به گزارش آتیهآنلاین، مسئولان حوزه شهری اذعان دارند که حدود ۲۴ میلیون نفر حاشیهنشین در کشور داریم در این میان کرونا در ۱۰ ماه اخیر به این مساله بیش از پیش دامن زده است و بسیاری از خانوارها با از دست دادن شغلشان و بیدرآمدی ناشی از بیکاری به جنوب و شرق شهر و حتی ارزانترین جاهای ممکن در بافتهای فرسوده ناگزیر شدهاند و شواهد نشان میدهد که آمار حاشیهنشینان افزایش چشمگیری داشته است.
از دو سال گذشته تاکنون نیز بارها شاهد انتشار گزارشهای متعددی از سکونت مستاجران در فضاهای غیراستاندارد با تابلوی مسکونی بوده و هستیم؛ زندگی اجارهای خانوادهها در فضای خالی زیر راهپلههای ساختمانها، پشتبامها و انتهای راهپلههای آپارتمانها.
سکونت در خانههای کوچک کبریتی دور از شان انسان
مستاجری که در این ایام شغلش را از دست داده و مجبور به مستاجری در یکی از نقاط حاشیهای تهران شده است در گفتوگو با آتیهآنلاین اظهار کرد: کرونا نه تنها شغلم را گرفت بلکه به جهت بالارفتن تمام هزینههای روزمره و بیشتر از آن بالارفتن اجاره مسکن مجبور شدم اینجا خانه اجاره کنم.
وی ادامه داد: منطقه امنی نیست و پر از افراد خلافکار و دارای اعتیاد است و از طرف دیگر کوچکی بیش از اندازه خانه، نفس کشیدن را هم برای خانواده چهارنفرهمان سخت کرده است.
این مستاجر ۴۹ ساله با اشاره به اینکه خانههای کوچک کبریتی به هیچوجه در شان انسان نیست، افزود: اگر چه منزل قبلیمان هم بزرگ نبود اما محله آن خطرناک نبود و احساس امنیت میکردیم. همسرم به تنهایی و یا حتی همراه بچهها میترسند به تنهایی از خانه خارج شوند و بیشتر اوقات برای خریدهای ضروری دچار دلهره می شویم.
بازتولید فقر ناشی از حاشیهنشینی
پیشتر اصغر مهاجری؛ جامعهشناس نیز در این باره گفته بود حاشیهنشینی به معنای محرومیت از دسترسی به استانداردهای کالبدی و فضای شهری و کیفیت زندگی است. اولین تاثیر حاشیهنشینی هم بر کیفیت زندگی مردمان آن بافت است. به همین دلیل بعضی مواقع حتی در فضاهای استاندارد شهری با حاشیهنشینهای اجتماعی مواجه هستیم چون شاهدیم افراد به دلیل محرومیت از دسترسی به کیفیت استاندارد زندگی، منزوی و ایزوله شدهاند.
وی معتقد است حتی در منطقه ۱۲ و ۱۰ و حتی در منطقه یک تهران هم با حاشیهنشینی کالبدی مواجه میشویم اگرچه ممکن است گونههای متفاوتی را شاهد باشید و مثلاً در یک منطقه، پشتبام نشینی ببینید و در یک منطقه، زندگی در اتاقکهای ۶ متری و ۲۰ متری. آنچه امروز مثل آب سیاه بر سر ما سایه گسترانده، جاگیر شدن فرهنگ حاشیهنشینی است.
این جامعه شناس تصریح کرد: واقعیت این است که مجموع باورهای ما به سمت حاشیهنشینی هدایت شده و این بسیار خطرناک است چون وقتی پا به درون این حاشیهنشینها میگذارید، مخرج مشترکشان، خسارت و پیامدهای منفی؛ بازتولید و تولید آسیبهای اجتماعی و شهری است.
مهاجری ادامه داد: مطالعات ما درباره حاشیهنشینان و باورهای آنها، نتایجی مبتنی بر واقعیتهای جامعه به دست داد؛ نخست اینکه حاشیهنشینی، چه در بسترهای کالبدی و چه در بستر اجتماعی-فرهنگی به نام فرهنگ فقر را تولید و بازتولید و تعمیق میکند. به این معنا که به تدریج، صاحبان این فرهنگ، باورمند میشوند که این هم یک نوع زندگی است و این باور، موجب رکود ذهنی و فکری میشود و آنها را در تله فقر فرهنگی گرفتار میکند که البته همین گرفتاری و عادت به فقر فرهنگی، عامل انتشار و گسترش مجدد حاشیهنشینی میشود.
به گفته وی، نتیجه دوم و بسیار نگران کنندهتر، این است که قشر متوسط جامعه که پیش از رکود اقتصادی، حاشیهنشین نبوده، چون هر روز فقیرتر میشود و سرعت فقیرتر شدن این قشر، حتی از سرعت فقیرتر شدن طبقات کارگر هم بیشتر است، این قشر تبدیل به حاشیهنشین میشود و حالا شاهدیم که عدد حاشیهنشینی، با این افراد در حال افزایش است.
این پژوهشگر اجتماعی یادآور شد: از نگاه جامعهشناسان، طبقه متوسط، سوپاپ اطمینان جامعه است رشد حاشیه نشینی از این منظر که به فقر تدریجی طبقات متوسط، از دست رفتن ثبات و اطمینان و پاسداری ارزشها و هنجارها در تمام حوزههای جامعه منجر می شود باید نگرانی جدی در مسوولان ایجاد کند و آنها را به تسریع در اصلاح رویههای جاری و تدوین سیاستهای حساب شده علمی در حوزه مسایل رفاه اجتماعی وادار کند.
نظر شما