تبلیغ برای جوانی جمعیت کافی نیست

بالا رفتن سن، تجربه و خردمندی افراد را افزایش می‌دهد و تأثیرات دیگری بر فرد و همچنین جامعه خواهد داشت؛ تأثیراتی که باید آن را روایت کرد، نه قضاوت. برای آگاهی بیشتر نسبت به این تأثیرات گفت‌وگو با «مصطفی تبریزی» عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، نویسنده و مترجم را بخوانید.

تأثیر بالا رفتن میانگین سن جمعیت بر روان جامعه چیست؟
در تمام کشورها هرم سنی جمعیت را رسم می‌کنند که کودکان، نوجوانان، میانسالان و سالمندان چقدر هستند. پس از آن یکسری محاسبات روانشناختی، جامعه‌شناختی وجود دارد که مورد توجه قرار می‌گیرد. در جامعه‌ای که تعداد جوانان خیلی زیاد باشد به این معنا است که نیروی کار بیشتری وجود دارد و در نتیجه نشاط و شادابی بیشتری داریم. همچنین در جوامعی که تعداد سالمندان خیلی زیاد باشد؛ یعنی هرم سنی جمعیت، یک هرم غیرطبیعی است. اگرچه آنان تجربیات گرانبهایی دارند که می‌توانند به نسل‌های بعدی منتقل کنند، اما توانایی کار بدنی و فکری کاهش میابد و نیاز به حمایت دارند. در پی آن وقتی در سنین بالا به حمایت نیاز پیدا ‌کنیم به این معنا است که به لحاظ روانی عزت نفس پایین می‌آید، عزت نفس به لحاظ روانشناختی یعنی من، خوب و دوست‌داشتنی هستم. اما در جمعیت سالمند این حس عزت نفس وجود ندارد یعنی من خوب نیستم، ناتوانم و دوست‌داشتنی نیستم در آن جامعه افزایش می‌یابد، چون عامل مزاحمت دیگرانم و آنها باید تکیه‌گاه من باشند، بنابراین خمودگی و افسردگی در آن جامعه افزایش می‌یابد.

در واقع نشاط جامعه کاهش می‌یابد...
بله. وقتی شما همه آزمون‌های روانی را می‌گیرید، تعداد کسانی که شاداب و افسرده - یا بین این دو حالت هستند- را بررسی می‌کنید. در جوامعی که سالمندان بیشتر هستند معدل شادمانی یا بهنجار شادمانی پایین است.

با این تعریف می‌توان کندی یا بی‌انگیزگی جامعه را از عواقب آن دانست؟
اگر سایر عوامل را بخواهیم بررسی کنیم به لیست بلندی می‌رسیم. سالمندان در کشورهای اسکاندیناوی حمایت می‌شوند؛ حتی اگر کسی را نداشته باشد یک آپارتمان در اختیارش می‌گذارند و خدمتکار دارد. بنابراین یک سالمند در چنین شرایط ایده‌آلی حس آنکه مثلا فرزندان، پسرها، عروس‌ها و... اموراتم را انجام می‌دهند و من مزاحم‌شان هستم را نخواهد داشت. به لحاظ روانشناختی هم اگر علایق یا خانوادگی بیشتر باشد افرادی که دوروبر فرد سالمند هستند از او احوالپرسی می‌کنند و در نگهداری و مراقبت از او کمک می‌کنند و یا هدیه برای‌شان می‌برند. بنابراین تمام عوامل، اقتصادی، اجتماعی و روانشناختی می‌تواند ضرب در سالمندی شود و مسأله را دشوارتر ‌کند.

