هادی فرزاد، کارشناس ارشد فناوری اطلاعات با گرایش کسبوکارهای الکترونیک در گفتوگویی با آتیهآنلاین، گفت: «با توجه به شرایطی که استارتآپهای ایرانی دارند شاید ارائه آمار دقیقی از تعداد این شرکتها یا اشتغال ایجاد شده در قالب فعالیت آنها ممکن نباشد، اما اگر در این حوزه وضعیت را در قیاس با دنیا مورد بررسی قرار دهیم، شاید بتوان نتایج را تعمیم داد.»
او ادامه داد: «بسیاری از استارتآپها؛ چه در ایران و چه در سطح جهان تبدیل به شرکتها و سازمانهای بزرگی میشوند که دیگر نمیتوان برای آنها عنوان استارتآپ را اطلاق کرد، به همین دلیل تعداد افراد شاغل در آنها نیز به طور منطقی در محاسبه اشتغال ایجاد شده توسط استارتآپها جایی نخواهد داشت.»
این کارشناس فناوری اطلاعات افزود: «در سطح جهانی نیز در کشورهایی مانند آمریکا در مقطعی از زمان با گسترش ضریب نفوذ اینترنت تعداد مشاغل و کسبوکارهایی که بر پایه اینترنت فعالیت دارند یکباره با رشد مواجه شد. بر این اساس در آمریکا شاهد بودیم جمعیتی حدود ۴.۷ تا ۵ میلیون نفر در کسبوکارهای اینترنتی اشتغال یافته و بسیاری کسبوکارهای اینترنتی با پسوند (.com) ایجاد شد، اما در سال ۲۰۰۰ حباب (com.)ها ترکید و بدین ترتیب عده بسیاری بیکار شدند؛ تا جایی که اشتغال افراد در این حوزه به حدود ۲.۲ میلیون نفر رسید.»
چرا برخی استارتآپها شکست میخورند؟
فرزاد در ارتباط با چرایی از بین رفتن این کسبوکارها گفت: «هر بازار میزان مشخصی از نیاز و تقاضا را دارد و متأسفانه در فعالیت شرکتهای اینترنتی در بسیاری موارد اندازه بازار مورد توجه قرار نمیگیرد. بر این اساس در حوزه ارائه خدمات مختلف ممکن است چندین استارتآپ شکل گیرد، اما اندازه بازار، فضایی رقابتی برای این شرکتها ایجاد کرده و موجب میشود در نهایت تنها عدهای محدود از استارتآپها بتوانند حیات خود را حفظ کنند. این اتفاق با وقفهای چند ساله در ایران نیز رخ داد و بر این اساس شاهد بودیم مثلاً در حوزهای مانند تاکسیهای اینترنتی شرکتهای مختلفی ایجاد شد و حتی سازمانهایی مانند شهرداری نیز به این عرصه ورود کردند اما در نهایت به دلیل محدودیت تقاضا در بازار، بسیاری از این شرکتها ناخواسته حذف شدند؛ اتفاقی که در حوزه مواد غذایی نیز رخ داد.»
او افزود: «طبق گزارشهای بینالمللی ارائه شده حدود ۳۴ درصد از شکست استارتآپها را میتوان به همین بحث حجم بازار ارتباط داد؛ هرچند دلایل دیگری نیز برای شکست شرکتهای نوپا وجود دارد که برخی آمارهای بینالمللی در این زمینه سهمی ۲۲ درصدی را به مشکلات بازاریابی این شرکتها ارتباط دادهاند و در رده بعدی سهمی ۱۸ درصدی برای ساختار تیم استارتآپی در نظر گرفتهاند. تأمین مالی و مسائلی از این دست نیز به طور ناگفته پیداست که تا چه اندازه میتوانند در دوام و بقای این شرکتها نقش داشته باشند.»
