جایی که عشق پناهگاه فرشته‌هاست

آیا تاکنون از نزدیک کودکان بی‌سرپرست یا بدسرپرست را دیده‌اید؟ آیا از حس و حال آن‌ها و انتظاری که برای پیدا کردن خانواده می‌کشند باخبرید؟ هر کودکی در این دنیا حق زندگی آرام و بی‌دغدغه را دارد؛ چراکه والدینش او را به این دنیا دعوت کرده‌اند. امکانات اولیه برای زندگی خوب، رفاه، آسایش، عشق، محبت و تحصیل همه و همه حق کودکان است. آن‌ها برای مراقبت از خود بسیار ضعیف هستند و این مسئولیت والدین است که زندگی خوبی را برایشان فراهم کنند. حال فکر کنید تعداد زیادی از این کودکان در سراسر جهان به‌جای دنیای رنگی، یک کودکی سیاه را تجربه می‌کنند. هیچ کودک پاک و معصومی لایق دنیای سیاه نیست و اگر سرپرستی نداشته باشد که او را به آینده‌ای روشن هدایت کند چه بر سر او خواهد آمد؟

این گزارش بازتاب حال و هوای کودکانی است که به هر دلیل والدین خود را از دست داده و در مرکز کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست «دخترانه پگاه» واقع در شهرستان رباط‌کریم نگهداری می‌شوند. این مرکز شامل ۹ پرسنل اعم از مدیر، مسئول فنی، سه روانشناس، دو مددکار، یک پزشک و یک آشپز است. تعداد کودکانی که در این مرکز نگهداری می‌شوند متغیرند؛ یک طبقه که دارای ۱۰ اتاق مجزاست مختص نگهداری کودکان رده سنی سه تا هفت سال است، یک طبقه بخش اداری‎ بوده که اورژانس اجتماعی در این بخش مستقر است. همکف و محوطه حیاط این مرکز هم به وسایل سرگرمی، آموزشی، ورزشی و بازی کودکان اختصاص یافته است.

دلتنگ مادر

به محض ورود به بخش نوباوگان با دختری عروسک‌ به دست به نام نگار مواجه می‌شوم. او شش سال دارد و توسط نامادری‌اش مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. آثار خشونت هنوز بر بدنش جامانده است؛ زخم‌های عمیق سوختگی که پوست پاهای کودک شش ساله‌ را کاملاً از بین برده. به دلیل زخم و جراحت زیادی که بر بدنش بود یک ماه در بیمارستان بستری شد. با اطلاع همسایگان و از طریق اورژانس اجتماعی (۱۲۳) به این مکان انتقال یافت. مربی‌اش می‌گوید وقتی غروب می‌شود و هوا رو به تاریکی می‌رود نگار دلش می‌گیرد و بی‌قراری می‌کند. مادرش به او قول داده که حضانتش را برعهده بگیرد و او چشم‌انتظار مادرش است که بیاید و او را با خود ببرد. او در اینجا جایش راحت است اما مادرش را کم دارد او فقط دلش مادرش را می‌خواهد.

این دختر شیرین و دوست‌داشتنی با چشمانی سبز، پوستی گندمگون و صورتی زیبا و خواستنی آرزوها و حسرت‌هایش را نقاشی کرده است؛ مادر و پدرش را کشیده و می‌گوید این‌ها مادر و پدرم هستند اما من پیششان نیستم. بغض و ناراحتی‌ام را پشت لبخندم پنهان می‌کنم، بغضی که تمام‌شدنش دست خودم نیست؛ چراکه در پشت بعضی از کلمات حس غریب و متفاوتی نهفته و ذهن آدم را مشغول می‌کند. واژه‌هایی مانند تنهایی، بی‌سرپرستی، فوت والدین، حضانت و... از این دست هستند. به صورت‌های معصوم این کودکان که شاید هیچ‌گاه بوسه مادرانه بر آن‌ها نخورده می‌نگرم و درد سنگین و نفس‌گیری را در وجودم احساس می‌کنم. تصور این حجم درد برای این دختر کوچولوی زیبا فراتر از تصورم است.

