به گزارش آتیه آنلاین، کارآفرین، از یکسو دل در گرو توسعه و رشد اکوسیستم کارآفرینی دارد و از سوی دیگر برای اعتمادسازی و اعتماد کردن در جامعه را به عنوان مهمترین عامل موفقیت و رشد اکوسیستم نهادینه کند. این راه، بیشک سخت و جانفرساست، اما برای کارآفرین کافی است که نتیجه عبور از این راه سخت و جانفرسا فایدهای برای جامعه و مردمان داشته باشد تا همه این سختیها را به جان بخرد. به همین بهانه میزگردی جهت بررسی وضعیت امروز کارآفرینی در ایران و مشکلات و معضلات این حوزه ترتیب دادیم. این رویداد با حضور «مـهـدی غـیـبـی» از اولینهای فعال در اکوسیستم استارتآپی و فعال در حوزه حوزه فینتک و حملونقل هوشمند و «محمدرضا نجفیمنش»، کارآفرین و رییس کمیسیون بهبود فضای کسبوکار اتاق بازرگانی تهران برگزار شد و آنان در این رابطه به بیان نقطهنظرات خود پرداختند. در این رابطه، نجفیمنش معتقد است: «در هر صورت رشد کارآفرینی باعث رشد اقتصاد کشور خواهد شد. نباید روحیه دلالی در کشور توسعه پیدا کند. در حال حاضر دلالی و واسطهگری با کمترین موانع مواجه است، اما در مقابل کارآفرینی با موانع ریز و درشت همراه است؛ در صورتی که دلالی کمترین تأثیر را بر اقتصاد یک کشور دارد و به تورم دامن میزند و برعکس تولید و ایجاد شغل باعث کاهش تورم شده و بیشترین تأثیر را بر اقتصاد خواهد داشت». غیبی نیز میگوید: «در کارآفرینی، ما الان با دو نسل روبهرو هستیم؛ یک نسل، نسل ما که همه روی عرصههای جدید و با تکنولوژی آمدند، با یک ادبیات و یک فرهنگ جدید و متفاوتی عرضه کردند و یک نسل هم نسل قدیم بازاریها. بخشی از اینها با فرهنگ جدید همراه شدهاند اما یک تعداد دیگر هنوز نه.»
بزرگترین چالش کارآفرینی در ایران چیست؟ اصولاً یک کارآفرین با چه مشکلاتی روبهرو است؟
غیبی: بزرگترین اتفاقی که در حال حاضر سر راه کارآفرینی وجود دارد، عدم قطعیت در حوزه اقتصاد است. بالاخره شما نیاز دارید یکسری برنامهریزیهای مالی و زمانبندی داشته باشید که متأسفانه اینها با توجه به جو اقتصادی چندان میسر نیست. به عنوان مثال، شما اساساً در حوزه مالی کاری به قصه دلار و ارز و اینها ندارید، تورم داخلی خودش شما را سوپرایز میکند، یعنی یکسری مواد اولیه را که شما از داخل ایران تأمین میکردید. مثلاً در ماه گذشته با قیمت (n) تومان، ماه بعد مثلاً ۱۵ تا ۲۰ درصد رفته روی بهای آن کالا. بنابراین شما نمیتوانید برنامهریزی مالی درستی داشته باشید.
در حال حاضر استارآپهای اینترنتی با مشکل روبهرو هستند، بنابراین شما نمیتوانید یک برنامه مدون داشته باشید. مثلاً الان واقعاً یک شرایطی پیش آمده که کسبوکارها بعضاً دو هفته یکبار یا در ماه یکبار برنامه میریزند و اصلاً شما نمیتوانید بگویید من الان برنامه میبندم، برای شش ماه آیندهام، ممکن است اتفاقی رخ دهد که در این باره عوامل زیادی وجود دارد که مؤثر است. بنابراین مهمترین عاملی که شما با آن مشکل دارید و چالش محسوب میشود، این است که شما ثبات را به معنای واقعی کلمه که بتوانید بر مبنای آن، چیزی را برنامهریزی کنید، در اختیار ندارید. در کنار آن، یکسری اتفاقات هم وجود دارد مانند بحثهای بوروکراسی اداری که خود یک مشکل عمده است.