این کارشناس فناوری اطلاعات در بخش دیگری از صحبتهای خود به موضوع دوام استارتآپها پرداخت و گفت: «آمارهای جهانی گویای آن است که ۹۷.۹ درصد از استارتآپهای دنیا را شرکتهای کوچک تشکیل میدهندکه در واقع نیروی انسانی چندانی ندارند. ۱.۹ درصد استارتآپها را نیز میتوان جزو شرکتهای متوسط به شمار آورد که پرسنل آنها ممکن است در حد ۱۰۰ نفر باشد و تنها ۰.۲ درصد از شرکتهای نوپا را استارتآپهایی با بیش از هزار نفر نیروی شاغل تشکیل میدهد.»
فرزاد ادامه داد: «آمارهای دیگر گویای آن است که در سطح جهانی حدود ۱۷ درصد استارتآپها در اولین سال فعالیت محکوم به شکست بوده و حدود ۲۰ درصد آنها نیز در دومین سال مجبور به حذف میشوند. حال با توجه به اینکه حدود ۹۸ درصد استارتآپها را شرکتهای کوچکی تشکیل میدهند که در کمتر از دو سال از رده خارج میشوند؛ طبیعی است ارائه آمارهای دقیق در این حوزه امری دشوار باشد.به عبارت دیگر در دنیای استارتآپی بیشتر شرکتهای بزرگی دیده میشوند که بازاریابی خوبی داشته و برندینگ درستی انجام دادهاند که شاید در کل دو درصد از اکوسیستم استارتآپی را هم نداشته باشند.»
چالشهای بیمهای شاغلان استارتآپها
این کارشناس کسبوکارهای مجازی در بخش دیگری از صحبتهای خود به مباحثی مانند بیمه اشاره کرد و گفت: «در بحث بیمه نیروی انسانی معمولاً یکی از چالشهای پیشروی استارتآپها آن است که با سازمانها قیاس شده و هم رده با آنها در نظر گرفته میشوند. سازمانها اغلب تعریفی مشخص داشته و مزایا و درآمد باثباتی دارند، اما معمولاً در شرکتهای استارتآپی شرایط اینگونه نیست و افراد شاغل در شرکتهای نوپا برای استفاده از خدماتی مانند بیمه نیازمند مواردی مانند کد کارگاه هستند که این موضوع نیز به عمر مفید این واحدها بیارتباط نیست و به طور طبیعی افراد شاغل در این شرکتها در قیاس با کارمندان سازمانها شرایط جذابی نداشته و در مدتی نهچندان طولانی شغل و بیمه خود را از دست میدهند و در قیاس با سازمانها از مزایایی به مراتب کمتر بهرهمند میشوند. البته در این میان نمیتوان از نقش سازمان تأمیناجتماعی در همکاری با بسیاری از استارتآپها غفلت کرد؛ اما به هر حال، قوانین در این زمینه نیازمند بازنگری هستند.»
فرزاد در بخش پایانی صحبتهای خود نیز به تغییر نیازها در بازار کار اشاره و تأکید کرد: «پس از پایان همهگیری کرونا از سال ۲۰۲۲ در تمام دنیا شاهد نوعی رشد در استخدام کسبوکارهای آنلاین و مجازی بودیم اما در این عرصه تفاوتهای قابل توجهی ایجاد شده است. به استناد آمارهای بینالمللی در این مدت ۳۴ درصد استخدامها به افرادی مربوط بوده که از کارمندانی با توانایی متوسط خبرهتر هستند و در حوزههایی مانند حل مسأله، تصمیمگیری بحران، خلاقیت، نوآوری و مواردی از این دست حرفی برای گفتن دارند.این افراد به نسبت کارمندانی با تواناییهای متوسط درآمد بیشتر داشته و معمولاً در ردههای مدیریتی جای میگیرند. افرادی که دارای تفکر خلاق هستند نیز سهمی در حدود ۱۵ تا ۱۶ درصد استخدامها را به خود اختصاص دادهاند اما با این وجود باید توجه داشت با توجه به این شرایط در سالهای پیشرو افرادی که دارای توانمندی و تخصص کمتری بوده و در ردههایی مانند اپراتور مشغول فعالیت بودهاند با روی کار آمدن هوش مصنوعی با این تهدید مواجه هستند که از چرخه اشتغال حذف شده و شغل خود را از دست دهند.»
نظر شما