به گزارش آتیه آنلاین، منطقه سیستان با وسعتی بالغ بر ۱.۵ میلیون هکتار داری ۵ شهرستان و بیش از ۹۳۰ آبادی بوده که جمعا ۳۹۰ هزار نفر در آن ساکن هستند. جمعیت قابل توجهای از پاسداران این خطه ژئواستراتژیک به دلیل نبود شغل پایدار و درآمد مکفی به تخریب سرزمین، عدم حفظ تنوع تنوع زیستی، مدیریت نامطلوب منابع آب و خاک، نداشتن برنامه های راهبردی جامع در مواجهه با مصائب که بیش از دو دهه با آن رو برو هستند، در کنار شکننده بودن شرایط اقلیمی و ادافیکی (دمای بالا، تبخیر زیاد، بادهای ۱۲۰ روزه توام با ریزگردها و...)، کمبود شدید آب، شوری و قلیائیت خاک و تالاب فاقد رطوبت و پوشش گیاهی، در حال مهاجرت بوده هستند. متاسفانه این مرز نشینان غیور در حال خالی کردن روستاها از سکنه هستند و بیم تهدید مرزهای جنوب شرقی ایران و چالشهای امنیتی احتمالی آتی، سبب شده است، بسیاری از فرهیختگان دلسوز و دغدغهمند این بخش از سرزمین ایران عزیز، از ادامه روند فعلی کاملا نگران باشند. وانگهی اتخاذ سیاستهای نامتناسب مدیران ملی و استانی برای گره زدن معیشت مردم به کشاورزی و دامداری در زمانی که منبع و سرچشمه آب این خطه، در آن سوی مرزهای جغرافیای سیاسی کشور، یعنی در میان ارتفاعات هندوکش و بابایغما در افغانستان است و استراتژی درازمدت دولتمردان افغان و سایر شرکای سیاسی آنها در افزایش تعداد سازههای آبی با هدف کنترل کامل روانابهای گسیلی به سمت مرزهای ایران است، بالاخص بر روی رودخانههای حوزه آبریز هلمند، که دو رودخانه مهم و اصلی آن، هیرمند و فراه است. لذا ادامه سیاستگذاریهای نامطلوب داخلی به رویههای دو دهه گذشته، عملا خبط بزرگی است که در سالیان اخیر به کرات، باز تکرار شده است، بدون شک تبعات این تصمیمات نادرست، نهایتا قامت خم شده مردان این سرزمین که بیش از بیست سال به امید، در انتظار نشستهاند، با افتتاح سد کمالخان که آخرین تیر بر قامت بیجان این سرزمین کهن است، به محاق خواهد رفت که همزمانی این بحران با فشارهای اقتصادی و قیمتهای افسار گسیخته نهادههای کشاورزی و دامی در کنار افتتاح طرح موسوم به آبرسانی به اراضی ۴۶ هزارهکتاری دشت سیستان که میتوانست تا حدودی امید بخش این مردم باشد، متاسفانه قامت سروهای خمیده را هر روز خمیدهتر میکند. بدیهی است مجموعه حوادث اخیر کلیه سرمایهگذاری های انجام شده در بخش زیرساختهای کشاورزی و سایر مشاغل وابسته به آب را با چالشهای اساسی مواجه کرده و خواهد کرد. لذا در سیر رخدادهای مورد اشاره، چشمانداز ورود آب به تالاب هامون و تبعا احیاء و سامان یافتن این پهنه بزرگ ۳۸۰ هزار هکتاری، که کارکردهای زیست محیطی آن، به تنهایی میتوانست رهایی بخش مصائب مردمان این سامان در این قطعه از پازل ذخیرگاه زیست کره که ثبت جهانی هم شده است، آخرالامر با رونمایی سد کمال خان، همه این عرصه وسیع به پهنه برداشت ریزگردها مبدل خواهد شد، و سایر شالودههای حال و آتی، که احتمالا در برنامههای آینده بکار میآمد هم با موانع سخت و جدی مواجه میشود که بر نگرانیها و بیثباتیهای گذشته (دو دهه اخیر) این سرزمین نیز میافزاید. بنابراین تمام دستاندرکاران، ذیمدخلان و ذینفعان و متولیان امور باید این نشانههای آشکار را بیش از پیش جدی گرفته و با برنامهریزیهای جامع و با مشارکت تمام ذینفعان و هم فکری با آنها، راهکارهای کوتاه مدت، میان مدت و درازمدت را بهصورت عاجل تدوین و پروژههای لازمه با اولویت رفع نیازهای معیشتی و ثبات بیشتر در عرصه اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی برای برون رفت از مصائب کنونی به اجرا درآورند. باشد که این رهیافتها از آسیبهای جدی وارد شده بر مردم و عرصه زیست آنها، جلوگیری کند و بسازیم آنچه رضای خدا و خلق اوست.
