به گزارش آتیهآنلاین، در این نگاه، کارمند، کار محوله خود را در ساعات عادی روز به پایان نمیرساند تا با بهره بردن از ضریب 1.4 برابری آن در ساعات اضافهکاری، هم خود را فعال نشان دهد و هم درصدی به دستمزد خویش بیفزاید. البته این نگاه در بسیاری از نقاط جهان متفاوت است. در کشورهایی که فرهنگ کار در آنها بالاست، اضافهکار به معنای آن است که کارمند در ساعات اصلی کار نتوانسته کار خود را به طور کامل انجام دهد و باید ساعاتی را به اضافهکاری بپردازد؛ در نتیجه آن ساعات نه برای دریافت اضافهکار که برای کار اضافه است. آنچه در پی میآید نگاه مقالهنویس سایت بیبیسی است به دلایل چرایی انجام اضافهکار از سوی کارمندان آنسوی دنیا؛ نگاهی برای اتمام کار، نه دریافتی بالاتر.
بهرهوری
آمار گرفته شده در اروپای غربی و آمریکای شمالی نشان میدهد که حداکثر میزان بهرهوری یک فرد در طول یک روز کاری سه ساعت است، در نتیجه الباقی پنج ساعت و یا بیشتر را باید کار غیرمولد نامید. کارمندانی که برای اضافهکار در این کشورها داوطلب میشوند در طول روز با استرس همراه بوده و نتوانستهاند وظایف خود را به درستی انجام دهند و در روز بعد نیز با خستگی و فرسودگی به سرکار خود میروند. با این مفهوم، شرکتها باید فضایی را فراهم آورند تا کارمندان در محیطی آرام و بدون استرس به افزایش ضریب بهرهوری خود کمک کنند. در حقیقت این یک نوع فرهنگسازی است برای اینکه کارمندان به جای گذراندن ساعات اضافه در اداره، در پی بالا بردن ضریب اجرایی در ساعات اصلی کار باشند. شاید بتوان شایعترین دلیل برای انجام اضافهکاری پس از اتمام ساعات اداری را برآوردن خواست مدیران بالادستی دانست. مدیر دستور میدهد که کار باید «امروز» تمام شود و کارمند باید آن را به سرانجام رساند. وقت و توان در این مبارزه تعیین خواهند کرد که میزان رضایت روز بعد مدیر به چه میزان خواهد بود. البته این رویه در شرایط ویژه مانند کارهایی که اوجگیری فصلی دارند طبیعی است، اما اگر این فشار دائمی باشد، فقط تاثیر معکوس به بار خواهد آورد. مدیر موفق کسی است که کاری کند تا کارمندان در محیطی مفرح، با لذت کار خود را به اتمام رسانند تا حاصل آن مستقیما در نتیجه کار دیده شود.
فشار
اضافهکار وحشتناک زمانی است که یک کارمند بداند هر روز ملزم به حضور بیشتر در محل کار خود است. حتی اگر قانون حامی کارگر و کارمند باشد و با افزایش ضریب دستمزد در پی جبران زمان از دست رفته برآید، بازهم خستگی ناشی از حضور مداوم در سرکار نمیتواند به این آسانی از روح و جسم او خارج شود. مدیران موفق همواره توصیه میکنند تا حد ممکن از اضافه ماندن کارمندان در محل کار جلوگیری شود. در کنار آن باید مشوقهای ریزی نیز در نظر گرفت تا کارمند بتواند به ضریب بهرهوری خود بیفزاید. مثلا چه ایرادی دارد که یک کارمند دقایقی را (با اطلاع مدیر بالادستی) استراحت کند؟! آیا کار کردن با رخوت و کسالت او برای شرکت مفیدتر است یا قبراق شدناش پس از دقایقی استراحت بدون استرس؟ شارژ روحی کارمندان از نگاه مدیران موفق دنیا، بسیار مفیدتر از اجبار آنها به کار مضاعف و از سر بیعلاقگی است.