نجفیمنش: چالشهای زیادی در این خصوص وجود دارد، اما مهمترین موضوع، عدم اطمینان به آینده کار است. فردی که کاری را آغاز میکند، مطمئن نیست که آینده این کار چگونه پیش میرود. ما عمدتاً کالایی را تولید میکنیم که تا حالا وارد کشور میشد. برای داخلیسازی این کالا اطمینان کافی وجود ندارد که در صورت اجرای این کار، حمایتهای لازم در حد استفاده از کالاهای تولیدی و جلوگیری از کالاهای وارداتی انجام شود. بنابراین این عدم اطمینان از آینده شاید مهمترین چالشی است که یک فرد کارآفرین با آن مواجه است. این مسأله برای کارآفرینان قدیمی و جدید فرقی ندارد. همگی این معضل را احساس میکنند. وقتی نمیدانید آینده برای کاری که شما در حال انجام آن هستید اطمینانبخش است یا خیر، نمیتوانید کار درستی انجام دهید. بنابراین نیاز به قوانین و مقررات مناسب و ضمانت اجرای قوی برای ایجاد اطمینان در تولیدکننده و کارآفرین بسیار محسوس است.
دومین مورد این است که اعطای کمک بشدت ضعیف است و عدم اطمینان به شرکتهای جدید هم وجود دارد. در صورتی که بسیاری از شرکتهای جدید با سرمایههای کم، کار خود را آغاز کردهاند و بسیار موفق وارد بازار شدهاند. این بزرگترین چالشها در مسیر کارآفرینی است. البته ذکر این نکته ضروری است که کارآفرینی در هر شرایطی مهم است، اما برای اقتصاد امروز کشور ما که دچار تورم است، این تولید و ایجاد اشتغال از سوی افراد کارآفرین اهمیتی دوچندان دارد. کشوری که دچار تورم است نیاز به افرادی دارد که شغل ایجاد کنند و تولید را در همه بخشها افزایش دهند. سیاستهای اشتباه افراد کارآفرین را دلسرد میکند و این موضوع اصلاً برای اقتصاد، صنعت، تولید و... مفید نیست. بنابراین در شرایط فعلی باید اقداماتی انجام شود تا کارآفرین با اطمینان از پشتیبانی دولت کار خود را آغاز کند یا ادامه دهد. منظور از دولت، همه ارگانها و سازمانهای درگیر در این بخش است؛ از شبکه پولی و بانکی گرفته تا سازمانهایی که مسئول صدور مجوز و استاندارد و همچنین بخش بیمه و مالیات و... هستند. مجموعهای از این سازمانها و ارگانها در اینکه آیا فردی میتواند در کشور کارآفرین شود یا کاری که ایجاد کرده را توسعه دهد، دخیل هستند. بنابراین نگاه به حوزه کارآفرینی باید نگاهی ملی و بر اساس تضمین منافع کشور باشد؛ نه نگاهی بر اساس منفعت شخصی و ارگانی.
آیا برای کارآفرینان در ایران بسترهای کافی برای ایجاد و توسعه کسبوکارها وجود دارد؟
غیبی: ما در حوزه کارآفرینی و توسعه کسبوکار قانون قابل قبولی داریم. به نظر من، حاکمیت در قالب بالادستی، ریلگذاری مناسبی انجام داده، اما متأسفانه در پیادهسازی و اجرا، بدنه اجرایی مشکلاتی را ایجاد میکند که مجموع این اتفاقات باعث میشود همه این مسائل زیر سؤال برود. مثلاً فرض کنید یک کارشناسی در فلانجا، در فلان بخش از یک اداره، یک تصمیم شخصی و سلیقهای میگیرد که باعث میشود شما بگویید اصلاً حمایتی وجود ندارد، در صورتی که واقعاً قانون تعریف شده، اما آن کارمند دارد مُرّ قانون را زیر پا میگذارد. اعمالنظر شخصی به وفور وجود دارد. شما میبینید یک جاهایی هست که واقعاً به لحاظ قانونی کلی زمان کار شما را میگیرند و مشکلاتی برای شما ایجاد میکنند؛ بنابراین بستر کافی وجود دارد. شاید اغراق نباشد بگوییم ایران واقعاً بهشت کارآفرینی - با توجه به ظرفیت منابع انسانی هزینههای تمامشده و...- است، اما اینقدر اتفاقات پیرامونی وجود دارد که در کل آدمها را از این قصه منصرف و با روزهای سختی مواجه میکند.
