گزارشهای مرکز آمار ایران نشان میدهد جمعیت کشور تا سال ۱۴۱۵، هفت میلیون و ۳۹۱ هزار نفر افزایش مییابد و روند رشد جمعیت از ۰.۷۷ درصد در سال ۱۴۰۰ به ۰.۳۶ درصد در سال ۱۴۱۵ خواهد رسید. با این روند بخش عمده جمعیت ایران در سال ۱۴۱۵ را افراد میانسال و سالمند تشکیل خواهند داد. همچنین پیشبینیها از تغییر هرم سنی ایران در سال ۱۴۳۰ حکایت دارد. برخی کارشناسان معتقدند در این سال یکسوم جمعیت کشور را سالمندان تشکیل میدهد و برخی دیگر این عدد را یکچهارم کل جمعیت ارزیابی میکنند. تمام این آمارها یعنی ایران در شرایط کنونی با ابرچالش سالمندی جمعیت به عنوان یکی از مسائل درگیر و پیش رو مواجه است.
سالمندی جمعیت به معنای افزایش نسبت سالمندان در جمعیت یک کشور یا به تعبیر دیگر کاهش نسبت افراد ۰-۱۴ ساله و افزایش نسبت افراد ۶۰ یا ۶۵ سال و بالاتر و مفهومی برای نشان دادن تغییرات توزیع سنی (ساختار سنی) جمعیت به سمت سنین بالاتر است. سالمندی جمعیت به عنوان یک چالش بر سطوح دیگر جامعه اعم از اقتصاد، سیاستگذاری، مسائل اجتماعی و روانشناختی، درمانی و بیمهای اثرگذار است.
صندوقهای بازنشستگی به عنوان یکی از نهادهای حمایتگر وظیفه خدمترسانی به ذینفعان خود را دارند که یکی از اصلیترین مخاطبان آن، بازنشستگان هستند. بخش اعظمی از مردم در دوران اشتغال، برنامههایی برای تأمین مالی زندگی و گذران دوران سالمندی و ازکارافتادگی خود پیشبینی میکنند و با پرداخت حقبیمه در پی امرارمعاش در دوران بازنشستگی خود هستند. از این منظر، صندوقهای بازنشستگی و نهادهای بیمهگر، جایگاه حیاتی در نظام اجتماعی دارد.
حال به این موضوع بیندیشید که در صورت سالمندی جمعیت، صندوقهای بازنشستگی و نهادهای بیمهگر با چه چالشهایی روبهرو میشوند؟ موضوع این است که سازمان تأمیناجتماعی و ساختار جمعیتی دارای رابطه متقابل و معناداری هستند. سازمان تأمیناجتماعی با حمایتهای خود از دوران پیش از تولد از طریق کمکهزینه ازدواج و بارداری و در سالهای حیات اعم از مستمری بازنشستگی، ازکارافتادگی، غرامت دستمزد ایام بیماری و بیکاری، تا بعد از مرگ همانند مستمری بازماندگی، افراد جامعه را تحت پوشش قرار میدهند.
از سوی دیگر، سالمندی جمعیت به دو طریق بر منابع و مصارف سازمان تأمیناجتماعی، بخصوص بر افزایش هزینهها و کاهش درآمد تأثیر میگذارد. اول آنکه با کاهش مرگومیر و باروری و افزایش امید به زندگی، هرم سنی جامعه به سمت سالخوردگی میل پیدا میکند و جمعیت فعال (شاغل) جامعه کاسته میشود و در نتیجه پدیده سالخوردگی جمعیت اتفاق میافتد. این مسأله منجر به کاهش درآمد سازمان از وصول حقبیمه شاغلان میشود. دوم آنکه با توجه به شرایط سالخوردگی جمعیت، جمعیت افرادی که به دوران بازنشستگی نزدیک میشوند، افزایش مییابد؛ پس سازمان تأمیناجتماعی باید مستمری بازنشستگی بیشتری پرداخت کنند. در کنار این موارد، نیاز جامعه سالخورده به خدمات درمانی نیز بر هزینههای سازمان تأمیناجتماعی میافزاید. با توجه به فعالیت ۱۸ صندوق بازنشستگی در کشور و پوشش ۷۳ درصدی این صندوقها، آگاهی نسبت به تحولات جمعیتی برای سازمانهای بیمهای و صندوقهای بازنشستگی امری لازم و ضروری است و این سازمانها نیازمند همیاری سایر نهادهای متولی جهت حفظ و ارتقاء داراییهای خود جهت ادامه خدمترسانی به ذینفعانشان خواهند بود.
نظر شما