سندروم استرایور
بر اساس گزارش آتیهنو، اگر بخواهیم معادلی برای سندروم استرایور در زبان خودمان بیابیم باید آن را سندروم خودشیرینی بنامیم. در اروپا به کارمندانی که میخواهند خود را جلوی مدیرانشان خوبتر جلوه دهند این اصطلاح اطلاق میشود. چنین افرادی تلاش میکنند در ساعات کاری بیشتر در کنار مدیران باشند و در ساعاتی که دیگران رفتهاند، خود را مشغولتر و پرکارتر نشان دهند.
تشخیص اینکه کارمند حاضر در محل کار پس از اتمام ساعات کاری دچار سندروم استرایور است یا خیر، چندان آسان نیست. اما به هر حال باید مانع از فرسودگی کارمندان شد. هر نوع اضافهکاری در درازمدت مانع کاهش بهرهوری
است. تحقیقات نشان داده افرادی که بیش از هفت ساعت در روز کار میکنند، 60 درصد بیشتر به بیماریهایی نظیر فشارخون و بیماریهای روحی مبتلا میشوند.
اگر کارمندان بدانند که کیفیت برای رییسشان مهمتر از کمیت است، هرگز دچار این سندروم نخواهند شد. همچنین اگر محل کار مکانی برای تشریک مساعی و شادبی باشد، حاصل چیزی جز بالا رفتن قطعی راندمان کار نخواهد بود.
هدر دادن زمان
اکثر کارمندانی که ساعات اضافهکاری بالایی دارند اذعان میکنند که توان مدیریت زمان کاری خود را ندارند. غالب این افراد تصور میکنند که کارشان زیاد است، اما تقسیم ساعات کاری، گمشده اصلی آنهاست. مدیران موفق باید با چنین کارمندی تبادل نظر کرده تا با کمک وی به مرور نحوه عملکردش بپردازند. شاید در مواردی بتوان با چند جابهجایی کوچک، ضریب بهرهوری چنین فردی را بالا برد تا هم به ضرر خود کار نکرده باشد و هم به ضرر مجموعه کاری خود. البته بیبرنامگی همیشه به خود کارمند بازنمیگردد. در بسیاری از شرکتهای دنیا، جلسات مهمترین دلیل افت راندمان کاری هستند. جلساتی اغلب بیدلیل که جز اتلاف وقت و خستگی هیچ دستاوردی در پی ندارند. حال اگر این جلسات پیاپی باشند، کار بسیار دشوارتر نیز خواهد شد. حاصل این رویه یک خلأ روحی است که با هیچ چیز جبران نخواهد شد. کارمندانی که ناچار به حضور در چنین جلساتی هستند، به تبع آن باید در ساعات اضافه کاری به جبران زمان از دست رفته خود بپردازند. راهکار آن است که یکبار برای همیشه ضرورت جلسات یکسان بررسی و از موازیکاری در آنها جلوگیری شود. تعارفات، آفت این جلسات هستند و باید در حداقل زمان به بالاترین بهرهوری در یک جلسه رسید.
***
طولانیترین ساعات کاری در (OECD)
سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (یا به اختصار OECD) یک سازمان بینالمللی با 35 عضو است که از آن با نام باشگاه کشورهای ثروتمند یاد میشود. بر اساس تحقیقات پژوهشگران این سازمان در میان کشورهای عضو، مکزیکیها با 2هزار و 225 ساعت کار در سال (معادل 43 ساعت در هفته) بیشترین زمان کار را به خود اختصاص دادهاند. یونانیها رتبه دوم این سازمان و نخست اروپا را با 2 هزار و 35 ساعت دارند. در انتهای جدول آلمان است با هزار 363 ساعت کار سالیانه که عملا 892 ساعت بیشتر از مکزیک است. آمریکاییها هزار و 783 ساعت در سال کار میکنند که آنها را در میانه جدول جای میدهد. البته نوع کار هم بستگی به فرهنگهای گوناگون دارد. مثلا مکزیکیها حتی 48 ساعت در هفته را اصطلاحا پر نمیکنند تا چه رسد به دریافت اضافه کار. از سوی دیگر در کشورهایی مانند کره و یا ژاپن، وجدان کاری بالا سبب شده تا کارفرمایان برای مرخصی رفتن کارگران جایزه تعیین کنند.
نظر شما