نجفیمنش: نمیتوانیم بگوییم زیرساخت برای کسبوکار وجود ندارد، اما برای کارآفرینی باید این زیرساختها تقویت شود. به عنوان مثال در بسیاری از کشورها مراکز کارآفرینی وجود دارد، برای افرادی که ایدههای جدید کارآفرینی دارند، تسهیلاتی برای آغاز کار ارائه میدهند. این روند باید در کشور ما هم ایجاد شود. حمایت از کارآفرینی باید به شکل جدی پیش گرفته شود. ضرورت ایجاد قوانینی قدرتمند و یکپارچه که کارآفرینی را تضمین و حمایت کند، بشدت احساس میشود. باید قوانین در این حوزه یکپارچه شوند تا ارگانها و سازمانها بر اساس آن پیش بروند؛ نه اینکه هر بخشی بر اساس قوانین و مقررات و دستورالعمل سازمانی خود با کارآفرین برخورد کند. کارآفرینی و ضرورت توسعه و حمایت از آن باید در اولویت قرار گیرد؛ چراکه با ایجاد این فرهنگ، اقتصاد قدرتمند شکل خواهد گرفت. فرد کارآفرین از ایجاد دو تا هزاران شغل دارای اهمیت است.
در زمینه پشتیبانی از کارآفرینی، چه اقداماتی از سوی نهاد دولت یا سازمانهای مرتبط انجام شده است؟
غیبی: باید تکلیف دولت را در بازی کارآفرینی مشخص کنیم. از طرفی، ما معتقدیم اقتصاد بخش خصوصی باید رونق گیرد، از طرفی همه دنبال مداخله مستقیم دولت و اتفاقات دیگر هستند. یعنی این مسأله تبدیل به یک شترمرغ شده؛ یک جاهایی مرغ است، یک جایی شتر! به هر حال دولت تکلیفش این است که بگوید من یکسری قوانین وضع میکنم، یکسری حمایتها هم تعریف میکنم. عمدتاً وقتی ما از حمایت صحبت میکنیم، در حوزه کارآفرینی، حمایتها مالی است. دولت میگوید من این مسیرهای دریافت وام را مشخص کردم. مثلاً الان در حوزه دانشبنیان فوقالعاده بحثهای مالی خوبی تعریف شده، یعنی تسهیلات بسیار مناسب است و حمایتهای خوبی در نظر گرفته شده؛ بنابراین میگوید من قوانین را میگذارم، از آن طرف حمایتهای مالی و منابعش را مشخص میکنم تا مسیر باز شود. اما در ادامه متأسفانه شما درگیر بانکها و یا گیر عدم درست اجرای قوانین و حمایتهای مربوطه از سوی یک عده معدود میشوید.
