این عارضه اجتماعی میگوید: درمان مسائل ذکر شده نیاز به نگاه و اقدام کلان دولتی و حکومتی دارد. فهم و پذیرش مشکلات و انکار نکردن و فرافکنی نکردن آنها به دورهها و افراد گذشته اولین قدم برای شروع اقدامات عملی و مؤثر است.
وی اندیشیدن تمهیداتی برای برآورده کردن نیازهای اولیه و ضروری و بالاخص نیازهای اقتصادی جامعه را یکی از اقدامات اولیه و ضروری میداند و میگوید: این نیازها ارتباط مستقیمی با نیاز به بقای افراد و حفظ کرامت آنان دارد که اولیهترین نیاز و حق هر انسانی است.
صیدی ادامه میدهد: تأمین نیازهای مبتنی بر حس امنیت و شنیدن دغدغهها و نیازهای آنان از جمله اقدامات ضروری و اولیه هر جامعهای است. بعد از برطرف شدن این نیازهای اولیه و ابتدایی است که میتوان از افراد یک جامعه برای ساختن آن، خود شکوفایی، نوآوری در زمینههای علمی و... و. انتظار داشت. درمان این عارضه نیازمند سواد، دانش، درک و عقلانیت لایههای بالای هر جامعه است. تأمین این شرایط از جمله وظایف اولیه حاکمان یک جامعه است و از بالا تأمین میشود و نمیتوان این وظیفه را به مردم جامعه تحمیل کرد و از آنها انتظار داشت بار حاکمان را به دوش بکشند.
گفتوگو: مهین داوری
نظر شما