به گزارش آتیه آنلاین، فعالیت داوطلبانه از پیشفرضهای اساسی شکلگیری جامعه مدنی است. تا زمانی که فعالیت داوطلبانهای شکل نگیرد اساساً جامعه مدنی به وجود نمیآید. مفهوم جامعه مدنی خود بدیلی است که در مقابل جامعه اقتصادی سنتی یا جامعهایدئولوژیک شکلگرفته است. در توضیح جامعه اقتصادی باید گفت که مبنای این نوع از جوامع، عقلانیت ابزاری و مناسبات سودمحور بوده و عرضه و تقاضا در آن صرفاً اقتصادی است. در مقابل چنین جامعه اقتصادی سنتیای جامعه مدنی شکل میگیرد. جامعهای که به دنبال به وجود آمدن شهروندانی آگاهتر و مطالباتی تخصصیتر و برخلاف جامعهایدئولوژیک، متکثرتر است و تحقق منافع و حقوق اقشار مختلف، ارتقا فرهنگ سیاسی و از همه مهمتر خلق اطمینان و ارزشهایی که به حوزه سیاست از طریق عرصهی سیاسی منتقل شود، از مهمترین اهداف آن است.
شاید بتوان گفت یکی از مهمترین دستاوردهای جامعه مدنی آن است که باعث افزایش اعتماد بهنظام سیاسی میشود. همچنین به چالش کشیدن قدرت باعث میشود که خودکامگی و خودمحوری در تصمیمگیریها کاهش پیدا کند و این مسئله باعث افزایش سرمایه اجتماعی خواهد شد.
شکلگیری جامعه مدنی، در مرحله اول به فعالیتهای داوطلبانه اشخاص نیازمند است؛ اما طبیعتاً بستر فعالیت نیز باید برای افراد داوطلب مهیا باشد.
گابریل آلموند و سیدنی وربا از سه نوع فرهنگ سیاسی مختلف صحبت میکنند. فرهنگ محدود، فرهنگ تبعی و فرهنگ مشارکتی. در فرهنگ مشارکتی تصمیمگیریها صرفاً توسط گروهی از افراد که خود را متخصص در تمامی امور میدانند گرفته نمیشود بلکه با شکلگیری گروههای مختلف، تفاهم نسبت به یک مسئله بهطوریکه منافع اقشار مختلف را در نظر گرفته باشد، شکل میگیرد.
درک از هویت، در فرهنگهای مشارکتی، محدود و تبعی متفاوت است. درواقع این هویت است که به بخشی از دغدغهمندیهای افراد شکل میدهد. افراد براساس تجربه زیسته خود نسبت به برخی از مسائل احساس دغدغه میکنند و این دغدغهمندی به دنبال خود احساس مسئولیت را به همراه دارد. درواقع نوع دغدغههای فرد را تجربه زیستهای مشخص میکند که متأثر از آموزشهایی است که از اجتماع، محل تحصیل، خانواده و بهطورکلی زنجیرههای ارتباطی و تجاربش دریافت کرده است. این شکل از تجربه زیسته، برخی مسائل را در ذهن فرد مهمتر نشان میدهد.
علاوه بر این، فعالیت داوطلبانه بهنوعی نیاز انسان اجتماعی نیز است. بررسی هرم نیازهای مازلو نشان میدهد که بعد از نیازهای فیزیولوژیک و نیاز به امنیت، نیازهای اجتماعی، نیاز به احترام و ارزش و در نوک هرم، نیاز به شکوفایی استعدادها وجود دارد. در جوامعی که همچنان درگیر نیازهای فیزیولوژیک هستند و نیازهای ایمنی آنها نیز تأمین نشده، پرداخت به نیازهای اجتماعی در محاق قرار میگیرد و این یکی از مشکلاتی است که در جوامع توسعهنیافته باعث محدودیت فعالیتهای داوطلبانه میشود.
از طرف دیگر انگیزه فعالیت داوطلبانه هم دارای اهمیت است. در بحث انگیزه ما با دو نوع از انگیزه روبهرو هستیم. اول بحث پاداش است. پاداشی که میتواند دنیوی یا اخروی باشد و مبنایی شود برای آنکه فرد داوطلب میزان مشخصی از سودمندی را برای خود متصور شود. نوع دوم انگیزه مبتنی بر وجدان است. درواقع این نوع از انگیزه در راستای تقاضاهایی است که فرد نسبت به آنها دغدغهمندی هایی دارد و از رفع آن دغدغه احساس رضایت درونی دارد و رفع آن دغدغه را سودمندی برای خود، بشر و یا محیطزیست تلقی میکند.
بعد از مسئله دغدغه و انگیزه فعالیت، ما با مفهوم احساس مسئولیت اجتماعی روبرو هستیم. در بسیاری از مدارس کشورهای توسعهیافته، آموزشهایی برای یادگیری خدمت محور وجود دارد. در فرایند روانشناسی رشد، مسئله نقشپذیری، فرایند یادگیری مهمی است.
نقشپذیری یعنی اینکه من کیستم، چه انتظاراتی از من وجود دارد و چه رفتاری را باید ارائه دهم. متأسفانه در کشور ما نسبت به مفهوم مسئولیتپذیری اجتماعی آموزشهای مناسبی در سطح مدارس صورت نمیگیرد و این در حالی است که تأثیر بحث مسئولیتپذیری اجتماعی در کودکی، بر شکلگیری شخصیت افراد در جوانی و میانسالی تأثیر بسزایی دارد.
لذا برای افزایش فعالیتهای داوطلبانه ما با این مسئله روبروییم که باید بستر این حضور از جوانب مختلفی مهیا باشد. پسازآنکه دغدغهها در فرد شکل گرفت و انگیزه مشخص شد؛ نوع آن انگیزه مشخص میکند که آن جامعه به سمت شکلگیری گروههایی حرکت میکند که مبتنی بر عقلانیت ابزاری هستند یا اینکه مبتنی بر عقلانیت ارتباطی هستند. پس از بحث انگیزه ما بااحساس مسئولیت اجتماعی روبرو هستیم که نیازمند تربیت مدرن است.
طبیعتاً در جامعهای که فرهنگ سیاسی آن فرهنگ مشارکتی است به نسبت جوامعی که همچنان فرهنگهای محدود و تبعی در آنها جریان دارد ما شاهد شکلگیری فعالیتهای بیشتر داوطلبانه هستیم. همچنین در جوامعی که نیازهای اولیه مانند نیازهای فیزیولوژیک و ایمنی و امنیت تحقق پیداکرده طبیعتاً میل افراد به فعالیتهای داوطلبانه و اجتماعی و شکلگیری ارزشها بیشتر خواهد بود. اگر نظام تصمیمگیری سیاسی پاداشهای مناسبی برای شکلگیری این گروهها و افرادی که فعالیتهای داوطلبانه دارند در نظر بگیرد و همچنین مسیر مجوزگیری تشکلها را هموارتر کند بهگونهای که تقاضاهای مختلف امکان بروز داشته باشند، میتوانیم شاهد شکلگیری فعالیتهای داوطلبانه بیشتری باشیم؛ و مهمترین پاداشی که میتوان متصور بود این است که عرصه عمومی شکلگرفته باشد تا انتظارات، خواستهها و مطالبات گروههای مردمی به قدرت منتقلشده و تصمیم گیران اصلی حوزههای مختلف، دغدغه مندان همان حوزه باشند.
یادداشت از: محمدرضا روستایی دانشآموخته علوم سیاسی
نظر شما