نجفیمنش: دولت و سازمانهای مرتبط باید حمایت به مفهوم واقعی کلمه داشته باشند. برای حمایت باید هم به کارآفرینان کمک کنند و هم اجازه رشد به این سازمانها را در کشور بدهند. در غیر این صورت گرفتاریهای کارآفرینی ادامه پیدا خواهد کرد. حمایت دولت باید به شکل تسهیل شرایط کسبوکار و ایجاد هماهنگی بین سازمانها و ارگانهای زیرمجموعه خود باشد. دولت با یکپارچه کردن خدمات به این افراد بهترین و بیشترین کمک را خواهد کرد. در بسیاری از نقاط دنیا، دولتها نقش هماهنگکننده و تسهیلگر برای تولید و حمایت از کارآفرینی دارند. ایجاد تسهیلات ارزان، فراهم کردن زیرساخت سختافزاری و نرمافزاری، معافیتهای مالیاتی و بیمهای، مشوقهای مختلف مالی و اعتباری و بسیاری از موارد دیگر از جمله اقداماتی است که دولت و ارگانهای زیرمجموعه آن خود را ملزم به ارائه آن به افراد کارآفرین میدانند. این روند در برخی کشورها با جدیت دنبال میشود و میبینیم که هر سال تعداد بیشتری به کارآفرینان بزرگ این کشورها افزوده میشود. در این کشورها دیگر دغدغهای به نام تسهیلات و مالیات، زیرساختها و... اصولاً وجود ندارد و فرد کارآفرین درگیر بخشهای مختلف دولتی برای دریافت تأییدیه و مجوز نیست.
برای ایجاد و توسعه کسبوکارها در ایران، چه درخواستهایی از دولت دارید؟
نجفیمنش: اینکه دولت کمک کند قطار کارآفرینی حرکت افتد و مانعتراشی نکند، مشکلات این بخش حل میشود. یعنی اگر دولت در ایجاد کسبوکار مانعتراشی نکند، بهترین اقدام را انجام داده است. متأسفانه بسیاری از کارآفرینان جوان با فکر و ایده نو به ایجاد کسبوکار وارد میشوند، اما با مانعتراشیها و موانع بسیاری روبهرو میشوند؛ موانعی که بسیاری را از ادامه کار منصرف میکند. تسهیلگری یعنی اینکه بخشهای مختلف دولتی خود را صاحب آن کار بدانند و به فرد کارآفرین برای ایجاد و توسعه کار کمک کنند. اصولاً برای ایجاد اشتغال و کارآفرینی باید در مسئولان در حوزههای مختلف شوق وجود داشته باشد. مسئولان اگر با فرد و افراد کارآفرین همراهی داشته باشند، اصولاً این فرهنگ در کشور جا خواهد افتاد و اقتصاد ما به حرکت میافتد.
شما چه برنامههایی برای توسعه کسبوکار خود دارید؟ آیا امکان توسعه در شرایط فعلی وجود دارد؟
نجفیمنش: امکان توسعه کسبوکار به شرطی اتفاق میافتد که واردات مشابه کالا محدود شود.
مثلاً ما لنت ترمز تولید میکنیم، اما در حال حاضر اجازه واردات لنت هم میدهند. در صورتی که کشور ارز کافی در اختیار ندارد و تولید داخل هم جلوی خروج ارز را میگیرد و هم ایجاد کارآفرینی میکند. اما اگر واردات انجام شود، تولید داخل رونق نمییابد. بنابراین در هر حوزه باید به فکر بهتر شدن شرایط افراد باشند. مثلاً اگر قطعه و محصولی در کشور تولید میشود که نیاز کشور به واردات را کاهش یا از بین میبرد باید به صاحب آن کسبوکار امتیازات ویژهای داد و او را به توسعه و ایجاد محصولات جدید ترغیب کرد. این روند باعث میشود تا همه به تکاپو افتاده و کسبوکار را توسعه و به فکر صادرات باشند. در هر صورت رشد کارآفرینی باعث رشد اقتصاد کشور خواهد شد. نباید روحیه دلالی در کشور توسعه یابد. میبینیم که در حال حاضر دلالی و واسطهگری با کمترین موانع مواجه، اما در مقابل کارآفرینی با موانع ریز و درشت همراه است؛ در صورتی که دلالی کمترین تأثیر را بر اقتصاد یک کشور دارد و تورم را دامن میزند و برعکس تولید و ایجاد شغل باعث کاهش تورم و بیشترین تأثیر را بر اقتصاد خواهد داشت.
