در بحران امروز؛ زندگی آخرین انتخاب و مرگ تنها یک عدد شده است

وقتی اعتماد اجتماعی وجود ضعیف باشد، قوی‌ترین دولت هم اقتداری نخواهد داشت و برنامه‌هایش با شکست مواجه می‌شود. زیرا در شرایط بحرانی، همانند پاندومی کووید19، معمولاً دولت‌ها باید از نظام بروکراسی قوی برخوردار باشند تا بتوانند اقتدار خود را اعمال کنند و مانع از همه‌گیری بیشتر شوند،

به گزارش آتیه آنلاین، جامعه زمانی قابل پیش‌بینی و برنامه‌ریزی است که افراد و شهروندان جامعه فهمی از جامعه داشته باشند و وجود آن را به رسمیت شناخته و مزیت وجود آن را در زندگی حس کنند. این فهم زمانی رخ می‌دهد که  افراد به جامعه گره بخورند؛ به این معنا که افراد در لایه‌های مختلف جامعه و در نهادها و سازمان‌های عمومی، مدنی، و غیرانتفاعی مشارکت فعال داشته باشند. بدین گونه شهروندان خود را در جامعه و ساخت آن سهیم می‌بینند و نسبت به وضعیت یکدیگر احساس وظیفه و مسئولیت می‌کنند. چون در این وضعیت افراد هم در سطوح مختلف به هم کمک می‌کنند و هم همدیگر را کنترل و پایش می‌کنند. این گره‌خوردگی به جامعه زمانی رخ می‌دهد که سرمایه اجتماعی افراد در سطوح بالایی باشد. در این میان اعتماد اجتماعی نقش بسزایی دارد. هرچقدر اعتماد اجتماعی بالاتر باشد، گره‌خوردگی و مشارکت افراد در جامعه بیشتر می‌شود. این وضعیت در جامعه ما متأسفانه آن‌چنان‌که باید صدق نمی‌کند. چون سرمایه اجتماعی جامعه فرسایشی شده است و اعتماد اجتماعی هم به پیروی از آن روند کاهشی را نشان می‌دهد.

این وضعیت شهروندان را از جامعه دور می‌کند و در اصطلاح اتمی‌زه می‌کند، شهروندانی که منافع فردی و فردمحوری را بر منافع جمعی و اجتماعی ترجیح می‌دهند. درنتیجه نه شهروندان منافع اجتماعی را در نظرمی‌گیرند و نه دولت می‌تواند برنامه‌ریزی کند. وقتی اعتماد اجتماعی وجود ضعیف باشد، قوی‌ترین دولت هم اقتداری نخواهد داشت و برنامه‌هایش با شکست مواجه می‌شود. زیرا در شرایط بحرانی، همانند پاندومی کووید19، معمولاً دولت‌ها باید از نظام بروکراسی قوی برخوردار باشند تا بتوانند اقتدار خود را اعمال کنند و مانع از همه‌گیری بیشتر شوند، اما می‌بینیم در فضایی که بی‌اعتمادی حاکم باشد نظام‌های بروکراتیک خود عاملی برای بی‌نظمی می‌شوند و از درون تهی می‌گردند.

از جانب دیگر، به‌واسطه تلاطمات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در چند سال اخیر، دولت در معنای کلی آن و سازمان‌ها و نهادهای اجتماعی در معنای خاص آن، قدرت و اقتدار خود را تا حدی ازدست‌داده‌اند. اقتدار آن‌ها موقعیتی و سینوسی شده است. شهروندان نه‌تنها این وضعیت را با دقت می‌بینند بلکه به‌طور عینی آن را تجربه می‌کنند و این عمل باعث می‌شود که آن‌ها اراده‌ای مشخص را از سوی نهادها شناسایی نکنند. درنتیجه تصمیمات دولتی و سازمانی معمولاً به دیده شک و تردید نگریسته می‌شود و شهروندان مطمئن هستند که بر اساس تجاربشان همیشه راهی برای دور زدن قانون وجود دارد.

شهروندی که اعتماد ندارد، فردمحورشده است، مشکلات اقتصادی فراوانی دارد، و در دولت اقتداری برای اعمال تصمیمات سخت‌گیرانه نمی‌بیند، به‌احتمال بالایی همچنان به دنبال غرایز و منافع فردی خود است و سعی می‌کند به‌نوعی از وضعیت پیش‌آمده بیشترین استفاده را ببرد! علاوه بر این، در این میان اگر چنین فردی مسائل و مشکلات اقتصادی‌اش بیشتر از حد متوسط جامعه باشد، طبیعی است که آخرین انتخابش، زندگی است. مرگ برای او یک عدد می‌شود و شوخی‌ای که رسانه‌ها بر آن می‌دمند.

یادداشت از: علی روحانی

کد خبر: 1983

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 4 + 2 =