فاطمهسادات کیا، روانشناس و مددکار بیمارستان تأمیناجتماعی شفای سمنان در ارتباط با مشکلات و آسیبهای زنان سرپرست خانوار میگوید: «این زنان که به دلایل متعددی چون طلاق، ازکارافتادگی، فوت همسر و... تأمین معاش خانوادهشان را برعهده میگیرند به یکباره با دنیای متفاوتی روبهرو میشوند که از بسیاری جهات مختصاتش برای آنان ناآشناست و زندگیشان ناگهان دچار تغییر میشود. بهخصوص برای قشری که تا آن زمان شغل مناسب، سواد و تخصص کافی نداشته و باید هرچه سریعتر برای به دست گرفتن امور و ادامه زندگی، کار و شغلی پیدا کنند که خود مشکل بزرگی محسوب میشود. به هر حال این گروه از زنان بهعنوان زنان مطلقه یا بیوه در جامعه شناخته میشوند و در تعاملات اجتماعی روزمره خود گاهی با کلیشههای منفی روبهرو هستند. زنان سرپرست خانوار با چالشها و مسائلی از جمله اجارهنشینی، مشکلات شغلی و اقتصادی در زندگی و جامعه، تأمین هزینههای تحصیلی و نیازهای روزمره فرزندان، محدودیتهای اجتماعی و خانوادگی، مشکلات ازدواج مجدد، مشکلات روحی و تنهایی و... مواجه هستند که منجر میشود احساس رضایت، شادکامی، پویایی و سرزندگی کمتری را تجربه کنند.»
او ادامه میدهد: «کار کردن بیرون از خانه انرژی زیادی از آنان میگیرد و فشارهای ناشی از کار در روحیهشان تأثیرات منفی میگذارد. آنان اغلب خسته، مضطرب و بیقرارند. در صورتی که باید بتوانند در محیط خانواده یک مادر مهربان و نمونه و در محل کار خود یک زن صبور و پرقدرت باشند، این تضادهای شخصیتی در محل کار و خانه سردرگمشان میکند. از طرفی مجبورند ساعاتی از روز را در محل کار خود به دور از فرزندان و خانواده سپری کنند و همچنین در مشاغل با دستمزد ناچیز و طولانیمدت، معیشت خود و خانواده را به زحمت تأمین کنند؛ این مسائل منجر به افزایش استرس و اضطراب شده و سلامت جسم و روحشان به مخاطره میافتد. این گروه از افراد جامعه به علت تحمل مرارتهای زندگی و جور زمانه بدون یار و همدم متحمل بیماریهای جسمی و روحی فراوانی میشوند که اختلالات قلبی - عروقی، دیابت، سردردهای تنشی، آرتروز، واریس و مشکلات پوستی از آن جملهاند. همینطور اختلالات افسردگی، اضطرابی و وسواس فکری از شایعترین مشکلات روانشناختی این قشر است.»
ویژگیهای شخصیتی زنان سرپرست خانوار
او با بیان اینکه سرپرست بودن این زنان جنبههای مثبتی از جمله استقلال مالی، خودپنداری مثبت، حس ارزشمندی و مفید بودن، اعتمادبهنفس بالا و... را به همراه دارد، بیان میکند: «هرچقدر این زنان نسبت به مسائل و مشکلات خود پذیرش بالایی داشته باشند، به همان نسبت روانرنجوری پایینتری خواهند داشت. بهعبارت دیگر زنان سرپرست خانوار با ویژگیهای برونگرایی، پذیرا بودن و داشتن سطح آگاهی بالا با آسیبهای روحی و روانی کمتری مواجهاند.»
به گفته این روانشناس زنان تحصیلکرده و توانمند راحتتر میتوانند با تبعات و مشکلات اقتصادی و اجتماعی کنار بیایند. در مقابل، زنان طبقه فرودست در اجتماع سنتی و کمبرخوردار که احتمالاً تحت نظارت و کنترل اجتماعی بیشتری قرار دارند، این دوره از زندگی برایشان بسیار سختتر میگذرد و کیفیت زندگیشان بهطور چشمگیری افت میکند. این زنان که در مشاغل سخت با دستمزد اندک به فعالیت میپردازند معمولاً با فداکاری به نفع اعضای خانواده، برای خود حقی قائل نمیشوند و لذتی هم از زندگی نمیبرند.»
لزوم حمایت خانواده و جامعه
این روانشناس و مددکار با بیان اینکه زنان سرپرست خانوار نیازمند ترحم نیستند، بلکه به توجه و حمایتهای اجتماعی نیاز دارند میگوید: «رفع مشکلات مربوط به اشتغال، درآمد، مسکن، ارائه خدمات مالی و دولتی، حمایتهای همهجانبه و تشویق زنان سرپرست خانوار موفق و خوداشتغال، ایجاد پوششهای حمایتی و بیمهای در افزایش سطح کیفیت زندگی آنان تأثیرگذار است و کمک شایانی به این گروه از افراد جامعه میکند.»
او میافزاید: «بهمنظور به حداقل رساندن آسیبهای وارد شده به این قشر از جامعه حمایتهای همهجانبه خانواده، جامعه و نهادهای حمایتی ضرورت دارد؛ چراکه عدم حمایت و رهاسازی این زنان آسیبهای فردی و اجتماعی زیادی به بدنه جامعه وارد میکند که در مواردی قابل جبران نخواهد بود.»
آموزش مهارتهای زندگی و توانمندسازی
این کارشناس نداشتن مهارت، حرفه و تحصیلات پایین را در کاهش عزتنفس زنان سرپرست خانوار مؤثر میداند و توضیح میدهد: «این گروه به دلیل نداشتن سواد و یا تخصص گاهی به دستفروشی، مشاغل کاذب و یا تکدیگری روی میآورند که در بعضی مواقع کرامت انسانی آنان نادیده گرفته میشود.»
او توانمندسازی را بهعنوان راهکار برونرفت این مسئله عنوان میکند و میافزاید: «ارتقای سطح تحصیلات، افزایش ویژگیهای مثبت و سطح آگاهی فردی، آموزش مهارتهای اجتماعی، تقویت خلاقیت و روحیه خودباوری، افزایش اعتمادبهنفس، توانایی اداره و مدیریت خانواده با کمک متخصصان از جمله موارد توانمندسازی زنان سرپرست خانوار به شمار میرود.»
به گفته این کارشناس، توانمندسازی و آموزش مهارت به زنان سرپرست خانوار باید از طریق نهادهای حمایتی دنبال شود تا آنها با همت خود و عزتنفس زندگی را بچرخانند. همچنین باید پذیرفت واریز وجهی بهصورت ماهیانه یا وام و... دردی را دوا نخواهد کرد و چه بسا آسیبهای دیگری را به همراه خواهد داشت. هرچه خدمات تسهیلگری بیشتری در امر معیشت و اقتصاد این زنان انجام پذیرد، کانون و بنیاد خانوادگی آنان مستحکمتر شده و آسیبهای فردی و اجتماعیشان کمتر خواهد شد.
گفتوگو: اکرم خاکپور
نظر شما