تأمین مالی برای کسبوکار به چه صورت است؟ آیا تأمین مالی برای کارآفرینان ساده است؟ چه راهکارهایی در این خصوص دارید؟
غیبی: در ایران پول فوقالعاده فراوان است؛ چه در بخش خصوصی و چه در قالب نظام بانکی. از سویی تأمین مالی به سرعت و به راحتی در ایران قابل انجام است. من بارها این کار را کردهام. من وقتی یک تأمین مالی میکنم، مثلاً از مسیر بانکی، از مسیر بخش خصوصی و یا از مسیر اشخاص حقیقی، برای چه این کار را انجام دادهام؟ هدفم این است که سود به دست آورم و در پایان این تأمین مالی را تسویه کنم، اما در این میان یکسری اتفاقات رخ میدهد که آن را با چالش و تأخیر روبهرو میکند و بعد همه آنها میشوند طلبکار من! به عنوان مثال برای خود ما اتفاق افتاده برای خرید کالا تأمین مالی کردیم، بعد یکدفعه میبینید چهار ماه ترخیص آن کالا به تأخیر افتاده و بعد از این چهار ماه، زمانبندی به هم خورده است، حالا کسانی که شریک شما بودند اکنون به طلبکار شما تبدیل شدهاند. قراردادی که میخواستید ببندید، ضرر کرده، تضامیناش اجرا شده و شما عملاً قفل شدهاید، بنابراین باید همه چیز درست کار کند تا تأمین مالی به مشکلی برنخورد.
نجفیمنش: در حال حاضر سیستم نظام بانکی ما همراه با این قضیه نیست. در صورتی که باید کاری انجام شود تا تأمین نقدینگی بخش تولید و کارآفرینی در اولویت باشد؛ بهویژه با تورم و افزایش قیمتهایی که در حال حاضر وجود دارد، باید تأمین مالی هم با این موارد متناسب باشد. در حال حاضر تأمین مالی به خوبی انجام نمیشود. همچنین در این بخش آن همراهی که باید با کارآفرینی وجود داشته باشد دیده نمیشود. به این ترتیب است که افراد با چالشهای مختلفی در این حوزه مواجه میشوند.
به نظر شما فرهنگ کارآفرینی در کشور در حال تغییر است؟
غیبی: ما در کارآفرینی اکنون با دو نسل روبهرو هستیم؛ یک نسل، نسل ماست که همه روی عرصههای جدید و فناوری آمدند، با یک ادبیات و یک فرهنگ جدید و متفاوت؛ یک نسل هم نسل قدیم بازاریهای قدیمی است. بخشی از اینها با فرهنگ جدید همراه شدهاند و یک تعداد دیگر خیر، یعنی مثلاً شما وقتی میخواهید کار شراکتی را آغاز کنید یا تأمین مالی انجام دهید، آخر سر آن بازاری محترم «دودو تا چهارتا» میکند و با یک گونی پیاز یا قیمت روز دلار بیزینس تو را میسنجد. او میگوید اساساً دانش فنی، توانایی تولید و اینها همه خوب است، اما بگذار کنار، آخرش میگوید مثلاً اگر من روی تو هزار تومان ببندم یا یک کیلو پیاز، یک کیلو پیاز بیشتر جواب میدهد. بنابراین من میگویم این فرهنگ هنوز واقعاً وزن سنتیاش بیشتر است. به نظر من هنوز جا دارد تا این فرهنگ بهروز شود. البته باید به این نکته توجه کرد وقتی که بدنه سنتی سرمایهگذاران مشاهده کنند که نسل جوان با کمترین سرمایهها میتوانند کسبوکارهای خوبی را راهاندازی کنند، در این حوزه سرمایهگذاری بیشتری خواهند داشت. امری که از سوی استارتآپها بیشترین نیاز به آن احساس میشود، امر سرمایهگذاری است. به بیان دیگر، بخش سنتی سرمایهگذاران در کشور به تدریج و با دیدن موفقیتهای نسل جوان در ایجاد استارتآپها و رونق آنها برای سرمایهگذاری در حوزههای دیجیتالی ترغیب خواهند شد. با تمام این اوصاف شرکتهای نوپا میتوانند در هر شکل و به هر اندازهای ایجاد شوند، اما سرمایهگذاران به طور کلی به آن دسته از شرکتهای نوپایی جلب میشوند که نسبت خطر به سود بالایی دارند و مقیاسپذیرتر هستند. معمولاً یک شرکت نوپای موفق قابلیت رشد بیشتری نسبت به یک شرکت جاافتاده دارد، یعنی میتواند با سرمایهای کمتر، نیروی کار یا زمینه رشد بیشتری نسبت به شرکتهای قدیمی داشته باشد. شرکتهای نوپا برای رشد سریع خود نیاز به جذب سرمایه دارند و در این راه گزینههای مختلفی درنظر میگیرند. شرکتهای دیگر یا افراد سرمایهگذار میتوانند به شرکتهای نوپا با تبادل پول نقد در برابر سهام کمک کنند تا فعالیت خود را آغاز کنند؛ هرچند در عمل بسیاری از شرکتهای نوپا از سوی بنیانگذارانشان سرمایهگذاری میشوند. اگر ارزش یک شرکت بر اساس فناوری خاص آن شرکت باشد، مهم است که بنیانگذاران بتوانند از مالکیت معنوی ایدههای خود حفاظت کنند.