بازپیوند نرگس

نرگس یکی دیگر از کودکانی است که تقدیر او را به این مکان کشانده است. به گفته مربی‌اش او با سن خیلی کم وارد این مرکز شد. پدرش از وقتی او به دنیا آمد به دلیل ناتوانی در تأمین مخارج، او و مادرش را رها کرده بود. وقتی نرگس زیر یک‌سال سن داشت مادرش از سر فقر و بی‌پناهی با این امید که سرنوشت بهتری داشته باشد او را با یک نامه داخل سبد رها کرده بود که سال ۹۸ از شیرخوارگاه به مرکز ما منتقل شد. موقع تحویل، مددکار مهربان شیرخوارگاه گفت او با آن موهای زیبا یک پرنسس است که بی‌شک زیباترین دختر خانه‌تان می‌شود. روزهای اول ورودش فقط اشک می‌ریخت و وقتی او را در آغوش می‌گرفتیم ساکت می‌شد؛ انگار دلتنگ آغوش بود که امنیت از دست رفته‌ را به او برگرداند. مادرش دورادور پیگیر حالش بود تا اینکه مجدداً ازدواج کرد و از همسر جدیدش هم بچه‌دار شد. تجربه حس پدر شدن باعث شد که همسر او، اجازه دهد تا این مادر فرزندش را از بهزیستی ترخیص کند و حالا نرگس منتظر است که مقدمات انتقالش به خانه فراهم شود و در کنار مادر و برادر جدیدش بزرگ شود.

جدایی تلخ خواهر و برادر

داستان آهو و برادرش اما غم‌انگیز است. این دخترک بازیگوش شش ساله یک برادر هشت‌ ساله دارد. از پدرشان خبری نیست و مادرشان هم درگیر اعتیاد است. طبق قوانین بهزیستی، مراکز دختران و پسران از شش سالگی از همدیگر جدا می‌شوند. برادر آهو در مرکز پسرانه نگهداری می‌شود. آهو گاهی اوقات دلتنگ برادرش می‌شود و گریه می‌کند. هرچند وقت یک‌بار ترتیبی داده می‌شود که آن‌ها همدیگر را ملاقات کنند اما این کافی نیست. آن‌ها با رؤیای با هم بودن زندگی می‌کنند. برادر آهو یک دفتر خاطرات دارد که در آن خاطرات دیدار با آهو را می‌نویسد و هرگاه که او را می‌بیند برایش کادو می‌آورد اما زندگی کردن با هم کجا و دیدار دو ساعته کجا! با خود می‌اندیشم که چقدر این غم‌ها برای دل این بچه‌ها بزرگ است. به گفته مربی‌اش خانواده‌ای برای میزبانی این خواهر و برادر اعلام آمادگی کرده و این یعنی اینکه آهو و برادرش میهمان آن خانواده می‌شوند تا مشکل اعتیاد مادرشان برطرف شود.

مهربانی مادرانه

با پرستو عباسی از مربیان تربیتی این مرکز صحبتم را آغاز می‌کنم. خانمی بسیار خوشرو، مهربان و دوست‌داشتنی که در نقش یک مادر و مربی از کودکان این مرکز نگهداری می‌کند و حدود هفت سال می‌شود که در آنجا مشغول به فعالیت است. او که خود مادر دو فرزند است تمامی این کودکان را فرزندان خود می‌داند و می‌گوید: «این بچه‌ها هیچ فرقی با کودکان دیگر ندارند؛ زیرا سهم و دخالتی برای بی‌سرپرست یا بدسرپرست‌شدنشان نداشته‌اند. داشتن آرامش و خانواده حق همه آن‌هاست. هرکدام از کودکانی که در این مرکز نگهداری می‌شوند داستان‌های متفاوت خود را دارند و اغلب رنج زیادی کشیده‌اند. این کودکان از دستان گرم و پرمهر مادر محرومند و فرشتگانی به آنان خدمت می‌کنند که فراتر از مادرند. برخی با رفع مشکل سرپرست و دارا بودن قیم قانونی دارای صلاحیت از مرکز ترخیص شده، برخی دیگر که فاقد سرپرست هستند در صورت داشتن شرایط فرزندخواندگی به خانواده‌های متقاضی سپرده می‌شوند و برخی نیز تا زمان پیدا شدن یک خانواده باثبات، به جای بودن در مراکز شبانه‌روزی، به‌صورت موقت در خانواده میزبان تحت نظارت بهزیستی نگهداری می‌شوند.»

