به گزارش آتیه آنلاین، انسانها بهواسطه گفتگوی با یکدیگر و برقراری کنش ارتباطی (Cummunicative Action)، ابعادی از هستی و حضور خود را آشکار میکنند. دیدار و مواجهه با دیگری، در کنشی ارتباطی، فرصت ایجاد و شکلگیری توافقها و عدم توافقهایی را میدهد که باعث ایجاد هویت و تمایز میشود. با دیگری صحبت میکنیم، واکنشهای او را میبینیم، بر اساس هیجانی که از خود بروز میدهد، احساساتی در ما ایجاد میشود و شناخت و جامعهپذیری ما شکل میگیرد. جنکینز در کتاب هویت اجتماعی میگوید: (هویتهای انسانی، برحسب تعریف، هویت اجتماعیاند. تعیین هویت خودمان یا دیگران، دارای معناست و معنا همیشه مستلزم کنش متقابل است: توافق و عدم توافق، رسم و بدعت، ارتباط و گفتگو.) روبرویی با دیگری و ادراک و گفتگویی با اویی که همراه ما در اتوبوس نشسته، همکار ماست، در صف نانوایی ایستاده و ...، فرصتی است که این دیگری را بهعنوان انسان ببینیم. انسانی که حرفهایی برای گفتن دارد، دردها و دلبستگیها و عواطفی دارد و زندگی دراماتیک قابل توجهی دارد؛ اما این کنش ارتباطی همواره در زندگی روزمره، در حال مخدوش شدن است. اگر با کسی صحبتی میکنیم یا ارتباطی داریم، معمولا برای به انجام رساندن کاری است. برای معاملهای یا هدفی بهجز خود گفتگویی که در آن هستیم، با دیگری ارتباط برقرار میکنیم. در شرایطی که رفتن به سر کار، نه برای ارتباط با دیگری بلکه برای انجام کار است و کنش استراتژیک (Strategic Action) بین انسانها، ارتباط آنها بیشتر و بیشتر به سمت عقلانیت ابزاری و سودمندی رابطه پیش برده، باید به زیست جهانی که هابرماس بر آن تاکید دارد توجه کنیم. چرا که در کنش استراتژیک بین انسانها، فرصتی برای توافق و عدم توافق و توجه به معنا باقی نمیماند. باید احتمال بدهیم که فقدان توجه به معنا، آغاز بحران معنوی در جامعه خواهد بود. در کنش استراتژیک، مهم نیست که این دیگری که روبروی ما ایستاده چه کسی است یا چه سرگذشتی دارد، بلکه تنها این مسِئله مهم است که کنش ما با او به نتیجهای سودمند میرسد که در عقلانیت ابزاری منطقی است، یا نه!
فعالیت داوطلبانه، در قالب شرکت در سازمانهای مردم نهاد، کنشهای فردی و گروههای مردمی غیر رسمی، در هر زمینهای (شامل فعالیتهای محیط زیستی، آسیب اجتماعی، فعالیت امدادی و هلال احمر، آموزش و فعالیتهای فرهنگی...) مولد جامعه مدنی و تولید فضا، هنجار و معنایی است که خود شهروندان نیز در تشکیلش، سهمی داشتهاند. بستر ایجاد فهم مشترک و درک متقابل از دغدغهها، تمایزها و تفاوتهای یکدیگر، کنش ارتباطی را از مختل شدن باز میدارد. کسی که فعالیت داوطلبانه انجام میدهد از کمک به دیگری، کار خیر و ... صحبت میکند و این را هدف اصلی خود بیان میکند، اما باید اضافه کنیم که او در حال بازخوانی انگارهی ذهنی خود در مورد دیگریهای جامعه است. درواقع دارد سعی میکند تفاوتهای انسانی را ابتدا درک کند تا آن دیگری را به اندازه خود ارزشمند بداند، اخلاقی بودن فعالیتش را بدون واسطه درک کند و سپس به امر خیر و کمک به دیگری بپردازد. احتمالا او کمک به دیگران و توجه به مسائل اجتماعی و فرهنگی را عمیقتر و واقعیتر از دیگرانی میفهمد که کار داوطلبانه انجام ندادهاند، زیرا به خاطر تجربه زیستهاش، ارزشها به شکل بیواسطهتری در او نهادینهشدهاند.
نتیجه محسوس، خودآگاهی انتخابهایی است که در جامعه مدنی انجام میشود که فراتر از آن این که قدرت ارتباطی (Communicative Power)، یعنی نفوذ افکار عمومی بر دولت، از طریق بحثهای عقلانی درباره هویت و منافع شهروندان در حوزه عمومی، شکل میگیرد. انجام کار داوطلبانه در جامعه و توجه به زیست جهانی که جامعهپذیری ما را به عهده دارد، رسیدن به آگاهی از حقوق خود و دیگری در جامعه (از طریق درگیری با ابعاد مختلف فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی) است که نهایتا منجر به شرکت در خرد جمعی و عقلانیت ارتباطی و، پویایی مثبت در هنجارها و نظام اجتماعی و فرهنگی میشود.
یادداشت از: محسن پناهی، دانشجوی کارشناسی ارشد انسانشناسی دانشگاه تهران
نظر شما