نجفیمنش: کارآفرینی در کشور میتوانست رشد بیشتری داشته باشد اما متأسفانه زمینههای دلالی آمادهتر است و سود بیشتری دارد. همانطور که تأکید کردم، راه برای دلالی هموار است؛ در صورتی که نباید این شرایط وجود داشته باشد. افراد بسیاری به دنبال تولید و ایجاد شغل هستند، اما خود را در راهی طولانی و پرپیچوخم و پایین و بالا میبینند. اما برای دلالی اصولاً هیچ پیششرطی وجود ندارد و افراد بدون مجوز، مشکلات مالیاتی، بیمه و... راه دلالی در پیش گرفتهاند.
پیشنهاد شما برای ارتقای فرهنگ کارآفرینی چیست؟
نجفیمنش: اگر هر کاری سودآوری خود را داشته باشد و زیان آن به حداقل برسد، میتواند انجام گیرد و توسعه یابد. بنابراین باید شرایط به گونهای فراهم شود تا کارآفرینی بیشترین سود را برای افراد داشته باشد و دلالی با کمترین سود همراه شود. در این شرایط میتوان امیدوار بود افراد بیشتری به فکر ایجاد شغل و توسعه کسبوکار خود باشند. متأسفانه در شرایط فعلی شاهد هستیم افراد کارآفرین گاه با زیان تولید میکنند، به این دلیل اینکه اقتصاد دستوری در بسیاری از بخشها اعمال میشود. رشد و ارتقای فرهنگ کارآفرینی نیازمند یک عزم همهجانبه از سوی دولت و همه بخشهای درگیر است. باید هزینه ایجاد شغل و کارآفرینی را کاهش داد تا افراد برای ورود به این حوزه اعلام آمادگی کنند.
دولت در راستای حمایت از کارآفرینان و توسعه کسبوکارها میبایست چه اقداماتی انجام دهد؟
غیبی: به نظر من تنها کاری که باید دولت انجام دهد، این است که اجازه ندهد افراد ناآگاه در امور مختلف دخالت کنند. همانطور که در اول بحث مطرح شد، دولت باید بستر را در این زمینه فراهم سازد و با بهبود و تسهیل فضای کسبوکار، اجازه دهد کارآفرینان مسیر خود را طی کنند.
