به گزارش آتیه آنلاین فلورانس اسکاول شین در ۲۴ سپتامبر ۱۸۷۱ در امریکا به دنیا آمد. او تصویرگر کتاب بود ولی از میانه عمرش به «فرقه اندیشه نو» پیوست و بهعنوان نویسندهای متافیزیکی، چند کتاب در ترویج دیدگاههای این فرقه نوشت.
چهار اثر از فلورانس اسکاول شین
این کتاب تلفیق چهار اثر از این نویسنده است که به قلم خانم گیتی خوشدل به زبان فارسی ترجمه شدهاست این چهار اثر به ترتیب زمان انتشار عبارت اند از: بازی زندگی و راه این بازی (۱۹۲۵)، کلام تو عصای معجزه گر تو است (۱۹۲۸)، در مخفی توفیق (۱۹۴۰) و نفوذ کلام (۱۹۵۹). این چهار کتاب در قالب کتاب «چهار اثر از فلورانس اسکاول شین» در سال ۱۳۸۱ به اهتمام گیتی خوشدل ترجمه شد. این کتاب ۳۶۰ صفحه دارد.
زندگینامه
فلورانس اسکاول شین سالیان بسیار در مقام نقاش و متافیزیسین و سخنران، نامی پرآوازه داشت و با خدمت بزرگِ شفا بخشیدن، هزاران تن از مردمان را در گشودن گرهها و از بین بردن دشواریهای زندگیشان، یاری نمود. وی سالها در نیویورک، دانش الهی را تدریس میکرد. افراد بیشماری در کلاسهایش شرکت میکردند و از این راه، پیام معنویت را به بخش گستردهای از مردم میرساند. بزرگترین راز موفقیتش این بود که همواره خودش بود، ساده و صمیمی و بیتکلف و شوخطبع. هرگز نخواست قراردادی و ادیبمآب یا دارای نفوذی تحمیلی باشد. از این رو هزاران تن که نتوانسته بودند از طریق سنتهای قدیمیتر یا حتی شامختر، پیام معنویت را دریابند یا دستکم در آغاز راه، کتابهای متعارف مابعدالطبیعه برایشان چندان جذابیتی نداشت، به او پناه میآوردند. هرچند بسیار معنوی و روحانی بود، معمولاً معنویت و روحانیت او در پس برخورد ساده و راحت با موضوع مورد بحث پنهان میشد. گرایش فنی و فرهنگستانی نداشت و با مثالهای آشنا، عملی و روزمره آموزش میداد. پیش از آنکه آموزگار حقیقت شود برای کتابها نقاشی میکرد.
کتابشناسی
کتابهای اسکاول شین در آمریکا، و برخی کشورهای اروپایی و ایران چاپ شدهاست. انتشارات کتابسرا از سال ۱۳۷۳ و همچنین نشر پیکان از سال ۱۳۸۱ به نشر این کتاب به زبان فارسی پرداختهاند. آثار منتشر شده از اسکاول شین:
بازی زندگی و شیوه آن (۱۹۲۵)
کلام تو عصای معجزه گر تو است (۱۹۲۸)
در مخفی توفیق(۱۹۴۰)
آثار منتشرشده پس از مرگ:
نفوذ کلام (۱۹۵۹)
چهار اثر از اسکاول شین (۱۹۸۹)
افسون گذرگاه شهود (۲۰۱۳)
نگاهی به کتاب «چهار اثر از فلورانس اسکاول شین»
این روزها تعداد زیادی از افراد راجع به قانون جذب حرف میزنند. جملاتی مثل «مثبت اندیش باش» یا «به چیزهای خوب فکر کن تا برایت اتفاق بیفتند» و ... این حرفها و شعارهای تکراری گاهی با وجود شرایط سختی که از دنیای بیرون به انسان فشار میآورد، بیشتر میتوانند آزاردهنده باشند. خصوصا اینکه عدهی زیادی از افراد از همین حرفها استفاده میکنند، پادکست درست میکنند و با قیمت گزافی به مردم میفروشند. آنها در این پادکستها نیز راجع به قدرت جذب صحبت میکنند. اما در واقع روش بسیار ارزانتری هم وجود دارد که به قولی قانون جذب را به شما میآموزد. این روش سادهتر و ارزانتر، مطالعهی کتاب «چهار اثر» با ترجمهی گیتی خوشدل است. این کتاب، در واقع شامل چهار اثر مختلف است که توسط فلورانس اسکاول شین نوشته شده و اگر به ترتیب خوانده شوند، خرد او به طور کامل به مخاطب منتقل میشود. این کتابها شامل «بازی زندگی و راه این بازی»، «کلام تو عصای معجزهگر توست»، «در مخفی توفیق» و «نفوذ کلام» هستند و ما نیز قرار است راجع به هر کدام، مختصرنامهای تحویل شما دهیم.