در ابتدای مصاحبه به هرم سنی اشاره کردید. آیا در آینده جامعه ما نیز به سمت بالا رفتن میانگین سنی و در واقع پیری جمعیت خواهد رفت؟
در حال حاضر فرزنددار شدن کاهش یافته و معنای‌ آن است که ما در بیست سال آینده نیروی جوان کمتری خواهیم داشت. این یک مشکل بزرگ است. راه‌حل آن هم این است که موالید بیشتر باشد تا جمعیت کودکان اضافه شده و جوانان آینده را شکل دهند.
در کشور ما به تبلیغ کردن بسنده می‌کنند که بچه‌دار شوید، اما این تبلیغ اثرگذار نیست. باید ببینیم موانع ازدواج و بچه‌دار شدن چه مواردی است که نسل کنونی ما رغبتی به آن ندارند. الان وقتی یک فرزند به دنیا می‌آید هزینه‌های نگهداری را که حساب کنیم به اندازه تمام حقوق یک کارمند تازه استخدام می‌شود. بنابراین یک عامل، دقیقاً عامل اقتصادی است. حالا فردی که می‌خواهد ازدواج کند اگر بخواهد کودکی هم داشته باشد، مستأصل می‌شود؛ بنابراین از این کار خودداری می‌کند. پس اینکه بگوییم و تبلیغ کنیم، تأثیری ندارد بلکه باید عواملی که مانع این امر می‌شوند، از جمله موانع اقتصادی را از بین ببریم.
وقتی خط فقر در ایران نصف جمعیت را فرامی‌گیرد، بنابراین نصف جمعیت قادر به اداره یک یا دو یا سه فرزند که به دنیا بیاورند نیستند. بگذریم که از آمادگی اقتصادی، ممکن است آمادگی روانشناختی هم نداشته باشند.

وجود افراد سالمند در خانواده؛ چه از نظر روانی و چه جسمی تفاوت‌هایی را ایجاد می‌کند. این تفاوت‌ها چه اثراتی در افراد خانواده دارد؟
این موضوع کاملاً به فرهنگ آن خانواده ارتباط دارد. ما در ایران به لحاظ فرهنگی گروه‌های نامتجانس زیادی داریم. بسیاری از افرادی که سنتی هستند بشدت از سالمندان محافظت می‌کنند و حرمت سالمندان را نگاه می‌دارند، در حالی که در گروه‌های متجدد و نو این رفتار کمتر است. یعنی متأسفانه درهم‌آمیختگی عاطفی کاهش پیدا کرده است.

بی‌توجهی به این نکات چه عواقبی را دامنگیر جامعه خواهد کرد؟
در ایران آمار افسردگی، اضطراب و پرخاشگری بالاست؛ عواقبی که الان جامعه ما با آن برخورد کرده است. همچنین عوامل اقتصادی، اجتماعی و روانشناختی موجب شده که جامعه ما یک جامعه بیمار باشد و آن شادابی نرمال که در دیگر کشورهای جهان وجود دارد در اینجا وجود نداشته باشد. البته در بعضی از کشورها هم شرایط مثل کشور ما است.

اگر بخواهیم از همین الان اقداماتی را آغاز کنیم، چه اقداماتی برای بهتر شدن سلامت روان جامعه با توجه به پیر شدن جامعه در اولویت است؟
یکسری اقدامات ساختاری هستند که باید انجام شود، اما یک نسخه تجویزی نیست که مانند دستور آشپزی بگوییم اولین این کار و بعد آن کار را انجام دهید. وقتی ساختار اجتماعی بر مبنایی است که روابط تولیدی، روابط تجاری، روابط اقتصادی منجر به این می‌شود که اقشار متعددی فقیر شوند و اقلیت بسیار کوچک ثروتمند شوند. این ساختار اقتصادی اگر عوض نشود سایر نسخه‌ها به منزله نصیحت‌ها و توصیه‌ها بی‌خاصیت خواهد بود. بنابراین ساختار اجتماعی و اقتصادی باید عوض شود. تغییر ساختار اجتماعی یعنی اینکه در جامعه گروه‌های مختلف را با سلایق، علایق و کیش‌های مختلف به رسمیت بشناسیم. همچنین اقدام ساختاری دیگر در روانشناسی فردی است. بسیاری از جوانان امروز احساس می‌کنند جامعه یک زندگی به آنها بدهکار است و نتوانسته‌اند خودشان باشند و مرتب باید از نسخه‌هایی که به آنها داده‌اند اطاعت می‌کردند و آن خود بودن‌شان به عنوان انسانی که حق انتخاب دارد را از دست داده‌اند. بنابراین در ساختارهای اجتماعی، ساختارهای اقتصادی و ساختارهای فردی باید کلاً دگرگون شود.

در واقع تغییر ساختار در اولویت است و بعد اقدامات روانی که باید انجام شود.
بله. اگر ساختار درست نشود سایر اقدامات ریزبه‌ریز نتیجه ندارد. بنابراین اصلی‌ترین کار، تغییر ساختار است.

کد خبر: 57455

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 5 + 2 =