آیا شما تجربه همکاری با سازمانها و شرکتهای دولتی در زمینه کارآفرینی داشتهاید؟
غیبی: ما به واسطه محصولاتی که ارائه میدهیم، با دولت سروکار داشتهایم. برخی از مدیران دولتی سابق در شعار خیلی خوب، اما در عمل خوب نبودند. بزرگترین ضعف هم این است که برخی از کارمندان در بعضی ادارات برای من کارآفرین تصمیم میگیرند. این موضوع یک جایی باید درست شود. از این طرف هم ما یکسری کارآفرین هستیم و آن آقای کارمند متوجه نیست این درخواستی که شمای کارمند طی دو روز امضا نمیکنی، این دو سه روز چه بلایی سر من میآورد. اینکه تو صورت وضعیت مالی من را مثلاً با دو روز تأخیر پاس میکنی، این چه بلایی سر من میآورد. بنابراین آن کسی که آنجا نشسته و برای من کارآفرین تصمیم میگیرد، کارمند است و از ابعاد مختلف، حساسیتها و ریسکهایی که کار من دارد؛ بابت اینکه در زمان مناسب، تصمیم مناسب و اجرای مناسبی وجود داشته باشد، خبر ندارد. بنابراین این موضوع خیلی نگرانکننده و ناراحتکننده است که یک کارمند برای من کارآفرین تصمیم میگیرد. در اینجا باید اتحادیه صنفی خودی نشان دهد. آن صنف باید به نمایندگی بلند شود و برود آنجا و بگوید مشکلات ما این است و این هم راهحل، تا اینکه یکییکی آدمها بروند و بگویند این مشکل وجود دارد. به نظر من، دولت باید در این قضیه، بخصوص در شرکتهایی که در فضای استارتآپی کار میکنند، حواسش را جمع کند، بازخوردها را بگیرد و به آنها عمل کند. متأسفانه کارمندسالاری در برخی از ادارات فضای خوبی ایجاد نکرده است.
چه پیشنهاداتی برای ارتقای فرهنگ کارآفرینی و حمایت از کارآفرینان در ایران دارید؟
غیبی: فرهنگ، اکتسابی است، بنابراین اصلاً فرهنگِ بخشنامهای، نسخهپیچی و امثال آن وجود ندارد، یعنی همه باید با هم تعامل داشته باشند، بعد کمکم این فرهنگ شکل میگیرد. به نظر من، پیشرانها فرهنگ را میسازند. بنابراین در این زمینه شرکتها باید بتوانند نقش پیشقراول را بازی کنند و این فرهنگ را در کشور جا بیندازند. در حال حاضر با نقطه مطلوب فاصله زیادی وجود دارد و برای پیشبرد این موضوع، جریان باید از داخل فضای کسبوکار آغاز شود. به طور قطع در چنین صورتی میتوان شاهد اتفاقات مثبتی در این حوزه بود.
چگونه میتوان با کاهش میزان بیکاری در جامعه، توسعه کارآفرینی و ایجاد شغلهای جدید اقدام کرد؟
غیبی: یکی از مزیتهای ما در کشور، نیروی انسانی موجود است. اما در این رابطه یک اتفاق بدی که افتاده این است که نیروی انسانی بشدت تنبل، تنپرور و منفعتطلب شده، یعنی میخواهد کار کمی انجام دهد، اما درآمد زیادی کسب کند که دلیل این موضوع نیز به واسطه فرهنگ غلط سرمایهگذاری در ایران است. یا مثلاً طرف میرود طلا میخرد، دو ماه نگه میدارد و بعد از چند وقت مقداری میرود روی قیمت آن، بعد میگوید چرا بروم کار کنم، میروم در فضای دلالی. اساساً هر شخصی که میآید در فضای اشتغال و کارآفرینی، با توجه به اینکه حقوق و مزایایش کم است نسبت به بازار دلالی، زود دلسرد میشود. مثلاً شما الان در بدنه دولت میبینید طرف کارمند است، بعد از یک مدتی خودش را بازخرید میکند و میرود در کسبوکار دلالی. تا این قصه و این پولهای بادآورده و اتفاقات باشد، شما میبینید رغبتی برای کارآفرینی به وجود نمیآید. مثلاً الان ما یک آگهی میدهیم و نیرو میخواهیم برای فلانجا. کسی که میآید توقعات عجیب و غریبی دارد، بعد از یک ماه نیز میگذارد و میرود. یعنی میخواهم بگویم برخی افراد به دنبال کار کم با سود بسیار هستند که این موضوع به نوعی نشدنی است.
نظر شما