گزیدهای از راهکارهای احتمالی که از مطالبات جدی مردم می تواند باشد، به شرح ذیل اعلام می گردد :
۱- تاکید بر پروژههای تاب آور منطبق با شرایط موجود منطقه: همانند احداث انواع گلخانهها (برای کشت محصولات لوکس و متوسط که دارای بازار تضمین شده هستند) که با فناوریهای نوین سازگار با شرایط اقلیم منطقه: از جمله مقاومت سازه در برابر تند بادها و همچنین استفاده از تکنولوزیهایی که احتیاج به سوخت های فسیلی نباشد تا با آسیبهای گلخانههای سنتی ادوار گذشته که تنها کارکرد آنها فروش سوخت بود مواجه نشویم (ضمن اینکه گلخانهداران عزیز فاقد دانش و تجربه لازم جهت اقتصادی کردن کشتهای خویش بودند)، صد البته این پیشنهادات با ورود و مشارکت سرمایهگذاران با مشارکت جوامع محلی و تضمین حداقل آب مورد نیاز ( ۵۰ میلیون مترمکعب برای همه بهرهبرداران طرح ۴۶ هزار هکتاری با فرض اختصاص تنها ۵۰۰ مترمربع برای همه آنها که جمعا ۲۵۰۰ هکتار گلخانه لازم است) از طرف متولیان امور در کنار استقرار صنایع تبدیلی و بسته بندی مورد وثوق و بازار بسند
۲- راهاندازی و بستر سازی اشتغالهای جایگزین غیر وابسته به آب که با عزم دولت مردان، ورود بخش خصوصی، نیمه خصوصی، جوامع محلی و سازمان های مردم نهاد میتواند مهیا کننده اشتغالهای پایدار باشد.
۳- احداث و راهاندازی منطقه آزاد مشترک تجاری بین ایران و افغانستان که خود بستری است برای انواع تعاملات در عرصه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی زیست محیطی.
۴- ایجاد بستر مناسبتر جهت ترانزیت کالا و افزایش همکاریهای تجاری و بازرگانی با افغانستان بهعنوان یکی از کریدورهای مهم جنوب شرق ایران زمین.
۵- جدیت دستگاه دیپلماسی در رابطه با مباحث هیدروپلیتیک منطقه و باز تعریف حقآبه زیست محیطی برای تالاب هامون که بهعنوان ذخیرهگاه زیست کره ثبت جهانی شده است و تلاش برای بهنه کردن مفاد قرارداد ۱۳۵۱ تا در ظرف زمانی و مکانی مناسب و به موقع بتوان حقابه را دریافت کرد.
۶- جدی گرفتن بهرهبرداری از ظرفیتهای انرژیهای تجدیدپذیر بهعنوان یکی از قطبهای مهم تولید انرژی.
۷- ایجاد زیر ساختهای لازم جهت استفاده، انتقال و صادرات برق حاصل از انرژیهای پاک به اقصی نقاط کشور و خارج از ایران (افغانستان و پاکستان)
۸- ایجاد و تقویت زیر ساختهای صنعت گردشگری و میراث فرهنگی بعنوان یکی از پتانسیلهای چهار گانه ارز آور و اشتغالزا.
۹- جلوگیری از ورود انواع دام سبک و سنگین جهت چراء و ممانعت از قطع درختان در دشت سیستان.
۱۰- بهرهگیری از ظرفیت روانابهای رودخانه فراه قبل از اتمام سد بخشآباد که در ولایت فراه، در حال احدث است، پس از افتتاح آن اوضاع از این نیز (مشابه رویداد احداث سد کمال خان) وخیمتر خواهد شد.
۱۱- تامین آب شرب شهرستانهای پنج گانه سیستان از خطوط انتقال آب از محل چاه نیمهها که متاسفانه به شهر زاهدان منتقل میشود (حجم آب انتقالی در دو مرحله بیش از ۶۰ میلیون متر مکعب است)
۱۲- بهرهگیری از نزولات آسمانی حوضههای آبریز غرب و جنوب غربی شهرستانهای نیمروز و هامون که مشرف بر دشت سیستان است
نظر شما