بازی زندگی و راه این بازی
اسکاول شین میگوید که ممکن است تاکنون زندگی را مثل یک نبرد تصور کرده باشید. برای مثال، از قدرت و ارادهی خود در برابر دیگران استفاده کرده باشید یا برای مبارزه، دائم درد کشیده باشید. ولی زندگی که سریال جومونگ نیست! بالاخره از یک جا به بعد، بیخیال حرفهایی مثل «امتحان الهی» یا «قربانی در راه یک زندگی متعالی» شوید و سبک صحیح آن را یاد بگیرید! اگر تصمیم بگیرید که به زندگی به عنوان یک بازی نگاه کنید، دیگر نگران نتایج نیستید و روی قوانینی تمرکز میکنید که میتوانند شما را به موفقیت برساند. این مسیر درد کمتر و موفقیت بیشتری به همراه دارد. اگر اینگونه به زندگی نگاه کنید، به جای ترس، ایمان و ارادهی محکمتری خواهید داشت. درست وقتی به همین بخش از گفتههای اسکاول شین میرسیم، متوجه میشویم که قرار است چهچیزی بشنویم.
ایمان بیاورید تا رستگار شوید
از نظر فلورانس اسکاول شین، قوانین بازی زندگی را باید در عهد عتیق و جدید پیدا کنیم. بسیاری از گفتههایی که از سال ۱۹۲۵ بر سر زبانها افتاد (مثل مقاومت نکردن، کارما و بخشش) در کتابهای مقدس شرقی یافت میشود و هدف بیان این نکات، داشتن یک زندگی بهتر است. در واقع چهار بخش زندگی «سلامتی، ثروت، عشق و ابزار وجود کامل» حق مسلم هر کسی است که در این دنیا زندگی میکند. به قول اسکاول شین، این رفاه کامل «حق الهی» ما است. پس همین الان میتوانیم نتیجه بگیریم که اسکاول شین راجع به عقاید ما «شرقیها» صحبت کرده پس همه را خودمان میدانیم و چه نیازی است که حرفهای او را بخوانیم؟ احتمالا انتظار ندارید که اوضاع بدتر هم بشود؟ پس به خواندن ادامه دهید.
طرح الهی
آیا هرگز تصویری از آنچه میتوانید به دست بیاورید یا شخصی که میتوانید باشید مجسم کردهاید؟ شما یک عکس از «طرح الهی» خود را از جهان دریافت کردهاید و این تصویر در درون خود شما قرار دارد. پس: به دنبال چیزهایی نباشید که هیچ ارتباطی با خود واقعی شما ندارند که بخواهید در صورت عدم دستیابی به آنها، ناراحت شوید. به «قسمت الهی» و «سرنوشت» ایمان بیاورید. این حرفها را که میخواندم، متوجه شدم که اسکاول شین، بیش از آنکه قصد کمک کردن داشته باشد، یک ایدئولوژی بیرحمانه را در سر مخاطب جا میاندازد. ایدئولوژیهایی که مرا بیدرنگ به یاد «طبیعتگرایی کاپیتالیستی» میندازد. زمانی که چارلز داروین نظریهی «انتخاب طبیعی» و «طبیعتگرایی» را مطرح کرد، سرمایهدارها دست پیش گرفتند و این باور را به ذهن فقیرترها فرو کردند که اگر در فقر فرو رفتهاید، قانون طبیعت است و نمیتوانید کاری برای آن بکنید. پس به چیزی که دارید ایمان بیاورید چون شما نمیتوانید با «طبیعت» یا «سرنوشت» خود بجنگید.