از او می‌خواهم از خاطرات تلخ و شیرین کار کردن در این مرکز بگوید: «زمانی که کودک بی‌سرپرست یا بدسرپرست را به اینجا می‌آورند و از خانواده‌اش جدا می‌شود برایم بدترین و تلخ‌ترین خاطره است. شیرین‌ترین خاطره هم بازگشت آن‌ها به کانون گرم خانواده‌ و یا واگذاری برای فرزندخواندگی‌ است. اگرچه دلمان برایشان تنگ می‌شود اما از سامان‌دهی و آسایش آن‌ها همگی خوشحال می‌شویم.»

او ادامه می‌دهد: «ما به بچه‌ها عشق و محبت، امنیت و آرامش داده و مهارت‌های زندگی را به آنان آموزش می‌دهیم. کودکان در اینجا با بهترین شرایط و امکانات زندگی می‌کنند اما این خانه، خانه آن‌ها نیست. امیدوارم همه کودکان و نوجوانان ایران زمین در سایه مهر و محبت بی‌دریغ خانواده پرورش یابند.»

دیدن مهربانی مادرانه مربی این مرکز برایم لذت‌بخش بود، در حالی که در دلم آرزو می‌کنم هیچ کودک بی‌سرپرست و بدسرپرستی وجود نداشته باشد و تمام پدر و مادرها وظیفه‌شان را در قبال سرپرستی فرزندان‌ خود به نحواحسن انجام دهند، این مرکز را ترک می‌کنم...

سخن پایانی

به گفته مدیرکل امور کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی کشور، برای نخستین‌بار تعداد کودکان نگهداری شده در مراکز در پایان سال ۱۴۰۲ به کمتر از ۹ هزار نفر رسید. او یکی از دلایل کاهش این تعداد را اجرای طرح خانواده میزبان عنوان ‌کرد. بر اساس این طرح و بنا به اصلاحیه ماده ۱۳ قانون حمایت از کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست، کودکان و نوجوانانی که به موجب حکم مرجع قضایی اعم از دادسرا یا دادگاه جهت نگهداری به بهزیستی سپرده شده‌اند با اجرای طرح میزبان برای مراقبت موقت تا تعیین تکلیف نهایی به خانواده‌های شایسته و دارای اهلیت سپرده می‌شوند.

علاقه‌مندان به شرکت در این طرح خداپسندانه باید به سامانه ملی فرزندپذیری مراجعه و ثبت‌نام کنند. پس از طی این مراحل، متقاضیانی که مورد تأیید قرار گرفته‌اند، دوره‌های آموزشی ۱۶ ساعته شامل روانشناسی، حقوقی و بهداشت، سلامت و ایمنی کودک را می‌گذرانند. سپس در مرحله آشنایی خانواده با کودک جلسه یا جلسات آشنایی و آموزشی اختصاصی در مورد کودک میهمان برگزار شده و کودک وارد خانواده میزبان می‌شود. ارائه خدمات مراقبتی و تربیتی از سوی خانواده‌های‎ میزبان صورت می‌گیرد و نظارت‌های دوره‌ای مددکاری فعال توسط بهزیستی انجام می‌پذیرد. باید توجه داشت که این خانواده‌ها زیر ذره‌بین نظارت سفت و سخت بهزیستی قرار دارند و موظفند در پایان هر هفته به‌صورت خوداظهاری، آخرین وضعیت کودک را در سامانه مربوطه گزارش کنند.

گزارش: اکرم خاکپور

کد خبر: 76276

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 4 + 7 =