اسکاول شین نیز با همین حرفها سر مخاطب را گرم میکند. اعتقاد راسخ به «قسمت الهی» چگونه میتواند کسی را که از بیرون تحت فشار است، به آرامش برساند؟ آیا این راهی جز «خودکشی» را مطرح نمیکند؟ شری آرگو در کتاب «زنان زیرک» میگوید هرچه عوضیتر باشید و سعی کنید با مهارتهای خاص با مردی روبهرو شوید، دوستداشتنیتر خواهید بود. او به زنها، راه و رسم زندگی پرافتخار و پر از عزت نفس را یاد میدهد. ولی اسکاول شین به زنی که عاشق مردی بیتفاوت است میگوید: «دنبال چیزی باش که قسمت و حق توست. آن مرد حق تو نیست، پس باید دنبال کسی بگردی که برای تو تعریف شده باشد». آیا این جز پایهگذاری این باور نیست که همهی ما یک مشت کامپیوتر ماشینی هستیم که از قبل برنامهریزی شدهایم؟ آیا این چیزی جز انسانزدایی نیست؟
عدم مقاومت
منظور اسکاول شین از عدم مقاومت، تلاش برای چیزهایی است که میتوانید به آنها برسید. برای مثال، اگر دوست دارید در یک شرکت بزرگ مشغول به کار شوید و درآمد بالایی داشته باشید، اما توانایی لازم را ندارید، تلاش نکنید. فلسفهی «تلاش نکن» چارلز بوکوفسکی را قورت بده! بعد به دنبال کار در شرکتهایی باش که برای تواناییهای تو سر و دست میشکنند. گرچه سیاست سازش و نرمش را نیز آموزش میدهد و با مثال «آب» میگوید که اگر صبر و پشتکار داشته باشید بالاخره به هدف خود میرسید. چون آب با صبر و سختکوشی زیاد میتواند پس از مدتی سنگ را خراش دهد و از آن عبور کند. حقیقتش را بخواهید، این مثال او واقعا دوستداشتنی و به جا بود. حتی مرحوم بروسلی نیز در کتاب آموزش کنگفوی خود، برای قویتر شدن مثال آب را آورده است. او میگوید که همچون آب، انعطاف پذیر باشید. چرا که آب را در هر ظرفی بریزید، به آن شکل درمیآید، ولی آسیبی نمیبیند. این سیاست به شما در رسیدن به خواستههایتان کمک میکند. ولی در بخشی دیگر، باز هم تفکرات اسکاول شین با تفکرات ذهنی من تداخل پیدا میکند.
برای مثال یک راهحل الهی معرفی میکند که ارسال پیام «حسن نیت» و «خیرخواهانه» به نزدیکان، همکاران یا «ملت» خود است. این جمله مرا با سرعت هرچه تمامتر، به یاد تبریکهای «فلهای» میندازد که برای نوروز به تمام مخاطبین ارسال میشود. تبریکهایی که صرفا برای خودنمایی ارسال شده و هیچ «وجد» یا «ذوق» خاصی را برای کسی به ارمغان نمیآورد. در واقع این «ارسال به همه» یا «send to all» ها این مفهوم را میرساند که شخص اصلا نمیداند که شما هنوز در لیست مخاطبانش وجود دارید یا نه! حتی اگر جوابش را بدهید، پیغامتان را نمیخواند! چه چیزی میتواند از این آزاردهندهتر باشد؟ مطمئنا افراد زیادی از این پیامهای تبریک و تسلیت فلهای خسته شدهاند. اما آیا این پیامها میتواند برای ارسال کننده، موفقیت و شادی به ارمغان بیاورد؟ «زندگی بازی است» فلورانس اسکاول شین، نه «مسخره بازی». در مراحل بعدی، اسکاول شین راجع به قدرت کلمات و تاثیر چیزهایی که میگوییم بر ضمیر ناخودآگاه صحبت میکند. این بخش از سخنان او، مستقیما به اثر بعدی یعنی «کلام تو عصای معجزهگر توست» مرتبط میشود که در ادامه، آن را نیز توضیح خواهیم داد.
کلام تو عصای معجزهگر توست
در این اثر، راجع به قدرت کلام صحبت شده و عقاید مذهبی اسکاول شین نیز در کنار آن بیان شده است. به قول اسکاول شین، کلام شما عصای شماست و میتواند فرصتهای زیادی را به وجود بیاورد، یا مخدوش کند. اسکاول شین در این اثر میگوید که خدا مایحتاج انسان است و این انسان میتواند از طریق کلام، تمام آنچه را که به حق الهی به او تعلق دارد، آزاد کند. او باید کاملاً به گفتار خود ایمان داشته باشد. البته اگر اوضاع کمی سختتر باشد، باید به مرحلهی قبلی برگردد، ساکت بماند و به قسمت خودش ایمان بیاورد. در واقع اگر با عدم توانایی تکلّم یا تفکر به دنیا بیاید، یا در اثر تصادف به بیماری کشندهای مثل ایدز مبتلا شود، یا قطع نخاع شود، یا مثل یکی از آشنایان سالها درس بخواند، فوق دکترا در درس تاریخ بگیرد و به خاطر یک سکتهی مغزی، حافظه (هرچه را که یاد گرفته) از دست بدهد، پس باید سکوت کند.
نظر شما